English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
communist مربوط به کمونیسم
communists مربوط به کمونیسم
Other Matches
realistic deterrence میخکوب کردن حقیقی استراتژی سد کردن پیشروی کمونیسم در دنیا ممانعت حقیقی از پیشرفت کمونیسم
communism کمونیسم
communalism کمونیسم
communism مرام اشتراکی کمونیسم
communism کمونیسم نظام اقتصادی مبتنی براندیشههای مارکسیستی که مالکیت و ابزار تولید عمومی و در کنترل دولت قرار دارد
marshall plan طرح کمک امریکابرای توسعه اقتصادی کشورهای اروپای غربی که پس از جنگ جهانی دوم برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم دراین کشورها اجراگردید
program loans قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
victual مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
elevation guidance دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
auditory مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
supervisory مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic مربوط به صدا مربوط به سامعه
distance angle زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
range component عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
xenial مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
civil appropriation اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formula مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
related مربوط
curatorial مربوط به
correspondent مربوط به
pertaining مربوط به
vespertinal مربوط به شب
eight bit system مربوط به یک
pertinent مربوط به
cretaceous مربوط به گچ
coordinate مربوط
coherent مربوط
pertinenet مربوط
relevant مربوط
lineal مربوط به خط
correspondents مربوط به
as for مربوط به
condequent مربوط
pertinent مربوط
affined مربوط
germane مربوط
irrelevant نا مربوط
apposite مربوط
proper مربوط
hydraulic مربوط به اب
caprine مربوط به بز
for مربوط به
chromatic مربوط به رنگها
verb مربوط به صدا
coherently بطور مربوط
chromic مربوط به کرومیوم
verbs مربوط به صدا
churchly مربوط به کلیسا
glossal مربوط به زبان
occupational مربوط به شغل
calligraphic مربوط به خطاطی
cerebellar مربوط به مخچه
hydrographic مربوط به اب نگاری
horsy مربوط به اسب
affiliates مربوط ساختن
hominoid مربوط به بشر
hawaiian مربوط به هاوایی
caloric مربوط به کالری
haemic مربوط بخون
affiliated مربوط ساختن
goidelic مربوط بسلت
capitular مربوط بفصل
affiliate مربوط ساختن
nuclear مربوط به اتمی
glyptic مربوط به حکاکی
ecumenical مربوط به سرتاسرجهان
genethliac مربوط به طالع
vehicular مربوط به خودرو
mammary مربوط به پستان
dictoral مربوط به دکتری
womanish مربوط به زن یا زنان
divisional مربوط به تقسیم
Hellenic مربوط به یونان
domiciliary مربوط به خانه
fistulous مربوط به ناسور
polar مربوط به قطب
expiratory مربوط به زفیر
polar مربوط به قط بها
faunae مربوط به جانوران
futuristic مربوط به اینده
mammary مربوط به پستانداران
climatic مربوط به اب وهوا
collegial مربوط به دانشکده
commisural مربوط به درزوپیوندگاه
personal مربوط به کسی
prospective مربوط به اینده
parental مربوط به والدین
computational مربوط به یک محاسبه
garlicky مربوط به سیر
gallinaceous مربوط بماکیان
four dimensional مربوط به بعدچهارم
contiguous مربوط بهم
operatic مربوط به اپرا
corresponsive مربوط بیکدیگر
filiate مربوط ساختن
affiliating مربوط ساختن
ameba مربوط به امیب
matrimonial مربوط به ازدواج
marital مربوط به زناشویی
surgical مربوط به جراحی
achaean مربوط به اخائیه
acetarious مربوط به سالاد
psychiatric مربوط به روانپزشکی
fossils مربوط بادوارگذشته
fossil مربوط بادوارگذشته
achaian مربوط به اخائیه
ceremonials مربوط به جشن
amazonian مربوط به امازونها
aluminous مربوط به الومینیوم
aguish مربوط به تب و لرز
agrologic مربوط بخاکشناسی
aesthetic مربوط به علم
aesthetically مربوط به علم
adulterous مربوط به زنا
ceremonial مربوط به جشن
racing مربوط بمسابقه
familial مربوط به خانواده
outbound مربوط به خارج
fractional مربوط به بخشها
nasal مربوط به بینی
textual مربوط به متن یا نص
nautical مربوط به کشتیرانی
ovarian مربوط به تخمدان
American مربوط بامریکا
Americans مربوط بامریکا
baronial مربوط به بارون
fractional مربوط به بخشهایی
commercial مربوط به تجارت
dependent مربوط محتاج
municipal مربوط به شهرداری
concerns مربوط بودن به
attached مربوط متعلق
valedictory مربوط به خداحافظی
concern مربوط بودن به
military مربوط به نظام
circumstantial مربوط به موقعیت
ameban مربوط به امیب
retired مربوط به بازنشستگی
basal مربوط به ته یابنیان
bardic مربوط به رامشگری
speculative مربوط به اندیشه
technological مربوط به فناوری
technologically مربوط به فناوری
geriatric مربوط به پیری
centenarian مربوط به قرن
centenarians مربوط به قرن
acrobatic مربوط به بندبازی
bear on مربوط بودن
electrically مربوط به الکتریسیته
budgetary مربوط به بودجه
c مربوط به کامپیوتر
brumal مربوط به زمستان
britannic مربوط به بریتانیا
existential مربوط به هستی
aeronautical مربوط به فضانوردی
anal مربوط به مقعد
atomistic مربوط به اتم
astro مربوط به نجوم
as to عطف به مربوط به
sartorial مربوط به خیاطی
anglian مربوط به نژاد
anent در مشارکت با مربوط به
meteorological مربوط به هواسنجی
analitical مربوط به تجزیه
ammino مربوط به امونیاک
ameboid مربوط به امیب
astrological مربوط به نجوم
congressional مربوط به کنگره
arteriovenous مربوط به رگها
arithmeticlal مربوط به حساب
archival مربوط به بایگانی
arbitrative مربوط بحکمیت
feminine مربوط به جنس زن
my مربوط بمن
arbitral مربوط به حکمیت
thematic مربوط بموضوع
amebic مربوط به امیب
treat مربوط بودن به
post- مربوط به پست
post مربوط به پست
shipboard مربوط به ناو
substantival مربوط به اسم
superciliary مربوط به ابرو
synergistic مربوط به همکاری
graphic مربوط به نقاشی
bawdy مربوط به جاکشی
testamentary مربوط به وصیتنامه
residential مربوط به اقامت
textuary مربوط به متن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com