English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
supervisory مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
Other Matches
civil appropriation اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
testamentary causes امور مربوط به وصایا
financial affairs امور مربوط به مالیه
surgical مربوط به امور پزشکی جراحی
strategic مربوط به امور سوق الجیشی
financial data اطلاعات مربوط به امور مالی
general شرکت مربوط به امور اداری اصلی
generals شرکت مربوط به امور اداری اصلی
parochialism امور مربوط بناحیه یابخش کلیسایی
cryptologistics امور لجستیکی مربوط به عملیات رمز
collating به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
collate به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
collated به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
collates به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
selenodetic امور مربوط به تهیه نقشه یانقشه برداری از کره ماه
back end server کامپیوتر متصل به شبکه که امور مربوط به ایستگاههای کاری مشتری را انجام میدهد
program loans قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
bioclimatic مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
elevation guidance دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
genital مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic مربوط به صدا مربوط به سامعه
xenial مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
economic and social council شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
formula مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
caprine مربوط به بز
coherent مربوط
curatorial مربوط به
for مربوط به
relevant مربوط
proper مربوط
eight bit system مربوط به یک
germane مربوط
cretaceous مربوط به گچ
apposite مربوط
irrelevant نا مربوط
vespertinal مربوط به شب
pertaining مربوط به
lineal مربوط به خط
coordinate مربوط
related مربوط
condequent مربوط
pertinent مربوط به
pertinent مربوط
affined مربوط
hydraulic مربوط به اب
correspondent مربوط به
as for مربوط به
pertinenet مربوط
correspondents مربوط به
psychiatric مربوط به روانپزشکی
synergistic مربوط به همکاری
sensorimotor مربوط به حس حرکت
textual مربوط به متن یا نص
superciliary مربوط به ابرو
photo- مربوط به نور
hawaiian مربوط به هاوایی
haemic مربوط بخون
commercial مربوط به تجارت
attached مربوط متعلق
municipal مربوط به شهرداری
military مربوط به نظام
shipboard مربوط به ناو
valedictory مربوط به خداحافظی
substantival مربوط به اسم
familial مربوط به خانواده
American مربوط بامریکا
Americans مربوط بامریکا
to the point مربوط بموضوع
fractional مربوط به بخشهایی
ameboid مربوط به امیب
concern مربوط بودن به
concerns مربوط بودن به
typographic مربوط به چاپ
dependent مربوط محتاج
vermian مربوط به کرم
fossils مربوط بادوارگذشته
outbound مربوط به خارج
versicular مربوط به ایات
racing مربوط بمسابقه
histrionic مربوط به نمایش
tutorials مربوط به قیمومت
fossil مربوط بادوارگذشته
tutorial مربوط به قیمومت
to have connexion with مربوط بودن با
to be in rapport مربوط بودن
to be مربوط باینده
circumstantial مربوط به موقعیت
dictatorial مربوط به دیکتاتور
testamentary مربوط به وصیتنامه
narcotic مربوط به موادمخدره
treats مربوط بودن به
treated مربوط بودن به
treat مربوط بودن به
textuary مربوط به متن
baronial مربوط به بارون
thallous مربوط به تالیوم
ovarian مربوط به تخمدان
nautical مربوط به کشتیرانی
fractional مربوط به بخشها
nasal مربوط به بینی
goidelic مربوط بسلت
glyptic مربوط به حکاکی
vespertine مربوط به شب شبانه
surgical مربوط به جراحی
numeric 1-مربوط به اعداد. 2-
Hellenic مربوط به یونان
womanish مربوط به زن یا زنان
mammary مربوط به پستان
mammary مربوط به پستانداران
retired مربوط به بازنشستگی
budgetary مربوط به بودجه
contiguous مربوط بهم
metabolical مربوط به متابولیزم
existential مربوط به هستی
aeronautical مربوط به فضانوردی
personal مربوط به کسی
ecumenical مربوط به سرتاسرجهان
verbs مربوط به صدا
verb مربوط به صدا
occupational مربوط به شغل
anal مربوط به مقعد
coherently بطور مربوط
affiliating مربوط ساختن
polar مربوط به قطب
polar مربوط به قط بها
osteal مربوط باستخوان
ovarial مربوط به تخمدان
paratroop مربوط به چتربازی
vehicular مربوط به خودرو
futuristic مربوط به اینده
climatic مربوط به اب وهوا
operatic مربوط به اپرا
communist مربوط به کمونیسم
communists مربوط به کمونیسم
norse مربوط به اسکاندیناوی
parental مربوط به والدین
pertain to مربوط بودن به
pertian مربوط بودن
prospective مربوط به اینده
affiliate مربوط ساختن
affiliated مربوط ساختن
affiliates مربوط ساختن
acrobatic مربوط به بندبازی
larcenous مربوط به دزدی
speculative مربوط به اندیشه
pyrotechnic مربوط به فن اتشبازی
immunologic مربوط به مصونیت
pyric مربوط به سوختن
quadrantal مربوط به تراز
meteorological مربوط به هواسنجی
hypophyseal مربوط به هیپوفیز
astrological مربوط به نجوم
hydrostatic مربوط به فشار اب
aesthetic مربوط به علم
aesthetically مربوط به علم
hydropic مربوط به استسقاء
hydrographic مربوط به اب نگاری
ceremonial مربوط به جشن
ceremonials مربوط به جشن
matrimonial مربوط به ازدواج
horsy مربوط به اسب
hominoid مربوط به بشر
sartorial مربوط به خیاطی
congressional مربوط به کنگره
technological مربوط به فناوری
technologically مربوط به فناوری
geriatric مربوط به پیری
janitorial مربوط به فراشی
irrelative نا مربوط مطلق
centenarian مربوط به قرن
centenarians مربوط به قرن
insurrectional مربوط به شورش
thermal مربوط به گرما
inspectional مربوط به بازرسی
avuncular مربوط بدایی
feminine مربوط به جنس زن
my مربوط بمن
procephalic مربوط به جلو سر
professorate مربوط به استادی
nuclear مربوط به اتمی
thematic مربوط بموضوع
marital مربوط به زناشویی
divisional مربوط به تقسیم
archival مربوط به بایگانی
astro مربوط به نجوم
atomistic مربوط به اتم
senile مربوط به پیری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com