English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
dictoral مربوط به دکتری
Other Matches
doctoral دکتری
doctorhood دکتری
doctorates درجه دکتری
doctorates عنوان دکتری
doctorate عنوان دکتری
doctorate درجه دکتری
doctors درجه دکتری دادن به
theses رساله دکتری قضیه
doctoring درجه دکتری دادن به
thesis رساله دکتری قضیه
doctorship درجه دکتری یا پزشکی
postdoctoral درجه فوق دکتری
doctored درجه دکتری دادن به
doctor درجه دکتری دادن به
And you are supposed to be a doctor ! some doctor ( physician ) you are ! مثلا" ناسلامتی شما یک دکتری !
program loans قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
auditory مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
supervisory مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical مربوط به صدا مربوط به سامعه
distance angle زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
civil appropriation اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formulas مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
caprine مربوط به بز
vespertinal مربوط به شب
germane مربوط
coherent مربوط
lineal مربوط به خط
irrelevant نا مربوط
condequent مربوط
pertinenet مربوط
pertinent مربوط به
curatorial مربوط به
cretaceous مربوط به گچ
pertinent مربوط
as for مربوط به
coordinate مربوط
apposite مربوط
eight bit system مربوط به یک
hydraulic مربوط به اب
relevant مربوط
for مربوط به
proper مربوط
correspondents مربوط به
correspondent مربوط به
affined مربوط
related مربوط
pertaining مربوط به
affiliates مربوط ساختن
cerebellar مربوط به مخچه
affiliated مربوط ساختن
chromic مربوط به کرومیوم
affiliating مربوط ساختن
commisural مربوط به درزوپیوندگاه
chromatic مربوط به رنگها
churchly مربوط به کلیسا
retired مربوط به بازنشستگی
electrically مربوط به الکتریسیته
affiliate مربوط ساختن
budgetary مربوط به بودجه
collegial مربوط به دانشکده
computational مربوط به یک محاسبه
corresponsive مربوط بیکدیگر
Hellenic مربوط به یونان
womanish مربوط به زن یا زنان
mammary مربوط به پستان
mammary مربوط به پستانداران
contiguous مربوط بهم
genethliac مربوط به طالع
personal مربوط به کسی
glossal مربوط به زبان
ecumenical مربوط به سرتاسرجهان
verbs مربوط به صدا
verb مربوط به صدا
occupational مربوط به شغل
coherently بطور مربوط
glyptic مربوط به حکاکی
goidelic مربوط بسلت
haemic مربوط بخون
garlicky مربوط به سیر
polar مربوط به قطب
communists مربوط به کمونیسم
communist مربوط به کمونیسم
operatic مربوط به اپرا
climatic مربوط به اب وهوا
divisional مربوط به تقسیم
futuristic مربوط به اینده
vehicular مربوط به خودرو
domiciliary مربوط به خانه
expiratory مربوط به زفیر
faunae مربوط به جانوران
filiate مربوط ساختن
fistulous مربوط به ناسور
four dimensional مربوط به بعدچهارم
parental مربوط به والدین
gallinaceous مربوط بماکیان
polar مربوط به قط بها
hawaiian مربوط به هاوایی
ameboid مربوط به امیب
agrologic مربوط بخاکشناسی
psychiatric مربوط به روانپزشکی
dependent مربوط محتاج
adulterous مربوط به زنا
achaian مربوط به اخائیه
familial مربوط به خانواده
achaean مربوط به اخائیه
acetarious مربوط به سالاد
surgical مربوط به جراحی
marital مربوط به زناشویی
matrimonial مربوط به ازدواج
amebic مربوط به امیب
ameban مربوط به امیب
ameba مربوط به امیب
amazonian مربوط به امازونها
aluminous مربوط به الومینیوم
ceremonial مربوط به جشن
ceremonials مربوط به جشن
aguish مربوط به تب و لرز
municipal مربوط به شهرداری
American مربوط بامریکا
Americans مربوط بامریکا
circumstantial مربوط به موقعیت
fractional مربوط به بخشهایی
fractional مربوط به بخشها
baronial مربوط به بارون
ovarian مربوط به تخمدان
nautical مربوط به کشتیرانی
textual مربوط به متن یا نص
concern مربوط بودن به
concerns مربوط بودن به
attached مربوط متعلق
valedictory مربوط به خداحافظی
military مربوط به نظام
fossils مربوط بادوارگذشته
fossil مربوط بادوارگذشته
commercial مربوط به تجارت
racing مربوط بمسابقه
outbound مربوط به خارج
nasal مربوط به بینی
existential مربوط به هستی
bear on مربوط بودن
technologically مربوط به فناوری
archival مربوط به بایگانی
basal مربوط به ته یابنیان
geriatric مربوط به پیری
centenarian مربوط به قرن
centenarians مربوط به قرن
bardic مربوط به رامشگری
technological مربوط به فناوری
speculative مربوط به اندیشه
acrobatic مربوط به بندبازی
aeronautical مربوط به فضانوردی
capitular مربوط بفصل
caloric مربوط به کالری
calligraphic مربوط به خطاطی
anal مربوط به مقعد
c مربوط به کامپیوتر
brumal مربوط به زمستان
britannic مربوط به بریتانیا
feminine مربوط به جنس زن
my مربوط بمن
arbitrative مربوط بحکمیت
arbitral مربوط به حکمیت
astrological مربوط به نجوم
anglian مربوط به نژاد
anent در مشارکت با مربوط به
analitical مربوط به تجزیه
aesthetic مربوط به علم
aesthetically مربوط به علم
meteorological مربوط به هواسنجی
arithmeticlal مربوط به حساب
arteriovenous مربوط به رگها
nuclear مربوط به اتمی
atomistic مربوط به اتم
thematic مربوط بموضوع
astro مربوط به نجوم
congressional مربوط به کنگره
sartorial مربوط به خیاطی
as to عطف به مربوط به
ammino مربوط به امونیاک
villatic مربوط به دهکده
treated مربوط بودن به
treat مربوط بودن به
facial مربوط به صورت
vespertine مربوط به شب شبانه
versicular مربوط به ایات
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com