English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
preatomic مربوط به زمان قبل ازاستفاده بمب یا نیروی اتمی
Other Matches
atomistics علم مربوط به شناسایی اتم واستفاده از نیروی اتمی
early time زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
european atomic energy community جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
atomic energy نیروی اتمی
nuclear مربوط به اتمی
non-nuclear ناوابسته به اتم و نیروی اتمی
residual مربوط به ریزش اتمی
atomic time زمان انفجار اتمی
transattack period زمان اجرای تک اتمی
tempest تحقیقات مربوط به تشعشعات بی خطر اتمی
tempests تحقیقات مربوط به تشعشعات بی خطر اتمی
decay curves منحنی نمایش کاهش تشعشعات اتمی در زمان معین
late time زمان بین سقوط بمب تا شروع انفجار اتمی
currents مربوط به زمان حال
current مربوط به زمان حال
Victorian مربوط به زمان سلطنت ملکه ویکتوریا
hazards خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
hazarding خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
hazarded خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
hazard خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
minometer دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی وسیله اندازه گیری دوز اتمی
rainout ریزش ابر اتمی به علت رطوبت هوا بارش غبار اتمی
implosion weapon جنگ افزار اتمی حساس قابل انفجار با تجزیه اتمی
limitation of actions در CLقوانین مربوط به مرور زمان در مجموعهای بنام limitation of Statues جمع اوری شده است
isotopy دارای تساوی در اعداد اتمی برابری عددی اتمی
european essembly مجمع متشکل از اعضا منتخب پارلمانهای کشورهایی که در "جامعه نیروی اتمی اروپا" و"جامعه ذغالسنگ و فولاداروپا" و "جامعه اقتصادی اروپا" عضو هستند
proliferation سیستم گسترش اتمی یاگسترش تولید اتمی
atomic weight وزن اتمی یک عنصر که برمبنای 61 وزن اتمی اکسیژن قرار داده شده است
clean weapon جنگ افزار اتمی کم ریزش جنگ اتمی که اثار باقیه کم داشته باشد
fallout contours خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی
nuclear stalemate گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
nucleon اجزای داخل هسته اتمی هستک هسته اتمی
fission to yield ratio توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
reenforceŠetc نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
blue water school انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
magneto electricity نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
Zel-i Sultan vase طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
juggernaut نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernauts نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
e.m.f force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
torque نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
cloud chamber effect اثرات حاصله از لایه خارجی قارچ اتمی اثرات پوسته قارچ اتمی
atomic demolition munition خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
line haul زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
expeditionary نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
air force personnel with the army پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
cache مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
electromotive force نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
program loans قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
retardation [افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین] [در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
tactical مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
genital مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
realtime زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
supervisory مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
army landing forces نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
attack force نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
buoyancy نیروی بالابر نیروی شناوری
threat force نیروی دشمن نیروی مخالف
survey meter دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
circuits روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuit روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
self propulsion حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic مربوط به صدا مربوط به سامعه
counter force نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
naval aviation قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
free gyroscope نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
allocated manpower نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
access time کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
references نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
seek time زمان جستجو زمان طلب
response time زمان جواب زمان پاسخگویی
arrival زمان حضور زمان رسیدن
arrivals زمان حضور زمان رسیدن
present زمان حاضر زمان حال
presented زمان حاضر زمان حال
presenting زمان حاضر زمان حال
presents زمان حاضر زمان حال
range component عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
read time زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
tour of duty زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
civil appropriation اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
army aircraft هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
Marine Corps نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
timed مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
times مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
time مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
imprescriptible وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
equation of time خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
unemployment compensation پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
execution 1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
atomic اتمی
diatomic دو اتمی
hexatomic شش اتمی
monoatomic یک اتمی
nuclear strike تک اتمی
triatomic سه اتمی
nuclear اتمی
loom time مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
clouds قارچ اتمی
fission reactor واکنشگاه اتمی
atom samshing انفجار اتمی
atomic bond پیوند اتمی
atomic fission شکافت اتمی
atomic clock ساعت اتمی
atomic configuration ارایش اتمی
atomic crystal بلور اتمی
diatomic molecule مولکول دو اتمی
tetratomic چهار اتمی
atomic size اندازه اتمی
cloud قارچ اتمی
atomic absorption جذب اتمی
clouding قارچ اتمی
atom number عدد اتمی
atom rocket موشک اتمی
fission to yield ratio بازده اتمی
fission products مواد اتمی
atomicity فرفیت اتمی
nukes کنشگر اتمی
fission bomb بمب اتمی
atomics فیزیک اتمی
fallout ریزش اتمی
atomic energy انرژی اتمی
atomic number عدد اتمی
monoatomic solid جامد تک اتمی
atomic weight جرم اتمی
mushromm could کلاهک اتمی
polyatomic چند اتمی
atomic orbital اوربیتال اتمی
atomic pile واکنشگاه اتمی
radiation تشعشع اتمی
atomic radius شعاع اتمی
nuclide اشکال اتمی
atomic polarization قطبش اتمی
nuclear warfare جنگ اتمی
nuclear cell پیل اتمی
atomic reactor واکنشگاه اتمی
atomic mass جرم اتمی
atomic structure ساختار اتمی
mass number وزن اتمی
atomic weight وزن اتمی
median lethal dose دوزمتوسط اتمی
monoatomic gas گاز تک اتمی
atomic fusion گداخت اتمی
atomic fusion همجوشی اتمی
monoatomic molecule مولکول تک اتمی
atomic interaction بر هم کنش اتمی
atomic lattice شبکه اتمی
nuclear parity همطرازی اتمی
nuke نیروگاه اتمی
nuking زیردریایی اتمی
nuking نیروگاه اتمی
nuking کنشگر اتمی
nuclear reactor پیل اتمی
nukes زیردریایی اتمی
nuclear winter زمستان اتمی
nuke کنشگر اتمی
nuked زیردریایی اتمی
nuke زیردریایی اتمی
nuclear reactors پیل اتمی
piled پیل اتمی
nuked نیروگاه اتمی
nuked کنشگر اتمی
nukes نیروگاه اتمی
A-bombs بمب اتمی
atom bombs بمب اتمی
atom bomb بمب اتمی
A-bomb بمب اتمی
pile پیل اتمی
production cycle زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
atomic form factor عامل شکل اتمی
atomic form factor ضریب پراکندگی اتمی
weapon debries بقایای ترکش اتمی
nucleonics بحث هسته اتمی
atomic scattering factor ضریب پراکندگی اتمی
A-bombs بمباران اتمی کردن
atomic scattering factor عامل شکل اتمی
radiation intensity شدت تشعشع اتمی
radio active دارای تشعشع اتمی
cloud cover غلظت ابر اتمی
A-bomb بمباران اتمی کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com