Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
photothermic
مربوط به گرماو روشنایی
Other Matches
iceblink
روشنایی که ازبازتاب روشنایی یخ در افق پیدا میشود
it is insensitive to light
روشنایی را حس نمیکند نسبت به روشنایی حساس نیست
program loans
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
auditory
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
supervisory
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
coordinated illumination
روشنایی هم اهنگ شده طرح روشنایی هم اهنگ شده
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic
مربوط به صدا مربوط به سامعه
range component
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
civil appropriation
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
lighted
روشنایی
lightest
روشنایی
light
روشنایی
illumination
روشنایی
rushlight
روشنایی کم
electric lighting
روشنایی
peeped
روشنایی کم
lightness
روشنایی
peeping
روشنایی کم
illuminations
روشنایی
luminosity
روشنایی
peep
روشنایی کم
peeps
روشنایی کم
lighting
روشنایی
luminouity
روشنایی
clearness
روشنایی
night light
روشنایی شب
luminance
روشنایی
glare
روشنایی زننده
light gap
فاصله روشنایی
glared
روشنایی زننده
glares
روشنایی زننده
flashes
روشنایی مختصر
flashed
روشنایی مختصر
flash
روشنایی مختصر
phosphorescence
روشنایی شب تابی
ray
روشنایی تشعشع
candlelight
روشنایی شمع
lux meter
روشنایی سنج
light point
منبع روشنایی
light meter
روشنایی سنج
light fluctuation
نوسان روشنایی
light control
کنترل روشنایی
illumination
شدت روشنایی
sustained illumination
روشنایی پایدار
sustained illumination
روشنایی مداوم
intensity level
سطح روشنایی
intensity of illumination
شدت روشنایی
street lighting
روشنایی خیابان
luminous power
قوه روشنایی
lambert
واحد روشنایی
light adaptation
انطباق با روشنایی
light brightness control
کنترل روشنایی
lighting control
کنترل روشنایی
search light illumination
روشنایی با نورافکن
room lighting
روشنایی اطاق
light conditions
نسبتهای روشنایی
luminous intensity
شدت روشنایی
lighting battery
باتری روشنایی
luminous flux
فلوی روشنایی
lighting mains
خط روشنایی اصلی
lighting outlet
خروجی روشنایی
optics
علم روشنایی
photometer
روشنایی سنج
luminous flux
شاره روشنایی
ligting conditions
نسبتهای روشنایی
lighting unit
واحد روشنایی
lighting transformer
مبدل روشنایی
lighting switch
کلید روشنایی
lighting source
منبع روشنایی
lighting set
دستگاه روشنایی
lighting scheme
ترتیب روشنایی
photology
دانش روشنایی
phot
واحد روشنایی
lighting line
سیم روشنایی
glimmer
روشنایی ضعیف
glimmers
روشنایی ضعیف
lighting effect
اثر روشنایی
lighting engineering
تکنیک روشنایی
lighting engineering
مهندسی روشنایی
luminous flux
شار روشنایی
glimmered
روشنایی ضعیف
lighting feeder
تهیه روشنایی
looms
هاله روشنایی
luminous efficiency
راندمان روشنایی
luminous efficiency
ضریب روشنایی
luminance decay
کم شدن روشنایی
looming
هاله روشنایی
loomed
هاله روشنایی
loom
هاله روشنایی
luminance channel
کانال روشنایی
lighting plant
تاسیسات روشنایی
illuminations
شدت روشنایی
emergency lighting
روشنایی اضطراری
illuminating aperture
روزنه روشنایی
illumniation aperture
روزنه روشنایی
country life
زندگی روشنایی
illuminating device
تجهیزات روشنایی
illuminating engineering
مهندسی روشنایی
illuminating engineering
تکنیک روشنایی
illuminating fixture
لوازم روشنایی
continuous illumination
روشنایی مداوم
illuminating gas
گاز روشنایی
constant luminance
روشنایی ثابت
illuminance
شدت روشنایی
incandescence
روشنایی سیمابی
fluorescent light
روشنایی فلورسنت
electric light
روشنایی برقی
earth shine
روشنایی خاکستری
full beam spread
باندکامل روشنایی
earth light
روشنایی خاکستری
glimmerings
روشنایی ضعیف
glimmering
روشنایی ضعیف
direct lighting
روشنایی مستقیم
luminosity
بازده روشنایی
gaslight
روشنایی گاز
decorative ligthing
روشنایی تزیینی
illuminating system
سیستم روشنایی
ceiling light
روشنایی سقفی
asterism
روشنایی و نور
illuminator
وسیله روشنایی
illumination method
سبک روشنایی
illuminator
دستگاه روشنایی
brightness signal
پیام روشنایی
brightness control
پیچ روشنایی
illuminating beam
پرتو روشنایی
image brightness
روشنایی تصویر
artifical light
روشنایی مصنوعی
illumination change
تعویض روشنایی
incandescent lamp
لامپ روشنایی
indirect lighting
روشنایی غیرمستقیم
illumination method
روش روشنایی
gas lights
نور یا روشنایی گازی
lighting equipments
الات و ادوات روشنایی
g y signal
پیام روشنایی جی ایگرگ
photomrtry
سنجش شدت روشنایی
b y signal b y
پیام روشنایی ب- ایگرگ
lighting
سیستم روشنایی ماشین
front lighting
روشنایی جلو ساختمان
gas light
نور یا روشنایی گازی
neon
شبیه روشنایی نئون
lighting hours
زمان روشنایی یا سوختن
zodiacal light
روشنایی صبح کاذب
to i. light from anything
گذر کردن روشنایی
it is pervious to light
روشنایی ازان می گذرد
illumination photometer
شدت روشنایی سنج
at first light
در اولین روشنایی روز
lambent
دارای روشنایی ملایم
r y signal
پیام روشنایی ار ایگرگ
sensitive to light
حساس نسبت به روشنایی
illumination plan
طرح روشنایی منطقه
lucifugous
گریزان از روشنایی روز
train lighting battery
باتری روشنایی ترن
lighting cable
کابل نور روشنایی
lighting point
محل یا نقطه روشنایی
over expose
زیاد روشنایی دادن
continuous illumination
روشنایی پایدار منطقه رزم
photogenic
ایجاد شده در اثرنور و روشنایی
photodynamics
اثر روشنایی در جنبش گیاهان
will o the wisp
روشنایی کاذب درباغ سبز
lambency
ملایمت در گفتگو روشنایی ملایم
paraselene
روشنایی اطراف هاله ماه
photodynamic
اثر روشنایی در جنبش گیاهان
photothropism
جنبش در تحت تاثیر روشنایی
photorealistic
که کیفیت و روشنایی عکس را دارد
illumination
روشن کردن منطقه روشنایی
intensity amplifier
تقویت کننده شدت روشنایی
friars lantern
روشنایی شبانه بر روی باطلاق
light is necessary to life
روشنایی لازمه زندگی است
illuminations
روشن کردن منطقه روشنایی
ligting conditions
شرایط روشنایی نسبتهای نور
will o the wisp
روشنایی مردابی فانوس شیطان
nits
واحد غیرمتداول روشنایی درسیستم متریک
nit
واحد غیرمتداول روشنایی درسیستم متریک
light is necessary to life
روشنایی برای زندگی لازم است
lumen
واحد فلوی روشنایی درسیستم متریک
phot
واحد شدت روشنایی در سیستم غیرمتریک
phototherapy
معالجه ناخوشیهای پوست بوسیله روشنایی
icebink
روشنایی که دراثرانعکاس نور یخ درافق پیدامیشود
formula
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
flares
روشنایی خیره کننده و نامنظم زبانه کشی
electroluminescent
قابل انتشار نور طبق روشنایی الکترونیکی
sheet lighning
برقی که روشنایی ان پخش شده همه جا را میگیرد
flare
روشنایی خیره کننده و نامنظم زبانه کشی
electroluminescing
که نور را طبق روشنایی الکترونیکی انتشار میدهد
photoconductive
مادهای که مقاومت الکتریکی ان با شدت روشنایی تغییرمیکند
sidelight
اطلاعات ضمنی وفرعی روشنایی غیر مستقیم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com