English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
familial مربوط به خانواده
Other Matches
rule the roost <idiom> عزیز خانواده بودن ،سوگلی خانواده
program loans قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
genital مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
supervisory مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic مربوط به صدا مربوط به سامعه
distance angle زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
civil appropriation اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
family خانواده
families خانواده
households خانواده
clan خانواده
menage خانواده
clans خانواده
wife خانواده
ilk خانواده
household خانواده
gens خانواده
clannishness خانواده پرستی
conjugal family خانواده زن و شوهری
nation خانواده طایفه
nations خانواده طایفه
clansman عضو خانواده
royalty از خانواده سلطنتی
zinnia خانواده گل اهاری
family of computers خانواده کامپیوترها
family law حقوق خانواده
computer family خانواده کامپیوتر
family expenditure هزینه خانواده
crustacean خانواده خرچنگ
family budget بودجه خانواده
crustaceans خانواده خرچنگ
family structure ساخت خانواده
royalties از خانواده سلطنتی
culex خانواده پشه
sheikh رئیس خانواده
sheikhs رئیس خانواده
matriarch رئیسه خانواده
matriarchs رئیسه خانواده
subfamily خانواده فرعی
culicidae خانواده پشه
paterfamilias بزرگ خانواده
paterfamilias سالار خانواده
ecomania بیزاری از خانواده
family planning تنظیم خانواده
sheik رئیس خانواده
crustaceous خانواده خرچنگ
consanguine family خانواده هم خون
turnicidae خانواده بلدرچین
actinide series خانواده اکتینیدها
extended family خانواده گسترده
accipitres خانواده لاشخوران
sheiks رئیس خانواده
type font خانواده حروف
turnix خانواده بلدرچین
cruciferae خانواده چلیپاییان
crustacea خانواده خرچنگ
schizogenic family خانواده اسکیزوفرنی زا
to maintain one's family خانواده خود را
patriarch رئیس خانواده
font family خانواده فونت
patriarchate ریاست خانواده
apiaceae خانواده چتریان
patronymic family خانواده پدرنامی
penates خدایان خانواده
arachnida خانواده کارتنه
member of a family عضو خانواده
strips موسس خانواده
the girls دخترهای یک خانواده
motorola 000 family خانواده موتورولا
gas family خانواده گاز
mustelidea خانواده سمور
matronymic family خانواده مادرنامی
lanthanide series خانواده لانتانیدها
patriarchs رئیس خانواده
horseflesh خانواده اسب
broken homes خانواده گسیخته
nuclear family خانواده هستهای
circuit family خانواده مداری
nuclear families خانواده هستهای
bring home the bacon <idiom> نانآور خانواده
family therapy خانواده درمانی
citrus خانواده مرکبات
goodman بزرگ خانواده
home visit بازدید خانواده
broken home خانواده گسیخته
batrachia خانواده غوکان
family doctor پزشک خانواده
family doctors پزشک خانواده
acarina خانواده کرم جرب
urticaceous وابسته به خانواده گزنه
cycas گیاه از خانواده سیکاس
to return to the fold [family] به خانواده خود برگشتن
lady bird سوسک خانواده Coccinellidae
materfamilas مادر خانواده کدبانو
saltbush خانواده گیاهان قازایاغی
lobelia خانواده گیاهان لوبلیا
family planning برنامه ریزی خانواده
lady beetle سوسک خانواده Coccinellidae
acalephe خانواده گزنه دریایی
patriarch رئیس خانواده یا طایفه
wear the pants in a family <idiom> رئیس خانواده بودن
cetaceous وابسته به خانواده بال
viverrine خانواده گربه زباد
apiaceous وابسته به خانواده چتریان
family planning programs برنامههای تنظیم خانواده
pyralidid خانواده بزرگی ازپروانه ها
mangrove خانواده شاه پسند
mangroves خانواده شاه پسند
royalties اعضای خانواده سلطنتی
royalty اعضای خانواده سلطنتی
He left his family in Europe . خانواده اش را دراروپ؟ گذاشت
family man مرد خانواده - دوست
family men مرد خانواده - دوست
family size تعداد افراد خانواده
ganoidei خانواده سگ ماهی مینافلسان
nabid خانواده کک و ساس و حشرات
patriarchs رئیس خانواده یا طایفه
napoleonic وابسته به خانواده ناپلئون
canine وابسته به خانواده سگ سگ مانند
nabidae خانواده کک و ساس و حشرات
born in the purpule عضو خانواده سلطنتی
salicaceous وابسته به خانواده بید
cimex سرخک خانواده ساس وسرخک
styloipodium ته خامه گیاهان خانواده هویج
crocodilian وابسته به خانواده تمساح یانهنگ
A curse has been laid on the family . خانواده لعنت شده یی است
santalaceous وابسته به تیره یا خانواده صندل
habit family hierarchy سلسله مراتب عادتهای هم خانواده
convolvulaceous وابسته به خانواده نیلوفرپیچ پیچکی
to provide for one's family خوارباربرای خانواده خودتهیه کردن
pteridophyta گیاهان اوندی خانواده سرخس
gadoid وابسته به خانواده ماهی روغن
stuart خانواده سلطنتی قدیم انگلستان
leguminous وابسته به خانواده پروانه اسایان
tudor خانواده سلطنتی تودور درانگلیس
plantagenet خانواده سلطنتی پلانتاژنت انگلیس
clannishly مانند یک خانواده یاقبیله دراتحاد
pteridophyte گیاهان اوندی خانواده سرخس
feverweed دستهای از گیاهان خانواده بوقناق
sequoia سرخ چوب که ازدختان خانواده کاج
ferula خانواده انقوزه وشقاقل و رازیانه ومانندانها
maccabees خانواده میهن پرستان مکابی یهود
gasteropod حیوانات ناعمه خانواده راب یاحلزون
aaron's beard گیاهی از خانواده هوفاریقون بنام hypericumcalycinum
I am the bread winner of the family . نان آور خانه ( خانواده ) هستم
vestal روستایی وابسته به الهه کانون خانواده
Generosity runs in the family. سخاوت دراین خانواده ارثی است
Our grandmother wears the trousers ( breeches , pants ) in our family . مادر بزرگمان مرد خانواده است
koala کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
koalas کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
formula مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
rush بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
one of the most respected families یکی از خانواده های بسیار محترم شمرده
rushed بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
albatross یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae
albatrosses یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae
rushing بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
He did it for the sake of his family . محض خاطر خانواده اش این کاررا کرد
pocket borough حوزه انتخاباتی تحت نفوذ یک نفر یا یک خانواده
he is a shame to his family ننگ یامایه رسوایی خانواده خود میباشد
lancastrian در انگلیس طرفدار یاعضو خانواده سلطنتی لنکستر
paulownia جنسی از درختان کوچک چین از خانواده گل خوک
ling ماهی روغنی اروپای شمالی وامریکا از خانواده gadidae
geometrid خانواده پروانه یابندهای باریک بدن پروانههای هندسی
Afro- پیشنود به معنی آمریکایی که خانواده او از آفریقا آمده باشند.
There seems to be a jinx on that family. به نظر می رسد که این خانواده جادو شده است.
fagaceous وابسته به خانواده الش وزان وبلوط یاشاه بلوط
page of presence لقب هایی که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
fleur de lis گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
flower de luce گل زنبق یاسوسن :نشان خانواده سلطنتی فرانسه درقدیم
rhythm method روش تنظیم خانواده از راه شناخت دوران باروری زن
fleur de lys گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
Main Street [American English] کسب و کار و خانواده های متوسط در اجتماعی به عنوان یک گروه
knight marshal کسیکه در خانواده سلطنتی دارای برخی مامریتهای قضایی باشد
page of bonour لقب هایی است که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
What does Main Street think of this policy? بازاریها و خانواده های متوسط چه نظری در باره این سیاستمداری دارند؟
hypobaric مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
transistors معروفترین خانواده دروازه و طرح مدار ترانزیستوری که ترانزیستورهای دو قط بی آن مستقیماگ کنترل میشود.
homestay خانواده مهمان دار [کسی که برای آموزش زبان یا فرهنگ در آن کشور می گذراند]
casework مطالعه بسیط اجتماع و محیط فرد یا خانواده برای تشخیص مرض ودرمان
transistor معروفترین خانواده دروازه و طرح مدار ترانزیستوری که ترانزیستورهای دو قط بی آن مستقیماگ کنترل میشود.
ttl خانواده معروف دروازههای منط قی و طرح موارد ترانزیستوری سریع که ترانزیستور دو قط بی آن مستقیماگ وصل شده اند.
oxide روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
oxides روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
tiny model مدل حافظه خانواده پردازنده Intel که امکان وجود چندین کیلوبایت داده وکد را ایجاد میکند
kratom [درختی همیشه بهار و در عین حال برگریز استوایی که از خانواده قهوه است و برگش مصرف داروئی دارد]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com