English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
etymological مربوط به ریشه لغات
Other Matches
vocabular مربوط به لغات یا فهرست ان
vocabular مربوط به فرهنگ لغات زبان
computer jargon لغات فنی مربوط به رشته کامپیوتر
transylvania فرش ترانسیلوانیا [ریشه اصلی آن مربوط به ترکیه می باشد که بیشتر برای کلیساهای رومانی و مجارستان بافته شده.]
Mamluk Carpets فرش مملوک [ریشه این نام مربوط به سربازان و درباریان مصر و سوریه قدیم می باشد. طرح های اولیه آن بصورت نقوش هندسی پیچیده به همراه ترنجی بزرگ بافته شده اند.]
rhizogenetic تولید کننده ریشه ریشه اور
radicate ریشه گرفتن ریشه دار شدن
rhizogenic تولید کننده ریشه ریشه اور
to strike root ریشه گرفتن ریشه دواندن
to take root ریشه گرفتن ریشه دوانیدن
floral design طرح گل و بته [قدیمی ترین فرش بافته شده با این طرح مربوط به قرن هجدهم میلادی در منطقه قفقاز روسیه می باشد. این طرح به گونه های مختلف بافته شده و ریشه در فرهنگ کشور دارد مثل گل لاله در فرش ترکیه.]
terminologies لغات
terminology لغات
wordbook فرهنگ لغات
dictionaries فرهنگ لغات
wordplay بازی با لغات
nomenclature مجموعه لغات
dictionary فرهنگ لغات
glossary فرهنگ لغات
lexicon [dictionary] فرهنگ لغات
word book فرهنگ لغات
vocabulary فهرست لغات
vocabulary فرهنگ لغات
vocabularies فهرست لغات
vocabularies فرهنگ لغات
dictionary فرهنگ لغات
ellipsis انداختن لغات
program loans قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
lexical وابسته به فرهنگ لغات
semantics علم لغات و معانی
nomenclator فهرست لغات و اسامی
vocabulary مجموع لغات یک زبان
english words واژه ها یا لغات انگلیسی
vocabularies مجموع لغات یک زبان
dictionary program برنامه فرهنگ لغات
etymologies علم اشتقاق لغات
etymology علم اشتقاق لغات
worded لغات رابکار بردن
word لغات رابکار بردن
glossary فرهنگ لغات دشوار
glossaries فرهنگ لغات دشوار
syntactics علم ترکیب لغات
auditory مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
semantics علم لغات معنی شناسی
spelling checker کنترل کننده حروف لغات
reword لغات متنی را عوض کردن
sesquipedalian معتاد به استعمال لغات دراز
wordless غیرقابل بیان با لغات خاموش
glossary فرهنگ لغات فنی سفرنگ
gallicism اصطلاحات و لغات ویژه فرانسوی
glossaries فرهنگ لغات فنی سفرنگ
the a.of boreign words اقتباس یاگرفتن لغات بیگانه
malapropism استعمال غلط وعجیب وغریب لغات
back formation لغت سازی اشتقاق لغات از یکدیگر
malapropian کسیکه لغات را غلط بکار میبرد
onomastics علم اشتقاق لغات و طرزاستعمال انها
supervisory مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
agglutination ترکیب لغات ساده و اصلی بصورت مرکب
plaiting [نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
king's english اصطلاحات و لغات خاص انگلیسی علمی مصطلح درجنوب انگلیس
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic مربوط به صدا مربوط به سامعه
synonymize الفاظ مترادف بکار بردن فرهنگ لغات هم معنی راتالیف کردن
linguistics علم السنه واشتقاق لغات وساختمان وترکیب کلمات وصرف ونحو لسانیات
processor کامپیوتر کوچک برای کار کردن با لغات , تولید متن , گزارش , نامه و...
Pidgin English <idiom> انگلیسی برای ارتباط بازرگانان با زبان های متفاوت شامل گرامر ساده و لغات کم.
glossarist کسی که در پایان کتابی فهرست یا فرهنگی برای لغات دشوار ان تهیه میکند مفسر
dedicated کامپیوتری که فقط مخصوص پردازش لغات است و برنامه دیگری روی آن قابل اجرا نیست
exception ذخیره سازی لغات و نیازها و خصوصیات مخصوص آنها برای پردازش کلمه و ترکیب تصویر
exceptions ذخیره سازی لغات و نیازها و خصوصیات مخصوص آنها برای پردازش کلمه و ترکیب تصویر
distance angle زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
civil appropriation اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
external symbol dictionary فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
formulas مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
expansion scab ریشه
stubs ریشه
stub ریشه
stubbing ریشه
stubbed ریشه
rootlet ریشه چه
scabs ریشه
scab ریشه
cognate هم ریشه
paronymous هم ریشه
rootless بی ریشه
tassel ریشه
tassels ریشه
thrum ریشه
root ریشه
fringes ریشه
rhizogenic ریشه زا
rhizogenous ریشه زا
fringe ریشه
roots ریشه
frange ریشه
tie [knot] ریشه
homoousian از یک ریشه
fibreless بی ریشه
harle ریشه
harl ریشه
rhizogenetic ریشه زا
fimbria ریشه
radicle ریشه چه
fimbriation ریشه
radix ریشه
stumps ریشه
stumped ریشه
radical ریشه
stump ریشه
radicals ریشه
extraction ریشه
cama ریشه
stumping ریشه
depth of face ریشه
rhizoid ریشه مانند
galangale ریشه جوز
themes ریشه زمینه
frills ریشه دارکردن
tuft ریشه پارچه
rhizome شبیه ریشه
tufts ریشه پارچه
rhizoid ریشه نما
theme ریشه زمینه
rhizophagous ریشه خوار
morphophonemics ریشه شناسی
tap root ریشه اصلی
tap root ریشه عمودی
musk root ریشه مشک
etymology ریشه شناسی
grubbing up ریشه کنی
the root of a tree ریشه درخت
ammonium ریشه +4NH
rooted ریشه کرده
rhizanthous گل اور از ریشه
ciliolated ریشه دار
ciliate ریشه دار
to pull up by the roots ریشه کن کردن
to pull up by the roots از ریشه دراوردن
to root up از ریشه دراوردن
to root up ریشه کن کردن
ciliated ریشه دار
rhizomorphous ریشه مانند
the root of a word ریشه واژه
etymologies ریشه شناسی
runners ریشه هوایی
runner ریشه هوایی
abort ریشه نکردن
fringing ریشه یابی
root ریشه گرفتن
tendril ریشه پیچک
thrum ریشه دار
to strike root ریشه زدن
frill ریشه دارکردن
supplants از ریشه کندن
rootlet ریشه فرعی
roots ریشه گرفتن
roots ریشه کن کردن
root ریشه [ریاضی]
radical ریشه [ریاضی]
root ریشه کن کردن
rooter ریشه کننده
rootage مجموع ریشه ها
madder ریشه روناس
rush root ریشه ایرسا
supplanting از ریشه کندن
supplanted از ریشه کندن
supplant از ریشه کندن
uproots ریشه کن کردن
uprooting ریشه کن کردن
uprooted ریشه کن کردن
uproot ریشه کن کردن
rooty شبیه ریشه
rush root ریشه اریسا
rootage ریشه بندی
root up ریشه کن کردن
rooty ریشه دار
rhizopodous ریشه پای
supplantation از ریشه کنی
cube roots ریشه سوم
cube roots ریشه مکعب
cube root ریشه سوم
cube root ریشه مکعب
supplanter ریشه کن کننده
gelsemium ریشه یاسمن
acid radical ریشه اسید
geometric mean ریشه nام
root section مقطع ریشه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com