English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
galvanic مربوط به جریان برق کهربائی
Other Matches
conductive مربوط به توانایی ماده برای هدایت جریان
jet سیاه کهربائی
jetted سیاه کهربائی
jets سیاه کهربائی
jetting سیاه کهربائی
thermodynamics علم مربوط به تبادل کار وحرارت و جریان گرما وتغییر دما بویژه در سیالات متحرک
marking current جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
leakage current جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
program loans قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
victual مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
auditory مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
flows سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
push pull وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
invert جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverts جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverting جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
amp واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
supervisory مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
constrictor گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
induction current جریان القاء شده جریان تحریک
counter current جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
constant current جریان مستقیم جریان ثابت باطری
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic مربوط به صدا مربوط به سامعه
runoff coefficient ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
current compensation کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
parasitic current جریان نشتی جریان خارجی
current flow سیلان جریان فلوی جریان
three phase current جریان سه فاز جریان دوار
distance angle زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
gresham's law پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
circuitry شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
idle current meter دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
civil appropriation اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
vortex ring state حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
fet وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
alternators ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. machine ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
alternator ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. transformer ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
electromagnetism پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
formula مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
isotach خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
heavy current engineering مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
germane مربوط
as for مربوط به
curatorial مربوط به
pertaining مربوط به
vespertinal مربوط به شب
proper مربوط
eight bit system مربوط به یک
pertinenet مربوط
related مربوط
caprine مربوط به بز
cretaceous مربوط به گچ
pertinent مربوط به
correspondent مربوط به
pertinent مربوط
correspondents مربوط به
condequent مربوط
coordinate مربوط
lineal مربوط به خط
coherent مربوط
irrelevant نا مربوط
affined مربوط
relevant مربوط
hydraulic مربوط به اب
for مربوط به
apposite مربوط
nasal مربوط به بینی
aesthetically مربوط به علم
quadrantal مربوط به تراز
matrimonial مربوط به ازدواج
tutorial مربوط به قیمومت
aesthetic مربوط به علم
organizational مربوط به سازمان
tutorials مربوط به قیمومت
pyric مربوط به سوختن
postal مربوط به پست
histrionic مربوط به نمایش
fractional مربوط به بخشهایی
ceremonial مربوط به جشن
pyrotechnic مربوط به فن اتشبازی
senile مربوط به پیری
posted مربوط به پست
residential مربوط به اقامت
fractional مربوط به بخشها
ceremonials مربوط به جشن
self- مربوط به خود
marital مربوط به زناشویی
bawdy مربوط به جاکشی
municipal مربوط به شهرداری
textual مربوط به متن یا نص
post مربوط به پست
larcenous مربوط به دزدی
valedictory مربوط به خداحافظی
domiciliary مربوط به خانه
posts مربوط به پست
commercial مربوط به تجارت
divisional مربوط به تقسیم
military مربوط به نظام
mammary مربوط به پستان
material مربوط جسم
numerical مربوط به اعداد
familial مربوط به خانواده
nautical مربوط به کشتیرانی
ghostly مربوط به روح
ovarian مربوط به تخمدان
baronial مربوط به بارون
graphic مربوط به نقاشی
circumstantial مربوط به موقعیت
dictoral مربوط به دکتری
shipboard مربوط به ناو
Americans مربوط بامریکا
surgical مربوط به جراحی
American مربوط بامریکا
psychiatric مربوط به روانپزشکی
attached مربوط متعلق
sensorimotor مربوط به حس حرکت
materials مربوط جسم
professorate مربوط به استادی
retired مربوط به بازنشستگی
parental مربوط به والدین
four dimensional مربوط به بعدچهارم
contiguous مربوط بهم
communists مربوط به کمونیسم
janitorial مربوط به فراشی
irrelative نا مربوط مطلق
gallinaceous مربوط بماکیان
operatic مربوط به اپرا
prospective مربوط به اینده
affiliate مربوط ساختن
personal مربوط به کسی
coherently بطور مربوط
affiliating مربوط ساختن
occupational مربوط به شغل
verb مربوط به صدا
verbs مربوط به صدا
ecumenical مربوط به سرتاسرجهان
affiliates مربوط ساختن
affiliated مربوط ساختن
garlicky مربوط به سیر
climatic مربوط به اب وهوا
mammary مربوط به پستانداران
haemic مربوط بخون
immunologic مربوط به مصونیت
hawaiian مربوط به هاوایی
hypophyseal مربوط به هیپوفیز
hominoid مربوط به بشر
hydrostatic مربوط به فشار اب
hydropic مربوط به استسقاء
horsy مربوط به اسب
vehicular مربوط به خودرو
goidelic مربوط بسلت
glyptic مربوط به حکاکی
Hellenic مربوط به یونان
insurrectional مربوط به شورش
genethliac مربوط به طالع
inspectional مربوط به بازرسی
glossal مربوط به زبان
polar مربوط به قطب
polar مربوط به قط بها
futuristic مربوط به اینده
hydrographic مربوط به اب نگاری
procephalic مربوط به جلو سر
pertian مربوط بودن
pertain to مربوط بودن به
womanish مربوط به زن یا زنان
congressional مربوط به کنگره
thematic مربوط بموضوع
nuclear مربوط به اتمی
my مربوط بمن
feminine مربوط به جنس زن
photo- مربوط به نور
dictatorial مربوط به دیکتاتور
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com