English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
autosomal مربوط به کرموسوم غیرجنسی
Other Matches
amphiploid دارای حداقل کرموسوم ارثی
somatoplasm غیرجنسی
asexual غیرجنسی
zoospore هاگ تاژکدار غیرجنسی جلبک
budding تولید مثل غیرجنسی از طریق ایجاد قلمبه شدگی در بخشی از بدن جاندار
program loans قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
bioclimatic مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
elevation guidance دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
auditory مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
supervisory مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic مربوط به صدا مربوط به سامعه
range component عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
civil appropriation اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formulae مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
correspondent مربوط به
related مربوط
pertaining مربوط به
coordinate مربوط
correspondents مربوط به
cretaceous مربوط به گچ
condequent مربوط
curatorial مربوط به
pertinenet مربوط
vespertinal مربوط به شب
eight bit system مربوط به یک
as for مربوط به
affined مربوط
relevant مربوط
pertinent مربوط
coherent مربوط
apposite مربوط
germane مربوط
caprine مربوط به بز
hydraulic مربوط به اب
lineal مربوط به خط
pertinent مربوط به
for مربوط به
irrelevant نا مربوط
proper مربوط
caloric مربوط به کالری
computational مربوط به یک محاسبه
parental مربوط به والدین
prospective مربوط به اینده
affiliated مربوط ساختن
retired مربوط به بازنشستگی
commisural مربوط به درزوپیوندگاه
cerebellar مربوط به مخچه
chromatic مربوط به رنگها
chromic مربوط به کرومیوم
affiliates مربوط ساختن
affiliating مربوط ساختن
churchly مربوط به کلیسا
affiliate مربوط ساختن
capitular مربوط بفصل
calligraphic مربوط به خطاطی
collegial مربوط به دانشکده
communist مربوط به کمونیسم
operatic مربوط به اپرا
contiguous مربوط بهم
gallinaceous مربوط بماکیان
garlicky مربوط به سیر
genethliac مربوط به طالع
personal مربوط به کسی
ecumenical مربوط به سرتاسرجهان
verbs مربوط به صدا
verb مربوط به صدا
occupational مربوط به شغل
coherently بطور مربوط
glossal مربوط به زبان
glyptic مربوط به حکاکی
goidelic مربوط بسلت
haemic مربوط بخون
hawaiian مربوط به هاوایی
hominoid مربوط به بشر
horsy مربوط به اسب
norse مربوط به اسکاندیناوی
four dimensional مربوط به بعدچهارم
corresponsive مربوط بیکدیگر
climatic مربوط به اب وهوا
futuristic مربوط به اینده
vehicular مربوط به خودرو
dictoral مربوط به دکتری
divisional مربوط به تقسیم
domiciliary مربوط به خانه
expiratory مربوط به زفیر
faunae مربوط به جانوران
filiate مربوط ساختن
fistulous مربوط به ناسور
polar مربوط به قط بها
polar مربوط به قطب
Hellenic مربوط به یونان
womanish مربوط به زن یا زنان
mammary مربوط به پستان
mammary مربوط به پستانداران
hydrographic مربوط به اب نگاری
ameban مربوط به امیب
matrimonial مربوط به ازدواج
marital مربوط به زناشویی
surgical مربوط به جراحی
achaian مربوط به اخائیه
achaean مربوط به اخائیه
acetarious مربوط به سالاد
psychiatric مربوط به روانپزشکی
fossils مربوط بادوارگذشته
ceremonials مربوط به جشن
ceremonial مربوط به جشن
ameba مربوط به امیب
amazonian مربوط به امازونها
aluminous مربوط به الومینیوم
aguish مربوط به تب و لرز
aesthetic مربوط به علم
aesthetically مربوط به علم
agrologic مربوط بخاکشناسی
adulterous مربوط به زنا
fossil مربوط بادوارگذشته
familial مربوط به خانواده
racing مربوط بمسابقه
fractional مربوط به بخشهایی
fractional مربوط به بخشها
nasal مربوط به بینی
textual مربوط به متن یا نص
nautical مربوط به کشتیرانی
American مربوط بامریکا
Americans مربوط بامریکا
ovarian مربوط به تخمدان
commercial مربوط به تجارت
military مربوط به نظام
outbound مربوط به خارج
municipal مربوط به شهرداری
dependent مربوط محتاج
attached مربوط متعلق
valedictory مربوط به خداحافظی
concerns مربوط بودن به
concern مربوط بودن به
circumstantial مربوط به موقعیت
electrically مربوط به الکتریسیته
bardic مربوط به رامشگری
speculative مربوط به اندیشه
technological مربوط به فناوری
technologically مربوط به فناوری
geriatric مربوط به پیری
centenarian مربوط به قرن
centenarians مربوط به قرن
atomistic مربوط به اتم
basal مربوط به ته یابنیان
acrobatic مربوط به بندبازی
budgetary مربوط به بودجه
c مربوط به کامپیوتر
brumal مربوط به زمستان
britannic مربوط به بریتانیا
existential مربوط به هستی
aeronautical مربوط به فضانوردی
anal مربوط به مقعد
bear on مربوط بودن
astro مربوط به نجوم
as to عطف به مربوط به
arteriovenous مربوط به رگها
sartorial مربوط به خیاطی
anglian مربوط به نژاد
anent در مشارکت با مربوط به
meteorological مربوط به هواسنجی
analitical مربوط به تجزیه
ammino مربوط به امونیاک
astrological مربوط به نجوم
ameboid مربوط به امیب
congressional مربوط به کنگره
arithmeticlal مربوط به حساب
archival مربوط به بایگانی
arbitrative مربوط بحکمیت
feminine مربوط به جنس زن
my مربوط بمن
nuclear مربوط به اتمی
arbitral مربوط به حکمیت
thematic مربوط بموضوع
amebic مربوط به امیب
hydropic مربوط به استسقاء
pertain to مربوط بودن به
zibelline مربوط به سمور
posted مربوط به پست
post- مربوط به پست
post مربوط به پست
substantival مربوط به اسم
superciliary مربوط به ابرو
synergistic مربوط به همکاری
testamentary مربوط به وصیتنامه
graphic مربوط به نقاشی
textuary مربوط به متن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com