Dictiornary-Farsi | مربوط به شراب یا الکل | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
vinic	مربوط به شراب یا الکل


Other Matches

vinometer	الت سنجش الکل شراب
to transubstantiate	تغییر دادن ماده [نان و شراب مربوط به عشاربانی] به بدن و خون عیسی مسیح [دین]
winy	شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey	شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winery	کارخانه شراب سازی موسسه شراب کشی
vinosity	حالت و خصوصیات شراب معتادبه شراب
wineglass	لیوان شراب پیمانه شراب
program loans	قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical	مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically	مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference	روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences	روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance	دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual	مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic	مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
genital	مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory	مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
supervisory	مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative	که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical	مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic	مربوط به صدا مربوط به سامعه
alcohol	الکل
spirit of wine	الکل
spirits of wine	الکل
spiriting	الکل
water/alcohol	الکل
spirit	الکل
shellac solution	لاک الکل
anhydrous alcohol	الکل مطلق
dihydric alcohol	دی هیدرولیک الکل
spirit varnish	لاک الکل
grain alcohol	الکل خالص
denatured alcohol	الکل تقلیبی
varnished	لاک الکل
glycol	الکل دهنی
spirituous	دارای الکل
spiritous	الکل دار
tertiary alcohol	الکل 3 درجه
varnish	لاک الکل
absolute alcohol	الکل مطلق
wet one's whistle <idiom>	نوشیدن الکل
alcohol-free <adj.>	بدون الکل
on the wagon <idiom>	الکل ننوشیدن
hit the sauce <idiom>	الکل نوشیدن
hit the bottle <idiom>	الکل نوشیدن
lacquer	لاک الکل
ethanol	الکل معمولی
amyl alcohol	الکل امیلیک
alcoholometer	الکل سنج
ethyl alcohol	الکل اتیلیک
alcoholic	دارای الکل
alcoholic	معتادبنوشیدن الکل
alcoholics	دارای الکل
lacquers	لاک الکل
ethanol	الکل اتیلیک
dihydric alcohol	الکل دوعاملی
acetylene alcohol	الکل استیلنی
acetylenic alcohol	الکل استیلنی
alcoholysis	الکل کافت
wood spirit	الکل چوب
wood alcohol	الکل چوب
trihydric alcohol	الکل چندعاملی
wood alcohol	الکل متانول
alcoholimeter	الکل سنج
alcoholmeter	الکل سنج
alcoholics	معتادبنوشیدن الکل
secondary alcohol	الکل 2 درجه
laced	الکل زده
monohydric alcohol	مونوهیدریک الکل
ethyl alcohol	الکل معمولی
polyalcohol	پلی الکل
primary alcohol	الکل 1 درجه
proof spirit	الکل خالص
neutral spirits	الکل سفید
methyle alcohol	الکل متیلیک
rectified spirit	الکل دو تقطیری
varnishes	لاک الکل
methyl alcohol	متیل الکل
varnishing	لاک الکل
methyl alcohol	الکل متیلیک
methanol	الکل متیلیک
wines	شراب
viniferous	شراب زا
wine	شراب
the juice of the grape	شراب
bacchus	شراب
primary alcohol	الکل نوع اول
mercaptan	الکل گوگرد دار
polyvinyl alcohol	پلی وینیل الکل
polyhydroxcy alcohol	الکل چند عاملی
aquavitae	الکل تصفیه نشده
polyhydric alcohol	پلی هیدریک الکل
trihydric alcohol	تری هیدریک الکل
proofs	مقیاس خلوص الکل
strong drink	مشروب قوی و پر الکل
lacquer	لاک الکل زدن
wood alcohol	الکل چوب متانول
kvass	ابجو کم الکل روسی
alcoholize	بصورت الکل دراوردن
p.v.a	پلی وینیل الکل
lacquers	لاک الکل زدن
tertiary alcohol	الکل نوع سوم
ethyl alcohol	الکل اتیل دار
spirit stain	رنگ لاک الکل
alcoholism	اعتیاد به نوشیدن الکل
absolute ethyl alcohol	اتیل الکل مطلق
alcoholism	تاثیر الکل در مزاج
hard drink	مشروب قوی و پر الکل
secondary alcohol	الکل نوع دوم
proof	مقیاس خلوص الکل
xenial	مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component	عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle	زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
cochineal	قرمز شراب کش
enology	شراب شناسی
wine cellar	انبار شراب
binges	شراب خواری
wines	شراب نوشیدن
wine	شراب نوشیدن
wine cellar	شراب دخمه
winebibber	شراب خور
grail	جام شراب
vinous flavour	طعم شراب
oenomel	شراب عسلی
wine maker	شراب ریز
viniculture	شراب سازی
oenologist	شراب شناس
viticulturist	شراب ساز
it is a racy wine	شراب رادارد
viniferous	دارای شراب
wineglass	جام شراب
binge	شراب خواری
vinal	بشکل شراب
riesling	شراب سفید
grcen wine	شراب تازه
decant	ریختن شراب
fortified wine	شراب قوی
rhenish wine	شراب اسمانی
grcen wine	شراب نارس
pottle	رطل شراب
fortified wines	شراب قوی
filtrate	شراب ناب
guzzler	شراب خور
wineskin	مشک شراب
wino	معتاد به شراب
decants	ریختن شراب
vermt	شراب افسنطین
cider	شراب سیب
decanting	ریختن شراب
decanted	ریختن شراب
winegrower	شراب ساز
ustulation	سوزاندن شراب
methylate	بصورت الکل چوب در اوردن
varnished	لاک الکل زدن به جلازدن به
varnishes	لاک الکل زدن به جلازدن به
varnishing	لاک الکل زدن به جلازدن به
small beer	ابجو پست وکم الکل
The sharp smell of alcohol	بوی تند وتیز الکل
varnish	لاک الکل زدن به جلازدن به
methanol	الکل متیلیک بفرمول OH 3CH
alcoholize	تحت تاثیر الکل دراوردن
vermouth	شراب شیرین افسنطین
frutex	شراب شربت الکلی
goblets	گیلاس شراب تکه
maderia	شراب محصول مادریا
goblet	گیلاس شراب تکه
loading	امیختن موادخارجی به شراب
jeroboam	جام شراب بزرگ
vermouths	شراب شیرین افسنطین
viniculture	پرورش انگور شراب
claret	نوعی شراب قرمز
malmsey	شراب شیرین قبرس
scuppernong	شراب انگور مشک
vintnery	عمده فروشی شراب
gladstone	نوعی شراب ارزان
straw wine	شراب شیرین کشمش
clarets	نوعی شراب قرمز
chablis	نوعی شراب سفید
gill	پیمانهای برای شراب
vinifacteur	اسباب شراب سازی
wineglasful	گیلاس شراب خوری
argol	دردشراب .ته نشین شراب
enology	مبحث شراب شناسی
winepress	خمره شراب سازی
wineshop	مغازه شراب فروشی
cellar	جای شراب انداختن
cellars	جای شراب انداختن
bacchus	رب النوع شراب و باده
fortified wines	شراب تقویت شده
fortified wine	شراب تقویت شده
fiascos	ناکامی بطری شراب
fiasco	ناکامی بطری شراب
chianti	نوعی شراب قرمز
chalice	گیلاس شراب [در مراسم]
goblet	گیلاس شراب [در مراسم]
vintner	عمده فروش شراب
vintners	عمده فروش شراب
brut	دارای مقدار خیلی کمی الکل
non-alcoholic beer	آبجوی بدون الکل [غذا و آشپزخانه]
pyroxilin	یکجور باروت پنبه که در الکل اب میشود