English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
brumal مربوط به زمستان
Other Matches
winterer زمستان جانوری که زمستان را بسرمیبرد
winterize اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
winter kill زمستان کش
winter زمستان
winters زمستان
in the midst of winter در قلب زمستان
in the midst of winter در چله زمستان
winter tide فصل زمستان
wintry مناسب زمستان
wintertime هنگام زمستان
wintertime فصل زمستان
nuclear winter زمستان اتمی
midwinter وسط زمستان
wintery مناسب زمستان
wintertide فصل زمستان
all over winter سراسر زمستان
in the midst of winter در وسط زمستان
hibernation زمستان خوابی
the f. winter زمستان اینده
depth of winter چله زمستان
the dead of winter چله زمستان
winterer بسر برنده زمستان
winterish مناسب برای زمستان
dormice موش زمستان خواب
dormouse موش زمستان خواب
winter kill در سرمای زمستان از بین رفتن
hibernated زمستان را دربیهوشی بسر بردن
hibernating زمستان را دربیهوشی بسر بردن
deciduous گیاهی که در زمستان برگ میریزد
midwinter چله زمستان انقلاب زمستانی
hibernate زمستان را دربیهوشی بسر بردن
winterbourne رودی که در زمستان جاری میشود
hibernates زمستان را دربیهوشی بسر بردن
hibernation بسربردن زمستان درحال خواب یا بیهوشی
winterization اماده کردن برای کار در زمستان
The squirrels are storing up nuts for the winter. سنجاب ها فندقی برای زمستان ذخیره می کنند .
half evergreen دارای برگهای نیمه سبز درفصل زمستان
program loans قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
bioclimatic مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
elevation guidance دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
genital مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
They must hunger in frost, that will not work in heat. <proverb> آنهایی که در تابستان کار نمى کنند بایستى در زمستان گرسنه بمانند.
supervisory مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical مربوط به صدا مربوط به سامعه
xenial مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
civil appropriation اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formulae مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
pertinent مربوط به
irrelevant نا مربوط
proper مربوط
relevant مربوط
vespertinal مربوط به شب
germane مربوط
pertinent مربوط
eight bit system مربوط به یک
pertinenet مربوط
as for مربوط به
condequent مربوط
hydraulic مربوط به اب
caprine مربوط به بز
correspondents مربوط به
related مربوط
affined مربوط
curatorial مربوط به
coherent مربوط
correspondent مربوط به
cretaceous مربوط به گچ
lineal مربوط به خط
for مربوط به
apposite مربوط
pertaining مربوط به
coordinate مربوط
affiliating مربوط ساختن
churchly مربوط به کلیسا
affiliates مربوط ساختن
corresponsive مربوط بیکدیگر
affiliated مربوط ساختن
retired مربوط به بازنشستگی
anal مربوط به مقعد
collegial مربوط به دانشکده
aeronautical مربوط به فضانوردی
commisural مربوط به درزوپیوندگاه
existential مربوط به هستی
computational مربوط به یک محاسبه
ecumenical مربوط به سرتاسرجهان
affiliate مربوط ساختن
budgetary مربوط به بودجه
electrically مربوط به الکتریسیته
verbs مربوط به صدا
personal مربوط به کسی
faunae مربوط به جانوران
filiate مربوط ساختن
womanish مربوط به زن یا زنان
Hellenic مربوط به یونان
hominoid مربوط به بشر
fistulous مربوط به ناسور
four dimensional مربوط به بعدچهارم
gallinaceous مربوط بماکیان
garlicky مربوط به سیر
haemic مربوط بخون
genethliac مربوط به طالع
polar مربوط به قطب
polar مربوط به قط بها
goidelic مربوط بسلت
glyptic مربوط به حکاکی
expiratory مربوط به زفیر
vehicular مربوط به خودرو
hydrographic مربوط به اب نگاری
horsy مربوط به اسب
communists مربوط به کمونیسم
dictoral مربوط به دکتری
divisional مربوط به تقسیم
domiciliary مربوط به خانه
prospective مربوط به اینده
communist مربوط به کمونیسم
operatic مربوط به اپرا
hawaiian مربوط به هاوایی
contiguous مربوط بهم
mammary مربوط به پستانداران
centenarians مربوط به قرن
climatic مربوط به اب وهوا
futuristic مربوط به اینده
glossal مربوط به زبان
chromic مربوط به کرومیوم
concerns مربوط بودن به
amazonian مربوط به امازونها
attached مربوط متعلق
concern مربوط بودن به
valedictory مربوط به خداحافظی
aluminous مربوط به الومینیوم
aguish مربوط به تب و لرز
military مربوط به نظام
agrologic مربوط بخاکشناسی
municipal مربوط به شهرداری
anent در مشارکت با مربوط به
analitical مربوط به تجزیه
ammino مربوط به امونیاک
ameboid مربوط به امیب
amebic مربوط به امیب
familial مربوط به خانواده
ameban مربوط به امیب
ameba مربوط به امیب
commercial مربوط به تجارت
adulterous مربوط به زنا
nasal مربوط به بینی
fossils مربوط بادوارگذشته
fossil مربوط بادوارگذشته
racing مربوط بمسابقه
fractional مربوط به بخشها
fractional مربوط به بخشهایی
outbound مربوط به خارج
dependent مربوط محتاج
nautical مربوط به کشتیرانی
ovarian مربوط به تخمدان
textual مربوط به متن یا نص
achaian مربوط به اخائیه
achaean مربوط به اخائیه
American مربوط بامریکا
Americans مربوط بامریکا
acetarious مربوط به سالاد
circumstantial مربوط به موقعیت
baronial مربوط به بارون
anglian مربوط به نژاد
psychiatric مربوط به روانپزشکی
surgical مربوط به جراحی
c مربوط به کامپیوتر
britannic مربوط به بریتانیا
feminine مربوط به جنس زن
my مربوط بمن
nuclear مربوط به اتمی
thematic مربوط بموضوع
bear on مربوط بودن
congressional مربوط به کنگره
centenarian مربوط به قرن
geriatric مربوط به پیری
chromatic مربوط به رنگها
cerebellar مربوط به مخچه
speculative مربوط به اندیشه
capitular مربوط بفصل
technological مربوط به فناوری
caloric مربوط به کالری
technologically مربوط به فناوری
calligraphic مربوط به خطاطی
sartorial مربوط به خیاطی
arithmeticlal مربوط به حساب
archival مربوط به بایگانی
arbitrative مربوط بحکمیت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com