English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
bond order مرتبه پیوند
Other Matches
hydrogen bonding پیوند هیدروژنی [ایجاد پیوند مولکولی توسط هیدروژن] [در رنگرزی]
ranks مرتبه
order مرتبه
ranked مرتبه
thrice سه مرتبه
enmasse یک مرتبه
echelon مرتبه
rank مرتبه
all of a sudden یک مرتبه
echelons مرتبه
once in a whiled یک مرتبه
first order reaction واکنش مرتبه یک
first order transition گداز مرتبه یک
first order مرتبه اول
first order reflection انعکاس مرتبه یک
placing وهله مرتبه
third order reaction واکنش مرتبه سه
three fold سه دفعه سه مرتبه
elevated بلند مرتبه
nth در مرتبه بیشمار
exalted بلند مرتبه
position مرتبه مقام
positioned مرتبه مقام
stair مرتبه درجه
semidiurnal دو مرتبه در روز
second class دومین مرتبه
hierarchy مرتبه بندی
pooh bah عالی مرتبه
low order مرتبه پایین
ninths نهمین مرتبه
ninth نهمین مرتبه
place وهله مرتبه
places وهله مرتبه
manyfold چندین مرتبه
order of matrix مرتبه ماتریس
second order مرتبه دوم
order of magnitude مرتبه بزرگی
hierarchies مرتبه بندی
flare up <idiom> یک مرتبه عصبانی شدن
top flight اعلی ترین مرتبه
higher order factor عامل مرتبه بالا
sphere مرتبه حدود فعالیت
spheres مرتبه حدود فعالیت
baronetcy مقام و مرتبه بارونی
low order bit بیت مرتبه پایین
m مرتبه دوازدهم یاسیزدهم
second derivative مشتق مرتبه دوم
second order reaction واکنش مرتبه دوم
second order factor عامل مرتبه دوم
to pull short یک مرتبه جلوگیری کردن
pseudo first order reaction واکنش شبه مرتبه یک
second order conditions شرایط مرتبه دوم
nineteen نوزدهمین مرتبه نوزده تایی
nineteens نوزدهمین مرتبه نوزده تایی
vellicate دوبار دودفعه دو مرتبه دوبرابر
derivatives of higher order مشتقهای مرتبه بالا [ریاضی]
etesian سالی یک مرتبه واقع شونده
ring a bell <idiom> یک مرتبه موضوعی را به خاطر آوردن
third long period تناوب بزرگ مرتبه سوم
to stop short یک مرتبه ایستادن یا مکث کردن
knight bachelor پایین ترین مرتبه سلحشوری قدیم انگلیس
debutant دختری که برای اولین مرتبه در جامعه وارد میشود
outclass دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
outclassed دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
outclasses دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
outclassing دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
spline در گرافیک کامپیوتری کثیرالجملهای چند قطعهای با تدوام مرتبه اول بین قطعههای ان
bond پیوند
linkage پیوند
nexus پیوند
inosculation رگ پیوند
inosculation پیوند رگ ها
imping پیوند
grafter پیوند زن
graftage پیوند
consociation پیوند
connexion پیوند
colligation پیوند
transplantation پیوند
anastomosis پیوند
slur پیوند
grafting پیوند
strapping پیوند
linkages پیوند
ligature خط پیوند
hyphens پیوند
synthesis پیوند
graft پیوند
syntheses پیوند
connexions پیوند
hyphen پیوند
grafts پیوند
connection پیوند
relation پیوند
grafted پیوند
bonding پیوند
merging پیوند
ligaments پیوند
ligament پیوند
link پیوند
slurring پیوند
zonule پیوند
associate هم پیوند
associated هم پیوند
associates هم پیوند
unrelated بی پیوند
associating هم پیوند
slurs پیوند
slurred پیوند
berber knot گره مراکشی که بدور دو تار دو مرتبه گره می خورد
single bond پیوند یگانه
defragmentation پیوند تکه ها
dative bond پیوند داتیو
graftage پیوند زنی
grafts پیوند گیاه
heat affected zone ناحیه پیوند
single bond پیوند ساده
syntropy پیوند سالم
electrovalent bond پیوند الکترووالانسی
engraft پیوند زدن
synchondrosis پیوند غضروفی
equatorial bond پیوند استوایی
dynamic link پیوند پویا
chain splice پیوند زنجیری
eye splice پیوند چشمی
doubly linked با پیوند مضاعف
splicer پیوند دهنده
double bond پیوند دوگانه
grafted پیوند گیاه
syndesmosis پیوند رباطی
graft پیوند گیاه
short splice پیوند کوتاه
peptide linkage پیوند پپتیدی
localized bond پیوند مستقر
long splice پیوند بلند
link پیوند دادن
radio link پیوند رادیویی
outcrossing پیوند دو نژاد
mesalliance پیوند ناجور
osteoplasty پیوند استخوانی
metallic bond پیوند فلزی
organ transplantation پیوند عضو
mismarriage پیوند نامناسب
multiple bond پیوند چندگانه
multivincular بسیار پیوند
neural bond پیوند عصبی
linker پیوند دهنده
outer connection پیوند برونی
linkage time زمان پیوند
bonding تشکیل پیوند
hydrogen bond پیوند هیدروژنی
hyphenate با خط پیوند نوشتن
unions پیوند وصلت
union پیوند وصلت
sailmaker splice پیوند چادردوز
root graft پیوند ریشهای
acetylenic link پیوند استیلنی
polar bond پیوند قطبی
ionic bond پیوند یونی
peptide bond پیوند پپتیدی
link register ثبات پیوند
ogee منحنی پیوند
linked پیوند یافته
acetylene linkage پیوند استیلنی
acetylenic bond پیوند استیلنی
splices پیوند کردن
acetylenic linkage پیوند استیلنی
underpass approach نشیب پیوند
spliced پیوند زدن
anaplasty پیوند کاری
spliced پیوند کردن
atomic bond پیوند اتمی
underpass approach سرازیری پیوند
axial bond پیوند محوری
triple bond پیوند سه گانه
splice پیوند زدن
back splice پیوند معکوس
back splice پیوند وارون
splice پیوند کردن
acetylene link پیوند استیلنی
acetylene bond پیوند استیلنی
hybridization پیوند زنی
warm link پیوند گرم
buckets منحنی پیوند
bucket منحنی پیوند
flanges پیوند لوله
flange پیوند لوله
additive پیوند کد مخابراتی
additives پیوند کد مخابراتی
confederacies اتحاد پیوند
splicing پیوند زدن
protocol پیوند نامه
protocols پیوند نامه
splicing پیوند کردن
splices پیوند زدن
ablosung پیوند گسلی
basic linkage پیوند اساسی
data link پیوند داده
chink grafting پیوند غلافی
cold link پیوند سرد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com