Total search result: 201 (17 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
urban |
مربوط به شهر مراکز شهری |
|
|
Other Matches |
|
Alcaraz |
یکی از مراکز بافت فرش در اسپانیا مربوط به قرن ۱۵ تا ۱۷ میلادی با طرح های شبکه ای و بندی |
Tianjan |
شهر تیانجان [شهری در شمال چین که از مراکز اصلی تولید فرش در چین بشمار رفته. زمینه اکثر فرش ها آبی رنگ به همراه طرح های زرد و طلایی می باشد.] |
Ushak medallion |
ترنج عشاق [این ترنج مربوط به شهری به همین نام در ترکیه است که دارای سابقه پانصد ساله در بافت فرش است.] |
growth centers |
مراکز رشد |
financial centers |
مراکز مالی |
active centers |
مراکز فعال |
face centered cubic |
مکعب مراکز وجوه پر |
higher brain centers |
مراکز عالی مغز |
face centered cubic lattice |
شبکه مکعبی مراکز وجوه پر |
fcc lattice |
شبکه مکعبی مراکز وجوه پر |
telephone plant |
تشکیلات مراکز تلفن خودکار |
telephone switching technique |
تکنیک مراکز تلفن خودکار |
telephone switchboard |
قفسه اتصالات مراکز تلفن خودکار |
rivet pitch |
فاصله بین مراکز سوراخهای پرچ |
opening hours |
ساعاتی که بانک، کتابخانه و سایر مراکز باز می شود. |
probation |
کاراموزی به سر بردن محکومین جوان در مراکز اموزش مخصوص کانون اصلاح و تربیت |
program loans |
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها |
tactically |
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی |
tactical |
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی |
inference |
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد |
inferences |
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد |
elevation guidance |
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما |
bioclimatic |
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی |
victual |
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار |
auditory |
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری |
genital |
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی |
pitch line |
مکان هندسی نقاطی که درانها مراکز نقاط تماس یا گام دندانههای چرخ دنده یادندانه ها اندازه گیری میشود |
supervisory |
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور |
twonsman |
شهری |
city slicker |
شهری |
municipal |
شهری |
civil |
شهری |
urban <adj.> <noun> |
شهری |
citizen |
شهری |
citizens |
شهری |
towny |
شهری |
townee |
شهری |
townswoman |
زن شهری |
oppidan |
شهری |
civic |
شهری |
burgess |
شهری |
townspeople |
شهری |
streetcar |
تراموای شهری |
metropolitan |
مادر شهری |
suburban |
برون شهری |
placing |
میدان شهری |
places |
میدان شهری |
place |
میدان شهری |
town meeting |
انجمن شهری |
extra-mural |
فرا شهری |
townsfolk |
مردم شهری |
civil |
خدمات شهری |
urban population |
جمعیت شهری |
local |
مکانی شهری |
locals |
مکانی شهری |
interurban |
داخل شهری |
urbanised |
شهری کردن |
urbanises |
شهری کردن |
urbanising |
شهری کردن |
people |
تن [جمعیت شهری] |
urbanize |
شهری کردن |
urbanized |
شهری کردن |
urbanizes |
شهری کردن |
urbanizing |
شهری کردن |
urban servitudes |
خدمات شهری |
urban rug |
قالی شهری |
phiadelphian |
شهری ازامریکا |
urban renewal |
احیای شهری |
citify |
شهری کردن |
urbanization |
شهری سازی |
urban renewal |
توسعه شهری |
streetcars |
تراموای شهری |
tramcar |
واگن شهری |
town house |
خانه شهری |
town houses |
خانه شهری |
relative |
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است |
acoustic |
مربوط به صدا مربوط به سامعه |
acoustical |
مربوط به صدا مربوط به سامعه |
urbanity |
اعتیاد بزندگی شهری |
trolleybus |
واگن برقی شهری |
urbanism |
اعتیاد بزندگی شهری |
trolley car |
واگن برقی شهری |
civil defense |
پدافند ازمناطق شهری |
ley den |
نام شهری در هلند |
sienna |
نام شهری در ایتالیا |
street car |
راه اهن شهری |
drop letter |
نامه پست شهری |
intercity train |
قطار بین شهری |
To lay siege to a city . |
شهری را محاصره کردن |
townswoman |
دختر شهری فاحشه |
ephebe |
شهری که از 81 تا 02 سال داشت |
to patrol a town |
شهری را گشت زدن |
inverness |
اینورس نام شهری دراسکاتلند |
Coventry |
نام شهری است درانگلستان |
mushroom city |
شهری که زود ترقی میکند |
liverpudlian |
اهل لیورپول شهری ازانگلیس |
culture |
عوارض شهری مناطق شهرنشین |
cultures |
عوارض شهری مناطق شهرنشین |
culturing |
عوارض شهری مناطق شهرنشین |
post town |
شهری که پستخانه مستقل دارد |
intercity train |
قطار بین شهری با توقف |
to prostrate a city |
شهری را با خاک یکسان کردن |
to raze a city to the ground |
شهری را با خاک یکسان کردن |
town meeting |
انجمن بلدی شورای شهری |
toll call |
مخابره تلفنی خارج شهری |
A series of city improvement works. |
یکرشته کارهای عمرانی شهری |
exurb |
ناحیه یا منطقهء خارج شهری |
toll calls |
مخابره تلفنی خارج شهری |
urbiculture |
مسائل ومشکلات زندگی شهری وشهرها |
laodicean |
شهری از فروغیه که دردیانت وسیاست ومانندانهافائزاست |
Urban tissue sites |
سایت های بافت فرسوده شهری |
streetwise |
ماهر در برخورد با مشکلات و خشونتهای شهری |
county borouh |
شهری که بیش از 00005تن نفوس دارد |
range component |
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد |
distance angle |
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف |
xenial |
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان |
derbies |
نام شهری در انگلیس مسابقه اسب دوانی |
derby |
نام شهری در انگلیس مسابقه اسب دوانی |
dry town |
شهری که فروش نوشابه دران ممنوع است |
wilton |
نام شهری در جنوب " ویلت شایر" انگلستان |
corporate town |
شهری که حقوق بلدی داردومیتواندشهرداری داشته باشد |
civil appropriation |
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی |
domestic intercity freight traffic |
حمل نقل بار بین شهری بوسیله راه آهن |
municipium |
شهری که اهالی ان از حقوق شهر نشینان رومی بهره مند میشدند |
Anatolia |
منطقه آناتولی که بین دریای سیاه و دریای مدیترانه قرار داشته و یکی از مراکز عمده قالیبافی ترکی، کردی، ارمنی و یونانی است. بیشتر به بافت فرش با گره ترکی معروف بوده و به دوران سلجوقیان باز می گردد. |
Senneh |
سنه [نام قدیم سنندج و از مراکز بزرگ تولید فرش در غرب ایران. گره فارسی به دلیل شباهت زیاد با گره فرش این ناحیه به گره سنه نیز معروف است.] |
formula |
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه |
formulae |
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه |
formulas |
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه |
bogota |
نام شهری در جمهوری کلمبیای امریکا که در سال 8491 کنفرانسی در ان منعقدشد و سازمان دولتهای امریکایی را به وجود اورد |
murage |
مالیاتی که بابت دیوار کشی شهری یا تعمیر دیوار ان بگیرند |
reciprocal border |
حاشیه قرینه [گاه لبه انتهایی فرش بصورت اشکال قرینه و تکراری جفتی تزئین می شود و نوع شکل انتخابی گردا گرد فرش را می پوشاند. تنوع رنگی این نوع حاشیه در مراکز بافت مختلف، متفاوت می باشد.] |
hypobaric |
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو |
urban bundle |
بقچه شهری [این روش گرچه قدیمی است ولی هنوز هم به عنوان معیاری جهت وزن کردن کلاف های پشم بکار می رود.] |
Reihan |
ریحان [شهری در استان مرکزی و نزدیک اراک که به بافت طرح های هراتی و افشان یا زمینه قرمز شهرت داشته و اکثر فرش های آن بصورت تک پودی بافته می شوند.] |
Lenkoran medallion |
ترنج لن کران [این نوع ترنج در فرش های قفقازی و ترکمنی بکار می رود و نام آن از شهری به همین اسم در آذربایجان روسیه گرفته شده و جلوه ای از اژدها را نشان می دهد.] |
apposite |
مربوط |
eight bit system |
مربوط به یک |
pertinent |
مربوط |
pertinent |
مربوط به |
pertinenet |
مربوط |
hydraulic |
مربوط به اب |
for |
مربوط به |
caprine |
مربوط به بز |
irrelevant |
نا مربوط |
lineal |
مربوط به خط |
condequent |
مربوط |
related |
مربوط |
proper |
مربوط |
pertaining |
مربوط به |
germane |
مربوط |
curatorial |
مربوط به |
coordinate |
مربوط |
correspondents |
مربوط به |
coherent |
مربوط |
cretaceous |
مربوط به گچ |
affined |
مربوط |
as for |
مربوط به |
vespertinal |
مربوط به شب |
relevant |
مربوط |
correspondent |
مربوط به |
Lori Pambak motif |
ترنج لری [پامبک، این نام از شهری به همین نام در جنوب شهر تفلیس قزاقستان گرفته شده است. طرح دارای دو بال هشت وجهی بزرگ و دو لوزی کوچک در جهت مخالف بوده و زمان آن را به قرن نوزدهم میلادی نسبت می دهند.] |
hydropic |
مربوط به استسقاء |
ovarian |
مربوط به تخمدان |
budgetary |
مربوط به بودجه |
immunologic |
مربوط به مصونیت |
hydrographic |
مربوط به اب نگاری |
horsy |
مربوط به اسب |
communists |
مربوط به کمونیسم |
hominoid |
مربوط به بشر |
ceremonial |
مربوط به جشن |
communist |
مربوط به کمونیسم |
baronial |
مربوط به بارون |
ceremonials |
مربوط به جشن |
nasal |
مربوط به بینی |
marital |
مربوط به زناشویی |
surgical |
مربوط به جراحی |
climatic |
مربوط به اب وهوا |
operatic |
مربوط به اپرا |
hypophyseal |
مربوط به هیپوفیز |
centenarians |
مربوط به قرن |
corresponsive |
مربوط بیکدیگر |
inspectional |
مربوط به بازرسی |
insurrectional |
مربوط به شورش |
futuristic |
مربوط به اینده |
vehicular |
مربوط به خودرو |
psychiatric |
مربوط به روانپزشکی |
parental |
مربوط به والدین |
prospective |
مربوط به اینده |
hydrostatic |
مربوط به فشار اب |
irrelative |
نا مربوط مطلق |
janitorial |
مربوط به فراشی |
nautical |
مربوط به کشتیرانی |
geriatric |
مربوط به پیری |
congressional |
مربوط به کنگره |
sartorial |
مربوط به خیاطی |
speculative |
مربوط به اندیشه |
municipal |
مربوط به شهرداری |
meteorological |
مربوط به هواسنجی |
matrimonial |
مربوط به ازدواج |