English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 70 (5 milliseconds)
English Persian
away مرتبا از انجا
Search result with all words
tontine تاسیس خاصی که به موجب ان عدهای مشترکا" پول قرض می دهند با این شرط که بهره ان مرتبا" و بااقساط معین بین ان ها تقسیم شود و با مرگ هر یک ازایشان سهم دیگران از بهره بیشتر شود تا انجا که اخرین فرد زنده کل بهره را دریافت کند
Other Matches
periodic مرتبا
periodical مرتبا
periodically مرتبا
systematically مرتبا"
regularly مرتبا"
to take lessons مرتبا درس گرفتن
nagged مرتبا گوشزد کردن عیبجو
nag مرتبا گوشزد کردن عیبجو
nags مرتبا گوشزد کردن عیبجو
pseudologer کسیکه مرتبا دروغ میگوید
pseudologist کسیکه مرتبا دروغ میگوید
cousin حریفی که مرتبا" یا به اسانی شکست می خورد
cousins حریفی که مرتبا" یا به اسانی شکست می خورد
in and in مرتبا بطرف داخل یک نوع قمار چهار طاسی
pin bowler بازیگری که مرتبا به میله بولینگ هدف گیری میکند
so far forth تا انجا
thereat در انجا
i know that place by sight انجا را
wherefrom که از انجا
whereon در انجا
therof از انجا
thence از انجا
yonder انجا
thither به انجا
wherever انجا که
there انجا
there به انجا
thither انجا
whence که از انجا چه جا
as far as possible تا انجا که بتوان
it is not half bad انجا بداست
thenceforward از انجا ببعد
it is impossible to live there در انجا میسرنیست
as far as possible تا انجا که میشد
here and there اینجا انجا
as for as i know تا انجا که من میدانم
for a iknow تا انجا که می دانم
we used to play there ما انجا بازی میکردیم
within living memory تا انجا که مردمان زنده
whereat که بدان جهت که در انجا
stay there till i return انجا بمانیدتامن برگردم
there was not a soul ذی نفسی انجا نبود
there دراین موضوع انجا
i did not find a there کسی را در انجا نیافتم
i stayed there for days سه روز انجا ماندم
i went there in my own شخصا` انجا رفتم
he no longer went there دیگر انجا نرفت
i went there particularly to یک کاره انجا رفتم
iam a to go there از رفتن به انجا خجالت می کشم
the population is stationary شماره نفوس انجا کم وزیادنمیشود
at the top of one's bent تا انجا که می توان تحمل کرد
he went there in black اوبا جامه سیاه انجا رفت
i put the population at 0000 نفوس انجا را 00002 تن براورد می کنم
see if he is still there به بیند او هنوز انجا است یانه
hydrotherapeutic بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
hydropath establishment بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
limbers ناودانهای طرفین ته کشتی که از انجا اب به منبع تلمبه میرسد
fitting shop کارگاهی که در انجا اجزای ماشین را سوار میکنند کارگاه مونتاژ
to ring the changes کاری راتا انجا که بتوان باشکال گوناگون انجام دادن
load line خط دورکشتی که وقتی کشتی کاملا بارگیری شداب تا انجا میرسد
passing lane فاصله بین دو یار که میتوان از انجا توپ را پاس داد
barnstorming مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorms مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstormed مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorm مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
i am very keen on going there من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
statitizing فرایند انتقال یک دستورالعمل از حافظه کامپیوتر به ثباتهای دستورالعمل و نگهداری ان ان در انجا بگونهای که برای اجرا شدن اماده باشد
it is impossible to live there نمیشود در انجا زندگی کرد زندگی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com