English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
tutorial مربوط به قیمومت
tutorials مربوط به قیمومت
Other Matches
cuardianship قیمومت
mandates قیمومت
trusteeship قیمومت
mandating قیمومت
protectorates قیمومت
protectorate قیمومت
tutorage قیمومت
tutorship قیمومت
guardianship قیمومت
wardship قیمومت
tutelage قیمومت
mandate قیمومت
tutoship قیمومت
mandated قیمومت
letters of administration اختیارنامه قیمومت
deparment of trusteeship اداره قیمومت
mandating حکم قیمومت
department of trusteeship اداره قیمومت
mandates حکم قیمومت
mandated حکم قیمومت
mandate حکم قیمومت
patronage سرپرستی قیمومت
wardship اداره و یامقام قیمومت
mandated territory سرزمین تحت قیمومت
mandate تحت قیمومت دراوردن
mandated تحت قیمومت دراوردن
mandating تحت قیمومت دراوردن
mandates تحت قیمومت دراوردن
to mandate a territory to a country منطقه ای را تحت قیمومت کشوری درآوردن
program loans قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
trust territory ناحیه تحت قیمومت شورای امنیت سازمان ملل متحد
auditory مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
supervisory مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic مربوط به صدا مربوط به سامعه
range component عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
xenial مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
distance angle زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
civil appropriation اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formulas مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
apposite مربوط
condequent مربوط
pertinent مربوط به
coherent مربوط
irrelevant نا مربوط
for مربوط به
coordinate مربوط
germane مربوط
as for مربوط به
pertaining مربوط به
cretaceous مربوط به گچ
curatorial مربوط به
pertinent مربوط
pertinenet مربوط
vespertinal مربوط به شب
correspondent مربوط به
proper مربوط
affined مربوط
relevant مربوط
lineal مربوط به خط
correspondents مربوط به
hydraulic مربوط به اب
eight bit system مربوط به یک
related مربوط
caprine مربوط به بز
affiliates مربوط ساختن
coherently بطور مربوط
prospective مربوط به اینده
retired مربوط به بازنشستگی
collegial مربوط به دانشکده
hominoid مربوط به بشر
affiliate مربوط ساختن
computational مربوط به یک محاسبه
affiliating مربوط ساختن
polar مربوط به قط بها
commisural مربوط به درزوپیوندگاه
corresponsive مربوط بیکدیگر
affiliated مربوط ساختن
hawaiian مربوط به هاوایی
occupational مربوط به شغل
domiciliary مربوط به خانه
operatic مربوط به اپرا
climatic مربوط به اب وهوا
Hellenic مربوط به یونان
polar مربوط به قطب
futuristic مربوط به اینده
vehicular مربوط به خودرو
expiratory مربوط به زفیر
faunae مربوط به جانوران
filiate مربوط ساختن
fistulous مربوط به ناسور
four dimensional مربوط به بعدچهارم
gallinaceous مربوط بماکیان
garlicky مربوط به سیر
communist مربوط به کمونیسم
communists مربوط به کمونیسم
womanish مربوط به زن یا زنان
verb مربوط به صدا
verbs مربوط به صدا
ecumenical مربوط به سرتاسرجهان
personal مربوط به کسی
haemic مربوط بخون
goidelic مربوط بسلت
glyptic مربوط به حکاکی
glossal مربوط به زبان
contiguous مربوط بهم
mammary مربوط به پستانداران
dictoral مربوط به دکتری
parental مربوط به والدین
divisional مربوط به تقسیم
mammary مربوط به پستان
genethliac مربوط به طالع
anent در مشارکت با مربوط به
ameba مربوط به امیب
amazonian مربوط به امازونها
aluminous مربوط به الومینیوم
aguish مربوط به تب و لرز
agrologic مربوط بخاکشناسی
familial مربوط به خانواده
municipal مربوط به شهرداری
attached مربوط متعلق
psychiatric مربوط به روانپزشکی
ameban مربوط به امیب
analitical مربوط به تجزیه
ceremonial مربوط به جشن
ceremonials مربوط به جشن
ammino مربوط به امونیاک
matrimonial مربوط به ازدواج
marital مربوط به زناشویی
surgical مربوط به جراحی
ameboid مربوط به امیب
amebic مربوط به امیب
valedictory مربوط به خداحافظی
adulterous مربوط به زنا
military مربوط به نظام
circumstantial مربوط به موقعیت
dependent مربوط محتاج
concerns مربوط بودن به
baronial مربوط به بارون
ovarian مربوط به تخمدان
concern مربوط بودن به
nautical مربوط به کشتیرانی
nasal مربوط به بینی
fractional مربوط به بخشها
outbound مربوط به خارج
Americans مربوط بامریکا
achaian مربوط به اخائیه
achaean مربوط به اخائیه
commercial مربوط به تجارت
acetarious مربوط به سالاد
textual مربوط به متن یا نص
fossils مربوط بادوارگذشته
fossil مربوط بادوارگذشته
racing مربوط بمسابقه
American مربوط بامریکا
fractional مربوط به بخشهایی
electrically مربوط به الکتریسیته
calligraphic مربوط به خطاطی
c مربوط به کامپیوتر
brumal مربوط به زمستان
speculative مربوط به اندیشه
britannic مربوط به بریتانیا
technological مربوط به فناوری
technologically مربوط به فناوری
geriatric مربوط به پیری
centenarian مربوط به قرن
caloric مربوط به کالری
capitular مربوط بفصل
budgetary مربوط به بودجه
existential مربوط به هستی
churchly مربوط به کلیسا
aeronautical مربوط به فضانوردی
chromic مربوط به کرومیوم
chromatic مربوط به رنگها
anal مربوط به مقعد
cerebellar مربوط به مخچه
acrobatic مربوط به بندبازی
centenarians مربوط به قرن
bear on مربوط بودن
basal مربوط به ته یابنیان
astrological مربوط به نجوم
as to عطف به مربوط به
arteriovenous مربوط به رگها
arithmeticlal مربوط به حساب
archival مربوط به بایگانی
arbitrative مربوط بحکمیت
arbitral مربوط به حکمیت
aesthetic مربوط به علم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com