Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
Antarctic
مربوط به قطب جنوب
Search result with all words
karachoph design
لچک ترنج کاراچف
[این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
Other Matches
south-west
جنوب غربی سوی جنوب باختر
south-east
جنوب شرقی سوی جنوب شرق
south westerly
سوی جنوب غرب یا جنوب باختر
south east
جنوب خاوری جنوب شرقی
south west
جنوب باختر جنوب غربی
program loans
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
bioclimatic
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
elevation guidance
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
auditory
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
supervisory
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic
مربوط به صدا مربوط به سامعه
south
<adj.>
جنوب
south
جنوب
south west
جنوب غرب
south west
در جنوب باختر
soiuth ward
بسوی جنوب
southerner
اهل جنوب
southerners
اهل جنوب
south-eastern
جنوب شرقی
soiuthern cross
صلیب جنوب
south wards
بسوی جنوب
south east
در جنوب خاور
south-east
جنوب شرق
south easterly
جنوب خاوری
south eastern
جنوب خاوری
south eastern
جنوب شرقی
south east
جنوب شرق
southeast
جنوب خاوری
southeast
جنوب شرقی
south westerly
جنوب باختری
azimuth
نقطه جنوب
south western
جنوب غربی
notus
باد جنوب
lowlander
اهل جنوب
southern
اهل جنوب
southward
سوی جنوب
southbound
عازم جنوب
sou'westers
جنوب غربی
southland
سرزمین جنوب
south western
جنوب باختری
the south pole
قطب جنوب
south-western
جنوب غربی
south-west
جنوب غرب
Antarctic
قطب جنوب
South Pole
قطب جنوب
southwesterner
اهل جنوب غربی
southwestwards
بسوی جنوب غربی
southwestwards
درجهت جنوب باختری
celestial body south pole
قطب جنوب عالم
southeaster
باد جنوب شرقی
southeaster
توفان جنوب شرقی
south west
سوی جنوب باختر
southeastward
بطرف جنوب شرقی
southeastward
در جهت جنوب خاوری
southernmost
در اقصی نقطه جنوب
southwest
واقع در جنوب غربی
southwester
باد جنوب غربی
southwestern
واقع در جنوب غربی
south easterly
سوی جنوب خاور
southwestward
بسوی جنوب غربی
southwestward
درجهت جنوب باختری
south east
سوی جنوب خاور
souithernism
رسوم واداب جنوب
libecchio
باد جنوب غربی
in a south easterly direction
از جهت جنوب خاور
antarctic circle
مدار قطب جنوب
southern
جنوبا بطرف جنوب
libeccio
باد جنوب غربی
range component
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
xenial
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
distance angle
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
their p was toward the south
چشم اندازانهابسوی جنوب بود
south
بسوی جنوب نیم روز
south wards
بطرف جنوب متمایل بجنوب
souithernism
لغت و اصطلاحات مخصوص جنوب
soputheasternmost
در دورترین نقطه جنوب شرقی
southwester
توفان یا تندباد جنوب غربی
southeasterner
ساکن نواحی جنوب شرقی
soiuth ward
بطرف جنوب متمایل بجنوب
Makri
[Fethiye]
شهر بندری فتیه در جنوب ترکیه
peafowl
قوقاول بزرگ صحرایی جنوب اسیا
bahama islands
جزایرباهاما واقع درهندغربی و جنوب فلوریدا
water moccasin
مار سمی ابزی جنوب امریکا
judea
یهودیه که قسمتی از جنوب فلسطین بوده
zulu
اهل ناتال در جنوب افریقا ناتالی
galleta
چمن با دوام جنوب امریکا و مکزیکو
royal palm
نخل بلند جنوب فلوریدا و کوبا
aardwolf
کفتار بومی جنوب و مشرق افریقا
civil appropriation
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
wilton
نام شهری در جنوب " ویلت شایر" انگلستان
platypus
پستاندار ابزی ومنقاردار و صدفخوار جنوب استرالیا
seato forces
نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
Monaco
ناحیه " موناکو" واقع در جنوب شرقی فرانسه
ASEAN
مخفف همبستگی ملل جنوب شرقی آسیا
arrdwolf
[حیوانی شبیه کفتار بومی جنوب و شرق آفریقا]
razorback
خوک نیمه وحشی دورگه جنوب شرقی اتازونی
shout song
سرودهای مذهبی خیلی بلندسیاه پوستان جنوب امریکا
joshua tree
درخت خنجری یا ابره ادم جنوب شرقی امریکا
hottentot
یکی از انواع بومیهای جنوب افریقا که اندامی کوتاه ورنگ قهوهای مایل به زرددارند
formulas
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
nautilus
حلزونهای گرمسیری مارپیچی جنوب اقیانوس ساکن و اقیانوس هند
China denies militarizing South China Sea.
چین را تکذیب نظامی جنوب دریای چین است.
colombo plan
طرح ایجاد شده به وسیله وزیران خارجه ملتهای مشترک المنافع بریتانیا در سال 0591 که هدف ان تشریک مساعی درکمک به رشد اقتصادی کشورهای اسیایی جنوب وجنوب شرقی است
Murghi rugs
فرش های مرغی
[این طرح در فرش های جنوب ایران بیشتر دیده شده و نمادی از مرغ یا خروس را بصورت شکل هندسی نشان می دهد.]
Gabbeh
گبه
[با قالیچه های درشت باف و زبر که ریشه عشایری داشته و منسوب به خراسان و جنوب ایران می باشند. طرح های آن ساده و از رنگ های روشن با گره های فارسی و ترکی می باشد.]
lineal
مربوط به خط
pertinenet
مربوط
irrelevant
نا مربوط
proper
مربوط
pertaining
مربوط به
pertinent
مربوط
apposite
مربوط
related
مربوط
pertinent
مربوط به
condequent
مربوط
eight bit system
مربوط به یک
coherent
مربوط
vespertinal
مربوط به شب
caprine
مربوط به بز
curatorial
مربوط به
cretaceous
مربوط به گچ
correspondents
مربوط به
coordinate
مربوط
relevant
مربوط
germane
مربوط
affined
مربوط
hydraulic
مربوط به اب
for
مربوط به
as for
مربوط به
correspondent
مربوط به
aluminous
مربوط به الومینیوم
technological
مربوط به فناوری
glossal
مربوط به زبان
feminine
مربوط به جنس زن
amebic
مربوط به امیب
as to
عطف به مربوط به
hydrographic
مربوط به اب نگاری
my
مربوط بمن
bear on
مربوط بودن
aeronautical
مربوط به فضانوردی
hydropic
مربوط به استسقاء
brumal
مربوط به زمستان
goidelic
مربوط بسلت
haemic
مربوط بخون
horsy
مربوط به اسب
centenarian
مربوط به قرن
britannic
مربوط به بریتانیا
geriatric
مربوط به پیری
adulterous
مربوط به زنا
centenarians
مربوط به قرن
hawaiian
مربوط به هاوایی
agrologic
مربوط بخاکشناسی
glyptic
مربوط به حکاکی
aguish
مربوط به تب و لرز
amazonian
مربوط به امازونها
ameba
مربوط به امیب
hominoid
مربوط به بشر
technologically
مربوط به فناوری
ameban
مربوط به امیب
hydrostatic
مربوط به فشار اب
affiliate
مربوط ساختن
retired
مربوط به بازنشستگی
larcenous
مربوط به دزدی
atomistic
مربوط به اتم
affiliating
مربوط ساختن
affiliates
مربوط ساختن
astro
مربوط به نجوم
affiliated
مربوط ساختن
arteriovenous
مربوط به رگها
metabolical
مربوط به متابولیزم
arithmeticlal
مربوط به حساب
archival
مربوط به بایگانی
arbitrative
مربوط بحکمیت
arbitral
مربوط به حکمیت
electrically
مربوط به الکتریسیته
budgetary
مربوط به بودجه
bardic
مربوط به رامشگری
ameboid
مربوط به امیب
hypophyseal
مربوط به هیپوفیز
immunologic
مربوط به مصونیت
basal
مربوط به ته یابنیان
ammino
مربوط به امونیاک
anal
مربوط به مقعد
inspectional
مربوط به بازرسی
insurrectional
مربوط به شورش
analitical
مربوط به تجزیه
irrelative
نا مربوط مطلق
anent
در مشارکت با مربوط به
existential
مربوط به هستی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com