English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English Persian
graphical مربوط به چیزی که گرافیکی نشان داده شده است
Other Matches
graphic داده ذخیره شده که نشان دهنده اطلاعات گرافیکی است .
interchange file format استانداردی که نحوه ذخیره سازی داده در Amiga و برخی برنامههای گرافیکی را نشان میدهد
controller وسیلهای که حروف یا کد گرافیکی و دستورات را می پذیرد و آنها را به یک الگوی -dot matix تبدیل میکند که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند
controllers وسیلهای که حروف یا کد گرافیکی و دستورات را می پذیرد و آنها را به یک الگوی -dot matix تبدیل میکند که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند
aiming symbol ی که روی صفحه نشان داده میشود مربوط به محلی که قلم نوری قابل تشخیص است
aiming field نشانهای که روی صفحه نشان داده میشود مربوط به محلی که قلم نوری قابل تشخیص است
incremental computer وسیله خروجی گرافیکی که در مراحل کوچک حرکت میکند بار داده ورودی که اختلاف بین محل فعلی و محل لازم را نشان میدهد که خط ها و منحنی ها به صورت مجموعهای خط وط مستقیم انجام شود
indicator نمایش گرافیکی محل و استفاده پرچمهای نشان دهنده در برنامه
privacy قانونی که کاربران غیر محغاز نمیتوانند درباره افراد خصوصی از پایگاه داده ها داده دریافت کنند یا هر شخص فقط میتواند اطلاعات مربوط به خودش را در پایگاه داده بداند
discretionary خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
graphic data structure ساختار داده گرافیکی
headers اطلاعات ابتدای لیست داده مربوط به بقیه داده
header اطلاعات ابتدای لیست داده مربوط به بقیه داده
graphics UDV مصخصو که تصاویر گرافیکی رنگی و با resolution را به خوبی متن نشان میدهد
control مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
controlling مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
controls مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
to concern something مربوط بودن [شدن] به چیزی [ربط داشتن به چیزی] [بابت چیزی بودن]
formed 1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
form 1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
forms 1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
decision نمایش گرافیکی جدولی تصمیم گیری که مسیرها و اعمال مناسب در شراطی مختلف را نشان میدهد
decisions نمایش گرافیکی جدولی تصمیم گیری که مسیرها و اعمال مناسب در شراطی مختلف را نشان میدهد
schema شرح گرافیکی فرآیند یا ساختار پایگاه داده ها
schemata شرح گرافیکی فرآیند یا ساختار پایگاه داده ها
panning حرکت افقی داده گرافیکی درعرض یک صفحه نمایش
parity نشانگری که نشان میدهد آیا داده بررسی پذیرش شده است یا نه یا اینکه داده پیرستی زوج یا فرد دارد
resource گرافیکی که مفید هستند یا توسط چیزی استفاده می شوند
IFF استاندارد نحوه ذخیره سازی داده در Amiga در برخی سیستمهای گرافیکی
visualization تبدیل اعداد یا داده به صورت گرافیکی که راحت تر قابل فهم باشد
floating علامت عددی در عدد کسری که با یک نقط ه پس از اولین رقم و بعد توان نشان داده میشود. تا همه اعداد به حالت استاندارد نمایش داده شوند
graphs وسیله چاپ با قلم که داده را از کامپیوتر می گیرد و به صورت گرافیکی نمایش میدهد
graph وسیله چاپ با قلم که داده را از کامپیوتر می گیرد و به صورت گرافیکی نمایش میدهد
achromatic colour رنگ بین سیاه و سفید که توسط آداپتور گرافیکی نمایش داده میشود
dragging روشی که باعث میشودتصویر گرافیکی نمایش داده شده با مکان نما حرکت کند
modifying تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modifies تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modify تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
to impress a mark on something نشان روی چیزی گذاردن چیزیرا نشان گذاردن
graphics ترمینال مخصوص با نمایش گرافیکی با resoleetion بالا و صفحه گرافیکی و سایر وسایل ورودی
paged address که بعد شماره صفحه به آنها اختصاص داده میشود. آدرسهای حافظه مربوط به صفحهای هستند که بعدا به حافظه فیزیکی موجود تط بیق داده میشود.
tablet صفحه گرافیکی یا وسیله مسط ح که به کاربر امکان وارد کردن اطلاعات گرافیکی در کامپیوتر با رسم روی سطح آن میدهد
tablets صفحه گرافیکی یا وسیله مسط ح که به کاربر امکان وارد کردن اطلاعات گرافیکی در کامپیوتر با رسم روی سطح آن میدهد
data tablet یک وسیله ورودی دستی برای صفحه نمایش گرافیکی صفحه داده دهی
documentation متنهای مربوط به چیزی
i/o مربوط به ارسال یا دریافت داده
window پنجرهای در سیستم گرافیکی که متن ها در فضاهای کوچک صفحه قرار گرفته اند پیش از آنکه به محل نهایی اختصاص داده شوند
z buffer محل از حافظه برای ذخیره اطلاعات بردار Z برای شی گرافیکی نمایش داده شده روی صفحه
entitative واقعی مربوط بوجودخارجی چیزی
origination کار مربوط به خلق چیزی
functional مربوط به نحوه کار چیزی
quartus نشان داده میشود
seme نشان داده شده
preparative تدارکی مربوط به تهیه کردن چیزی
stat [on something] ارقام [مربوط به چیزی] [اصطلاح روزمره]
stat [on something] آمار [مربوط به چیزی] [اصطلاح روزمره]
sub- تعداد دادههای مربوط به یک داده در کلاس اصلی
formats قوانین مربوط به ذخیره سازی یا ارسال داده
format قوانین مربوط به ذخیره سازی یا ارسال داده
Experience has shown (proved) that … تجربه نشان داده است که …
reshape handle دایره کوچک نمایش داده شده روی یک فریم اطراف یک شی یا تصویرکه کاربرمیتواندانتخاب کند وبکشد تا شکل فریم یا شی گرافیکی را تغییردهد
organizational مربوط به روشی که چیزی مرتب شده است
representation عمل نشان دادن چیزی
representations عمل نشان دادن چیزی
to jump at something [colloquial] به چیزی واکنش نشان دادن
indication علامت یا چیزی که نشان دهد
drags روی صفحه نشان داده میشود
dragged روی صفحه نشان داده میشود
drag روی صفحه نشان داده میشود
formats داده و آدرس ها و دستورالعمل را نشان می دهند
format داده و آدرس ها و دستورالعمل را نشان می دهند
stat [on something] واقعیت ها به صورت اعداد [مربوط به چیزی] [اصطلاح روزمره]
to shoot oneself in the foot <idiom> بد اداره کردن [چیزی مربوط به خود شخص] [اصطلاح]
to shoot oneself in the foot <idiom> بدبکار بردن [چیزی مربوط به خود شخص] [اصطلاح]
groups کد مشخص کردن شروع و خاتمه گروهی از رگوردهای مربوط به هم یا داده ها
group کد مشخص کردن شروع و خاتمه گروهی از رگوردهای مربوط به هم یا داده ها
demonstrating نشان دادن نحوه کار چیزی
debunk توخالی بودن چیزی را نشان دادن
do a job on <idiom> بیفایده وزشت نشان دادن چیزی
demonstrate نشان دادن نحوه کار چیزی
demonstrates نشان دادن نحوه کار چیزی
demonstrated نشان دادن نحوه کار چیزی
per همان طور که در الگو نشان داده شده
DFD نمودار نشان دادن حرکت داده در سیستم
Herati pattern طرح هراتی [در این طرح گل ها در قالب شکل لوزی خود را نشان داده و تمامی متن فرش را در بر می گیرند. برگ ها از چهارسو به سمت خارج امتداد داده شده و با لوزی های مجاور خود متقارن می شوند.]
fraud دزدی داده یا استفاده نادرست یا سایر جرم های مربوط به کامپیوتر
frauds دزدی داده یا استفاده نادرست یا سایر جرم های مربوط به کامپیوتر
conceptual model شرح پایگاه داده ها یابرنامه به صورت دادهای وارد وموضوعات مربوط به آن
pointers فایلی از نشانه گرها مربوط به حجم زیادی از داده ذخیره شده
pointer فایلی از نشانه گرها مربوط به حجم زیادی از داده ذخیره شده
demonstrations عمل نشان دادن نحوه کار چیزی
demonstration عمل نشان دادن نحوه کار چیزی
demo عمل نشان دادن نحوه کار چیزی
direction دستوراتی که نحوه استفاده از چیزی را نشان می دهند
ended کد نشان دهنده انتهای فایل داده ذخیره شده
end کد نشان دهنده انتهای فایل داده ذخیره شده
ends کد نشان دهنده انتهای فایل داده ذخیره شده
terminator موضوعی در لیست داده که انتهای فایل را نشان میدهد
graphics ترمینال ویدیو متن که حروف نمایش داده شده آن از محدود حروف گرافیکی و نه متن هستند
privacy حق یک شخص برای کسترش دادن یا محدود کردن دستیابی به داده مربوط به خودش
quantifier علامت یا نشانهای که حجم یا محدوده چیزی را نشان دهد
model کپی کوچک از چیزی که وضعیت آن پس از خاتنمه را نشان میدهد
modeled کپی کوچک از چیزی که وضعیت آن پس از خاتنمه را نشان میدهد
marks علامت روی صفحه که نشان دهنده چیزی است
modelled کپی کوچک از چیزی که وضعیت آن پس از خاتنمه را نشان میدهد
models کپی کوچک از چیزی که وضعیت آن پس از خاتنمه را نشان میدهد
show one's (true) colors <idiom> نشان دادن چیزی که شخص واقعا دوست دارد
mark علامت روی صفحه که نشان دهنده چیزی است
group مجموعهای از نشانه ها یا فایل ها یا برنامه ها که در یک پنجره نشان داده می شوند
on screen که روی صحفه نمایش نشان داده میشود و نه به صورت چاپی
on-screen که روی صحفه نمایش نشان داده میشود و نه به صورت چاپی
groups مجموعهای از نشانه ها یا فایل ها یا برنامه ها که در یک پنجره نشان داده می شوند
characters نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
character نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
T carrier استاندارد آمریکا برای خط وط ارسال داده دیجیتال مثل T, TC و استانداردهای سیگنال مربوط DS, DSC
national crime information center شبکه کامپیوتری FBI که مربوط به جرائم رخ داده درسراسر ایالات متحده امریکا میباشد
indicator چیزی که وضعیت فرآیند را نشان دهد. معمولا با صورت یا نور
hertz واحد فرکانس SI که به صورت تعداد سیکل ها در ثانیه نشان داده می شوند
bar graph گرافی که مقادیر در آن به صورت میلههای افقی و عمودی نشان داده میشود
charts شکلی که نرخ ها در آن به صورت قط عاتی از دایره نشان داده شده اند
end کد نشان دهنده آخرین پایت بلاک داده ارسالی از طریق خط ارتباطی
chart شکلی که نرخ ها در آن به صورت قط عاتی از دایره نشان داده شده اند
charting شکلی که نرخ ها در آن به صورت قط عاتی از دایره نشان داده شده اند
charted شکلی که نرخ ها در آن به صورت قط عاتی از دایره نشان داده شده اند
ends کد نشان دهنده آخرین پایت بلاک داده ارسالی از طریق خط ارتباطی
bench mark علائمی که در روی انها ارتفاع محل نشان داده شده است
ended کد نشان دهنده آخرین پایت بلاک داده ارسالی از طریق خط ارتباطی
file level model نمونهای مربوط به تعریف ساختارهای داده برای کارایی بهینه برنامههای کاربردی یا بررسیهای پایگاه
atomic 1-مربوط به یک اتم 2-عملیاتی که اگر در حین پردازش قط ع شود داده را به وضع اولیه خود بر می گرداند
histogram گرافی که روی آن مقادیر به صورت میلههای افقی و عمودی نشان داده می شوند
desktop میله وضعیت که معمولاگ در امتداد دکمهای از صفحه ویندوز نشان داده میشود
rogue value موضوعی درلیست داده برای نشان اینکه لیست تمام شده است
full که از همه صفحه موجود استفاده میکند. درون یک پنجره نشان داده نمیشود
fullest که از همه صفحه موجود استفاده میکند. درون یک پنجره نشان داده نمیشود
bar chart گرافی که مقادیر در آن به صورت میلههای افقی و عمودی نشان داده شده اند
sketch pad ناحیه کاری حافظه که روی یک صفحه نمایش نشان داده شده است
wings نشان دارای دو بال که بهوانورد یا توپچی و دریانورد یا دیدبان کارازموده داده میشود
modal 1-مربوط به حالتها. 2-در ویندوز پنجرهای که نمایش داده می شوند و به کاربر امکان انجام کاری خارج از آن را نمیدهد
modals 1-مربوط به حالتها. 2-در ویندوز پنجرهای که نمایش داده می شوند و به کاربر امکان انجام کاری خارج از آن را نمیدهد
action پیامی که به کاربر نشان داده میشود که اعلام کند یک عمل یا یک ورودی نیاز است
grids الگوها یا خط وطی که روی صفحه نشان داده شده اند و محدوده به نقاط هستند
actions پیامی که به کاربر نشان داده میشود که اعلام کند یک عمل یا یک ورودی نیاز است
head دادهای که نشان داده آدرس شروع لیست دادههای ذخیره شده در حافظه است
display controlled نمایش منطقه در روی صفحه رادار راداری که تصویر ان مستقیما نشان داده میشود
grid الگوها یا خط وطی که روی صفحه نشان داده شده اند و محدوده به نقاط هستند
isotheral line خطی که بوسیله ان جاهایی که درجه گرمای متوسط انها 000 نشان داده میشود
scroll میله نمایش داده شده در اطراف پنجره با نشانهای که میزان فضای تغییر را نشان میدهد
scrolls میله نمایش داده شده در اطراف پنجره با نشانهای که میزان فضای تغییر را نشان میدهد
charts گرافی که در آن مقادیر به صورت میلههای عمودی و افقی با طول و پهنای مختلف نشان داده می شوند
epp استانداردی که نحوه ارسال داده با سرعت بال روی اتصال پورت موازی را نشان میدهد
charting گرافی که در آن مقادیر به صورت میلههای عمودی و افقی با طول و پهنای مختلف نشان داده می شوند
charted گرافی که در آن مقادیر به صورت میلههای عمودی و افقی با طول و پهنای مختلف نشان داده می شوند
chart گرافی که در آن مقادیر به صورت میلههای عمودی و افقی با طول و پهنای مختلف نشان داده می شوند
tabled ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
tables ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
messages پنجره کوچک که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند و از یک رویداد یا وضعیت یا خطا خبر میدهد
tabling ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
table ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
message پنجره کوچک که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند و از یک رویداد یا وضعیت یا خطا خبر میدهد
hidden فایلهای سیستم مهم که در لیست دایرکتوری نشان داده نمیشوند و توسط کاربر قابل خواندن نیستند
information [on] about somebody] [something] داده ها [در باره کسی یا چیزی]
nerd شخصی که صرفا کامپیوتری شده است و به سختی درباره چیزی که مربوط به فناوری نباشد حرف می زند یا فکر میکند
nerds شخصی که صرفا کامپیوتری شده است و به سختی درباره چیزی که مربوط به فناوری نباشد حرف می زند یا فکر میکند
super : پیشوندی است بمعنی مربوط ببالا- واقع درنوک چیزی- بالایی- فوق- برتر- مافوق-ارجح-بیشتر و ابر
enquiry تقاضا برای داده یا اطلاع از وسیله یا پایگاه داده . دستیابی به داده در حافظه کامپیوتر بدون تغییر داده
dotting در زبان برنامه نویسی dBASE دستور فوری که به صورت نقط ه روی صفحه نمایش نشان داده میشود
greeked نوع نوشتاری با نوک بسیار ریز برای نمایش دقیق که به صورت یک خط نشان داده میشود و نه حروف جدا
isoclinic line خطی بر روی نقشه که بوسیله ان نقاطی که درانجاها تمایل سوزن مغناطیسی یکسان است نشان داده میشود
returns کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
dot در زبان برنامه نویسی dBASE دستور فوری که به صورت نقط ه روی صفحه نمایش نشان داده میشود
blind keyboard صفحه کلیدی که خروجی آن نشان داده نمیشود ولی مستقیماگ روی نوار یا دیسک مغناطیسی ضبط میشود
return کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
positive که متن و گرافیک به رنگ سیاه ری زمینه سفید نشان داده میشود تا از صفحه چاپ شده تقلید کند
simulator برنامه کامپیوتری که کاربر امکان هدایت هواپیما را میدهد. با نشان داده یک تابلوی کنترل واقعی و صحنههای متحرک .
simulators برنامه کامپیوتری که کاربر امکان هدایت هواپیما را میدهد. با نشان داده یک تابلوی کنترل واقعی و صحنههای متحرک .
returning کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
returned کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
reach out with an olive branch <idiom> [انجام دادن کار یا گفتن چیزی که نشان میدهد شما میخواهید به ناسازگاری با دیگری خاتمه دهید.]
reach out with an olive branch [انجام دادن کار یا گفتن چیزی که نشان میدهد شما میخواهید به ناسازگاری با دیگری خاتمه دهید.]
simulations عملیاتی که کامپیوتر وضعیت جهان واقع یا ماشین را تقلید میکند و نحوه کار چیزی را نشان میدهد
simulation عملیاتی که کامپیوتر وضعیت جهان واقع یا ماشین را تقلید میکند و نحوه کار چیزی را نشان میدهد
non return to zero سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
allottee کسیکه چیزی باو اختصاص داده شده
length طول چیزی تعداد داده ها در یک متغیر یا لیست
lengths طول چیزی تعداد داده ها در یک متغیر یا لیست
virus هر بار که فایل آسیب دیده اجرا میشود. ویروس میتواند داده را خراب کند , یک پیام نشان دهد یا کاری نکند
viruses هر بار که فایل آسیب دیده اجرا میشود. ویروس میتواند داده را خراب کند , یک پیام نشان دهد یا کاری نکند
pop down menu که روی موادی که روی صفحه وجود دارند نشان داده میشود
transmission که پاس ولتاژ و ولتاژ صفر توسط اعداد دو دویی نشان داده می شوند
unipolar که پاس ولتاژ مثبت و ولتاژ صفر با اعداد دودویی نشان داده می شوند
transmissions که پاس ولتاژ و ولتاژ صفر توسط اعداد دو دویی نشان داده می شوند
wild card character نشانهای که در هنگام جستجوی فایل یا داده استفاده میشود و تمام فایل ها را نشان میدهد
submenu منو ثانوی که در یک انتخاب از منو نشان داده شود
book value ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
to react to something واکنش نشان دادن به چیزی [مهندسی برق] [مهندسی ماشین آلات]
to respond to something واکنش نشان دادن به چیزی [مهندسی برق] [مهندسی ماشین آلات]
Make sure you give it back. حتما [آن چیز را] به من برگردانید. [چیزی که به کسی قرض داده می شود.]
to inlay gems in anything چیزیرا گوهر نشان کردن گوهر در چیزی نشاندن
hands of Fatima طرح دستان فاطمه [نوعی فرش محرابی که در آن دو نگاره کف دست استفاده می شود و جلوه ای از حالت سجود یک مسلمان و اشاره به اصول دین را نشان می دهد. این طرح بیشتر مربوط به قفقاز و شرق ترکیه بوده است.]
fullest انجام جستجوی چیزی در یک متن در فایل یا پایگاه داده ها و نه در یک فضایی از ملاب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com