Total search result: 202 (3 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
Hellenic |
مربوط به یونان |
|
|
Search result with all words |
|
Dryopic |
[مربوط به دوره دراوپی یونان باستان] |
Other Matches |
|
Ancient Greece |
یونان باستانی [یونان جهان باستان] |
ionic |
وابسته به یون الکتریکی یکنوع حروف سیاه چاپخانه زبان قدیمی مردم ایونی یونان سرستون ساخته شده بسبک ایونی یونان |
philhellene |
یونان |
philhellenic |
یونان |
hellas |
یونان |
program loans |
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها |
tactical |
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی |
tactically |
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی |
inferences |
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد |
inference |
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد |
victual |
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار |
bioclimatic |
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی |
elevation guidance |
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما |
hellene |
تبعه یونان |
Greece |
کشور یونان |
philhellenic |
دوست یونان |
philhellene |
دوست یونان |
hellene |
یونان باستان |
auditory |
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری |
genital |
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی |
laconian |
ولایتی از یونان باستان |
bouleuterion |
[مجلس سنا در یونان] |
homeric |
شاعر نابینای یونان |
hellenist |
متخصص فرهنگ یونان |
aeolus |
پادشاه تسالی یونان |
Bassae Order |
[معماری یونی یونان] |
pythian |
اهل دلفی یونان |
Orinthian Order |
معماری کلاسیک [در یونان و رم] |
croesus |
کراسوس : پادشاه یونان |
romaic |
زبان بومی یونان امروز |
doric |
بسبک معماری قدیم یونان |
delphian |
ساکن معبد دلف یونان |
achaean |
اهل شهراخائیه در یونان باستان |
delphic |
ساکن معبد دلف یونان |
melpomene |
الهه شعر وتراژدی یونان |
romaika |
رقص ملی یونان امروز |
greco |
پیشوند بمعنی یونان و یونانی |
drachmas |
پول نقره یونان باستان |
classicism |
پیروی از سبکهای یونان وروم |
heraclidae |
اولادهرکول پهلوان نامی یونان |
agonistic |
وابسته به مسابقات باستانی یونان |
mercury |
یکی از خدایان یونان قدیم |
drachma |
پول نقره یونان باستان |
achaian |
اهل شهراخائیه در یونان باستان |
drachmae |
پول نقره یونان باستان |
agonistical |
وابسته به مسابقههای باستانی یونان |
supervisory |
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور |
agora |
[فضای باز عمومی در یونان باستان] |
peloponnesian |
وابسته به شبه جزیره جنوبی یونان |
doric |
وابسته بمردم دوریس یونان قدیم |
trireme |
کشتی جنگی روم و یونان باستان |
hoplite |
سرباز پیاده مسلح یونان قدیم |
pallium |
ردای چارگوش که فیلسوفان یونان می پوشیدند |
naos |
ضریع یا محل استقراربت در معابد یونان |
nectar |
شراب لذیذ خدایان یونان شهد |
mycenaean |
اهل شهر "مسین " قدیم یونان |
mycenian |
اهل شهر "مسین " قدیم یونان |
klepht |
یونانی ای که پس ازفتح یونان ....نگاه میداشت راهزن |
cyzicene hall |
[تالار بزرگ در خانه های یونان باستان] |
tiresias |
غیب گوی نابینای شهر تبس در یونان |
olympiad |
جشن ها ومسابقات قدیم یونان مسابقات المپیک |
uncial |
وابسته بحروف الفبای قدیم یونان و روم |
pyrrhic dance |
یکجور رقص نظامی یا جنگی در یونان باستان |
corinthian |
اهل قرنت یکی ازشهرهای باستانی یونان |
obol |
سکه سیم در یونان باستان که نزدیک بود با یک pennyونیم |
relative |
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است |
acoustic |
مربوط به صدا مربوط به سامعه |
acoustical |
مربوط به صدا مربوط به سامعه |
parnassian |
نام کوهی در یونان مرکزی که اختصاص داشت به الهه شعر |
phratry |
درتاریخ یونان واحد قومیت یکی از تقسیمات سه گانه قبیله |
humanist |
دانشجوی رشته انسانیت یا ادبیات و اثار باستانی یونان و روم |
theoric |
وجوهی که در یونان باستان جمع میکردند ...رفتن به تماشاخانه هاکمک کنند |
iconostasis |
[پرده ای بین جایگاه مقدس و فضای اصلی در کلیساهای ارتدکس یونان و روسیه] |
xenial |
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان |
distance angle |
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف |
range component |
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد |
civil appropriation |
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی |
classic |
ادبیات باستانی یونان و روم باستانی |
classics |
ادبیات باستانی یونان و روم باستانی |
formula |
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه |
formulas |
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه |
formulae |
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه |
hypobaric |
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو |
Ionic Order |
[معماری یونی یا سبک بالشی از سبک های معماری کلاسیک در یونان و رم] |
curatorial |
مربوط به |
coordinate |
مربوط |
correspondents |
مربوط به |
relevant |
مربوط |
condequent |
مربوط |
correspondent |
مربوط به |
cretaceous |
مربوط به گچ |
coherent |
مربوط |
related |
مربوط |
pertinent |
مربوط |
pertinent |
مربوط به |
pertinenet |
مربوط |
lineal |
مربوط به خط |
for |
مربوط به |
eight bit system |
مربوط به یک |
pertaining |
مربوط به |
irrelevant |
نا مربوط |
hydraulic |
مربوط به اب |
apposite |
مربوط |
germane |
مربوط |
affined |
مربوط |
vespertinal |
مربوط به شب |
caprine |
مربوط به بز |
proper |
مربوط |
as for |
مربوط به |
parental |
مربوط به والدین |
climatic |
مربوط به اب وهوا |
garlicky |
مربوط به سیر |
nasal |
مربوط به بینی |
communists |
مربوط به کمونیسم |
operatic |
مربوط به اپرا |
communist |
مربوط به کمونیسم |
gallinaceous |
مربوط بماکیان |
anglian |
مربوط به نژاد |
analitical |
مربوط به تجزیه |
fractional |
مربوط به بخشها |
fractional |
مربوط به بخشهایی |
anent |
در مشارکت با مربوط به |
nautical |
مربوط به کشتیرانی |
prospective |
مربوط به اینده |
archival |
مربوط به بایگانی |
affiliate |
مربوط ساختن |
avuncular |
مربوط بدایی |
expiratory |
مربوط به زفیر |
American |
مربوط بامریکا |
arbitrative |
مربوط بحکمیت |
circumstantial |
مربوط به موقعیت |
faunae |
مربوط به جانوران |
arbitral |
مربوط به حکمیت |
baronial |
مربوط به بارون |
filiate |
مربوط ساختن |
fistulous |
مربوط به ناسور |
ovarian |
مربوط به تخمدان |
four dimensional |
مربوط به بعدچهارم |
ammino |
مربوط به امونیاک |
ameboid |
مربوط به امیب |
dependent |
مربوط محتاج |
outbound |
مربوط به خارج |
racing |
مربوط بمسابقه |
hominoid |
مربوط به بشر |
fossil |
مربوط بادوارگذشته |
fossils |
مربوط بادوارگذشته |
adulterous |
مربوط به زنا |
achaian |
مربوط به اخائیه |
horsy |
مربوط به اسب |
hydrographic |
مربوط به اب نگاری |
hydropic |
مربوط به استسقاء |
acetarious |
مربوط به سالاد |
hydrostatic |
مربوط به فشار اب |
achaean |
مربوط به اخائیه |
concern |
مربوط بودن به |
agrologic |
مربوط بخاکشناسی |
aguish |
مربوط به تب و لرز |
genethliac |
مربوط به طالع |
futuristic |
مربوط به اینده |
vehicular |
مربوط به خودرو |
concerns |
مربوط بودن به |
glossal |
مربوط به زبان |
glyptic |
مربوط به حکاکی |
goidelic |
مربوط بسلت |
amebic |
مربوط به امیب |
ameban |
مربوط به امیب |
haemic |
مربوط بخون |
ameba |
مربوط به امیب |
hawaiian |
مربوط به هاوایی |
amazonian |
مربوط به امازونها |
aluminous |
مربوط به الومینیوم |
hypophyseal |
مربوط به هیپوفیز |
astrological |
مربوط به نجوم |
calligraphic |
مربوط به خطاطی |
c |
مربوط به کامپیوتر |
corresponsive |
مربوط بیکدیگر |
brumal |
مربوط به زمستان |
britannic |
مربوط به بریتانیا |
ceremonial |
مربوط به جشن |
ceremonials |
مربوط به جشن |
marital |
مربوط به زناشویی |
surgical |
مربوط به جراحی |
centenarians |
مربوط به قرن |
centenarian |
مربوط به قرن |
psychiatric |
مربوط به روانپزشکی |
bear on |
مربوط بودن |
chromic |
مربوط به کرومیوم |
caloric |
مربوط به کالری |
capitular |
مربوط بفصل |
feminine |
مربوط به جنس زن |
churchly |
مربوط به کلیسا |
chromatic |
مربوط به رنگها |
meteorological |
مربوط به هواسنجی |
collegial |
مربوط به دانشکده |
cerebellar |
مربوط به مخچه |
commisural |
مربوط به درزوپیوندگاه |
sartorial |
مربوط به خیاطی |
aesthetic |
مربوط به علم |
thematic |
مربوط بموضوع |
computational |
مربوط به یک محاسبه |