Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (14 milliseconds)
English
Persian
domiciliary
مربوط به خانه
Search result with all words
asynchronous
2-استاندارد CCITT , ANSI مربوط به ارسال خانه
It doesn't matter where you get your appetite as long as you eat at home.
<proverb>
بیرون ما را به اشتها می آورند اما در خانه غذا می خوریم.
[ضرب المثل بیشتر مربوط به سکس تا غذا]
Other Matches
lady help
زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole
کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy
خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
it is but a step to my house
تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
mansion house
خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
honeycomb
ارایش شش گوش خانه خانه کردن
hound's tooth check
طرح خانه خانه مورب پارچه
homebody
ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
our neighbour door
کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
toft
عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
houndstooth check
طرح خانه خانه مورب پارچه
honeycombs
ارایش شش گوش خانه خانه کردن
tricotine
پارچه زبر لباسی خانه خانه
program loans
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
bioclimatic
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
elevation guidance
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
Honey comb design
طرح خانه زنبوری
[یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
genital
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
garde manger
سرد خانه اشپز خانه
weigh house
قپاندار خانه ترازودار خانه
cellular
لانه زنبوری خانه خانه
bagnio
فاحشه خانه جنده خانه
supervisory
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
i do not know your house
خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
cell
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cells
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical
مربوط به صدا مربوط به سامعه
formulas
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
distance angle
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
range
یک خانه یا تعدادی خانه
ranged
یک خانه یا تعدادی خانه
ranges
یک خانه یا تعدادی خانه
honey comb
خانه خانه کردن
civil appropriation
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
the house is in my possession
خانه در تصرف من است خانه در دست من است
formulae
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
domicile
خانه
double-fronted
خانه دو در
tersellated
خانه خانه
rooms
خانه
domiciles
خانه
within doors
در خانه
quarterage
خانه
room
خانه
houseroom
جا در خانه
pied-a-terre
خانه
cells
خانه
cell
خانه
pieds-a-terre
خانه
dwellings
خانه
cellulated
خانه خانه
alveolate
خانه خانه
pigeon hole
خانه
pigeon-hole
خانه
pigeon-holes
خانه
dwelling
خانه
checkered
خانه خانه
cellular
خانه خانه
honeycomb
خانه خانه
honeycombs
خانه خانه
door to door
خانه به خانه
roommates
هم خانه
roommate
هم خانه
cloisonne
خانه خانه
shacks
خانه
materfamilias
زن خانه
lares
خانه
lar
خانه
lodged
خانه
i was under his roof
در خانه
houseless
بی خانه
lodge
خانه
door-to-door
خانه به خانه
lodges
خانه
her house
خانه ان زن
her house
خانه اش
furnace house
خانه
shack
خانه
housing
خانه ها
home
خانه
homes
خانه
unsheltered
<adj.>
بی خانه
house
خانه
houses
خانه
sockets
خانه
socket
خانه
housed
خانه
frater
سفره خانه
freemasons hall
فراموش خانه
door lock
کلید خانه
domatophobia
خانه هراسی
domicil
مقر خانه
domiciliate
خانه مسکن
housekeeping
خانه داری
closeted
صندوق خانه
dwelling construction
خانه سازی
dwelling house
خانه مسکونی
earth house
خانه زیرزمینی
disorderly house
فاحشه خانه
disorderly house
خانه بدنام
chop house
خوراک خانه
chequer
خانه شطرنج
chancery
دفتر خانه
caserne
سرباز خانه
camera obscura
تاریک خانه
cabana
خانه کوچک
butler pantry
ابدار خانه
brick yard
اجرپز خانه
coach house
کالسکه خانه
coach house
درشکه خانه
dishouse
بی خانه کردن
coffee room
خوارک خانه
delivery to the home
تحویل در خانه
quarters
محل خانه ها
dacha
خانه ییلاقی
custom house
گمرک خانه
coffeehouse
قهوه خانه
coffee shop
قهوه خانه
coffee house
قهوه خانه
closet
صندوق خانه
maisonettes
خانه کوچک
housewifely
خانه دار
household art
فن اداره خانه
house work
خانه داری
house top
بام خانه
house to let
خانه اجارهای
house to get
خانه اجارهای
housewifery
خانه دار
hub or hub by
خانه دار
husbandman
سرپرست خانه
insectarium
حشره خانه
i wrote home
برای خانه
house of ill repute
جنده خانه
grange
خانه ابرومندرعیتی
grange
خانه ییلاقی
granges
خانه ابرومندرعیتی
granges
خانه ییلاقی
manor
خانه بزرگ
manors
خانه بزرگ
home born
خانه زاد
quit
تخلیه خانه
quitting
تخلیه خانه
gynaeceum
خانه اندرونی
grummet
شاگرد خانه
goodwife
کدبانوی خانه
gaming house
قمار خانه
gambling house
قمار خانه
fuse block
خانه فیوز
hovel
خانه رعیتی
trays
جعبه دو خانه
tray
جعبه دو خانه
roofs
بام خانه
digging
خانه منزل
house agent
دلال خانه
sockets
سرپیچ خانه
socket
[سرپیچ خانه]
homely
مثل خانه
homemaker
خانه دار
homebred
خانه پرورده
villa
خانه ییلاقی
villas
خانه ییلاقی
roof
بام خانه
hovels
خانه رعیتی
closeting
صندوق خانه
thrift
خانه داری
tramps
خانه بدوش
tramped
خانه بدوش
whorehouse
فاحشه خانه
call house
فاحشه خانه
brothels
فاحشه خانه
brothel
فاحشه خانه
lady
رئیسه خانه
tramp
خانه بدوش
ladies
رئیسه خانه
homework
تکلیف خانه
armouries
اسلحه خانه
economical
خانه دار
matrons
زن خانه دار
matron
زن خانه دار
laundry
رختشوی خانه
laundries
رختشوی خانه
housemothers
زن صاحب خانه
housemother
زن صاحب خانه
eye socket
[خانه چشم]
pantry
ابدار خانه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com