Dictiornary-Farsi | مربوط به قطاع دایره برش | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (3 milliseconds)

English	Persian
sectorial	مربوط به قطاع دایره برش


Other Matches

sectors	قطاع دایره
sector	قطاع دایره
circular carpet	قالی مدور یا دایره ای شکل که قدیمی ترین آن مربوط به قرن شانزدهم میلادی می باشد
epicycloid	منحنی ترسیم شده بر نقطهای درمحیط دایره ثابتی که درخارج دایره بچرخد
quadrant	ربع دایره یک چهارم طول قوس دایره
epicycle	دایرهای که مرکزش روی محیط دایره بزرگتری است ودر مدار دایره بزرگتری حرکت میکند
voussoir archstone	قطاع
sectors	قطاع
sector	قطاع
bad sector	قطاع بد
spherical sector	قطاع کروی
observing sector	قطاع دیدبانی
elevation circle	قطاع درجه
elevating arc	قطاع درجه
observation sector	قطاع دیدبانی
bad sector	قطاع خراب
arc of fire	قطاع اتش
disk sector	قطاع دیسک
bandit	راهزن قطاع الطریق
wracked	قطاع دندانه دار
wracks	قطاع دندانه دار
sector interleave factor	عامل جاگذاری قطاع
racks	قطاع دندانه دار
racked	قطاع دندانه دار
elevating arc	قطاع حرکت ارتفاع
rack	قطاع دندانه دار
hard sector	قطاع سخت افزاری
bandits	راهزن قطاع الطریق
sector of fire	قطاع اتش منطقه تیراندازی
sector	منطقه ماموریت قطاع اتش
sectors	منطقه ماموریت قطاع اتش
worm and sector sleering	چرخ دنده ی حلزونی و قطاع فرمان
program loans	قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical	مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically	مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences	روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference	روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
bioclimatic	مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual	مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
elevation guidance	دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
genital	مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory	مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
soft sector	علامت گذاری قطاع ها وبخشهای روی یک دیسک که از اطلاعات نوشته شده ان استفاده میشود
supervisory	مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
hard sectored	دیسک لرزانی که در ان سوراخهایی به منظور تعیین حدود هر قطاع یا بخش تعبیه و منگنه شده است
quadrant	ربع دایره ربع محیط دایره
relative	که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic	مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical	مربوط به صدا مربوط به سامعه
distance angle	زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial	مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component	عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
civil appropriation	اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
tambourines	دایره
agencies	دایره
circling	دایره
divisions	دایره
circled	دایره
field	دایره
fielded	دایره
fields	دایره
compass	دایره
agency	دایره
circles	دایره
subdivision	دایره
circle	دایره
division	دایره
disk	دایره
recurring curve	دایره
rhomb	دایره
tambourine	دایره
rondel	دایره
rondelle	دایره
roundel	دایره
roundle	دایره
Dingbat	دایره
spheres	دایره
sphere	دایره
circuits	دایره
circuit	دایره
disks	دایره
departments	دایره
department	دایره
formula	مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas	مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae	مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
meridians	دایره طول
encyclopaedias	دایره المعارف
encyclopedia	دایره المعارف
encyclopedias	دایره المعارف
compass	وسعت دایره
meridian	دایره نیمروز
meridians	دایره نیمروز
center circle	دایره میانی
cirque	دایره کوچک
meridian	دایره طول
hour circle	دایره ساعتی
diameter	قطر دایره
diameters	قطر دایره
cash office	دایره صندوق
hemicycle	نیم دایره
circular arc	کمانی از دایره
circled	محیط دایره
sextant	یک ششم دایره
small circle	دایره صغیره
spheral	بشکل دایره
timbre	دایره زنگی
pericycle	دایره محیطیه
Equator	دایره استوا
tactile circle	دایره بساوشی
adjutant general	دایره پرسنل
circlets	دایره کوچک
pitch circle	دایره گام
encyclopedic	دایره المعارفی
semidiameter	شعاع دایره
circles	محیط دایره
quadrant	ربع دایره
quadrant	چهار یک دایره
circling	محیط دایره
rhumb	دایره افقی
absolute	دایره نامحدود
absolutes	دایره نامحدود
radius	شعاع دایره
semi circle	نیم دایره
circlet	دایره کوچک
stress circle	دایره تنش
orbiculate	دایره وار
circumferences	محیط دایره
circumference	محیط دایره
sections	گروه دایره
section	گروه دایره
vertical circle	دایره قائم
fascia	دایره زنگی
fascias	دایره زنگی
orbicularly	دایره وار
tambourines	دایره زنگی
tambourine	دایره زنگی
timbrel	دایره زنگی
limbs	دایره مدرج
limb	دایره مدرج
north circle	دایره شمالگان
mohr's circle	دایره مور
mohr's circle	دایره موهر
turning circle	دایره گردش
azimuth circle	دایره سمتیه
ecliptic	دایره البروج
circulars	دایره وار
cycloidal	وابسته به دایره
eclipic	دایره البروج
circular	دایره وار
cyclometer	دایره سنج
great circle	دایره عظیمه
growth ring	دایره سالیانه
growth ring	دایره رشد
circle	محیط دایره
diallist	دایره ساز
encyclopaedia	دایره المعارف
chord	وتر دایره
perimeter [circumference] of a circle	محیط دایره
discobolus	دایره انداز
branch	دایره قسمت
branches	دایره قسمت
diffusion circle	دایره پخش
gyre	گردش دایره
color circle	دایره رنگها
round	دایره وار
colure	دایره متقاطعه
roundest	دایره وار
equinoctial colure	دایره اعتدال
domain	حوزه دایره
domains	حوزه دایره
lobes	دایره سازی
half round	نیم دایره
lobe	دایره سازی
circular	آنچه در یک دایره می چرخد
small circle	دایره صغیره سماوی
area of a disc	مساحت دایره [ریاضی]
trolls	دایره وارحرکت کردن
golds	دایره مرکزی هدف
cycloid	شبیه دایره منحنی
pie chart	گراف دایره ای [ریاضی]
circulars	آنچه در یک دایره می چرخد
foot	دایره اول هدف
gold	دایره مرکزی هدف
equinoctial colure	دایره ساعتی مرجع
closure of horizon	بستن دور دایره
throwing circle	دایره پرتاب نیزه
circlet	دایره وارحرکت کردن
encyclopaedist	نویسنده دایره المعارف
unit circle	دایره واحد [ریاضی]
airt	ربع دایره اداره
tambourines	دایره زنگی زدن
tambourine	دایره زنگی زدن
obliquity of ecliptic	میل دایره البروج
circlets	دایره وارحرکت کردن
quadrant	ربع دایره [ریاضی]
area of a circle	مساحت دایره [ریاضی]
drawing curve	شابلون دایره و منحنی
turning circle	دایره چرخش ناو
troll	دایره وارحرکت کردن