Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
quincun cial
مرتب بشکل خالهای برگ پنج درگنجفه
Other Matches
quin cunx
پنج چیزکه ترتیب انهامانندترتیب خالهای برگ پنج درگنجفه باشد
indexical
مرتب بشکل فهرست
radialized
دارای میله هایی که پرتووارمنشعب شده باشند مرتب بشکل پرتو
sort
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
sorted
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
sorts
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
ocellate
دارای چشمها یا خالهای رنگارنگی
mottle
با خالهای رنگارنگ نشان گذاردن
ocellated
دارای چشمها یا خالهای رنگارنگی
lenticule
خالهای ریز متن عکس
painted lady
پروانه قرمز که خالهای سیاه و سفید دارد
sorts
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
sorted
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
sort
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
exchange
روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchanged
روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchanges
روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchanging
روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
merge sorting algorithm
الگوریتمی که در ان محتویات دو ارایه مرتب برای ایجادارایه مرتب سوم ترکیب می شوند
english shepherd
سگ گلهء انگلیسی که دارای اندازهء متوسط وبرنگ سیاه براق ودارای خالهای قهوهای یاخرمایی است
sort
برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
sorted
برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
sorts
برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
filing
1-مرتب کردن متن ها. 2-متن هایی که باید مرتب شوند
scabbiest
جرب دار دارای خالهای جرب مانند
scabbier
جرب دار دارای خالهای جرب مانند
scabby
جرب دار دارای خالهای جرب مانند
cubes
هرچیزی بشکل مکعب بشکل مکعب دراوردن
cube
هرچیزی بشکل مکعب بشکل مکعب دراوردن
sorted
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
bubble sort
روش مرتب کردن که در آن مرتب جفت جفت داده ها عوض می شوند تامرتب شوند
format
روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک
formats
روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک
caprine
بشکل بز
ungulate
بشکل سم
floriform
بشکل گل
in the light of
بشکل
in the shape of
بشکل
hoof
بشکل سم
arundinaceous
بشکل نی
hoofs
بشکل سم
pinnately
بشکل پر
squarely
بشکل چهارگوش
cuculiform
بشکل فاخته
obcordate
بشکل دل وارونه
ibex
بشکل بزکوهی
ungulate
بشکل ناخن
fastigiate
بشکل مخروط
enigmatize
بشکل معمادراوردن
editorially
بشکل سرمقاله
distributively
بشکل توزیع
diagrammatically
بشکل هندسی
lunate
بشکل هلال
likes
بشکل یاشبیه
hamate
بشکل قلاب
in a narrative style
بشکل روایت
quadrant gularly
بشکل چهارگوش
fugitively
بشکل فراری
forkedly
بشکل چنگال
triangular
بشکل مثلث
in intaglio
بشکل کنده
lick into shape
بشکل در اوردن
liquidly
بشکل مایع
fiddle headed
بشکل سرویولون
dendroid
بشکل درخت
tubby
بشکل وان
butterflies
بشکل پروانه
sickles
بشکل داس
sickle
بشکل داس
butterfly
بشکل پروانه
fashion
بشکل در اوردن
fashioned
بشکل در اوردن
liked
بشکل یاشبیه
like
بشکل یاشبیه
tragically
بشکل تراژدی
form
بشکل دراوردن
formed
بشکل دراوردن
forms
بشکل دراوردن
broach
بشکل مته
broaches
بشکل مته
broached
بشکل مته
broaching
بشکل مته
fashioning
بشکل در اوردن
fashions
بشکل در اوردن
lyrically
بشکل غزل
campanulate
بشکل زنگ
arboraceous
بشکل درخت
convexty
بشکل محدب
cordate
بشکل قلب
crossways
بشکل ضرب در
crossways
بشکل صلیب
cruciform
بشکل صلیب
cylindrically
بشکل استوانه
baculiform
بشکل میله
awl shaped
بشکل درفش
shaped
بشکل درامده
semicircular
بشکل نیمدایره
nebulous
بشکل ابر
aciform
بشکل سوزن
actinomorphic
بشکل شعاعی
actinomorphous
بشکل شعاعی
aliform
بشکل بال
aqua
محلولی بشکل اب
decimally
بشکل اعشار
ovally
بشکل بیضی
rotiform
بشکل چرخ
stelliform
بشکل ستاره
hooky
بشکل قلاب
scincoid
بشکل سقنقر
stpular
بشکل خال
wedgy
بشکل گوه
styliform
بشکل قلم
sheaflike
بشکل تیردان
vinal
بشکل شراب
crosswise
بشکل ضرب در
crosswise
بشکل صلیب
shaper
بشکل در اورنده
racemose
بشکل خوشه
three square
بشکل مثلث
ridgewise
بشکل خرپشته
vegetably
بشکل سبزی
tympanic
بشکل طبل
squamation
بشکل فلس
ridgeways
بشکل خرپشته
spheral
بشکل دایره
teed
هر چیزی بشکل T
teeing
هر چیزی بشکل T
sigmate
بشکل حرف S
spikelike
بشکل میخ
shaped like an apple
بشکل سیب
tees
هر چیزی بشکل T
tee
هر چیزی بشکل T
to cut into a brilliant
بشکل برلیان تراشیدن
cups
بشکل فنجان در اوردن
swage
بشکل قالب دراوردن
claviform
بشکل چماق یا گرز
syllogize
بشکل منطقی دراوردن
digitation
انشعاب بشکل پنجه
cups
بشکل فنجان دراوردن
encrust
بشکل پوسته در اوردن
cup
بشکل فنجان در اوردن
cupped
بشکل فنجان دراوردن
spirals
حلزونی بشکل مارپیچ
cup
بشکل فنجان دراوردن
stellify
بشکل ستاره دراوردن
stellify
بشکل ستاره درامدن
historically
بشکل تاریخ دراوردن
disciform
بشکل صفحه یادیسک
sugar loaf
بشکل کله قند
cross bracing
مهاربندی بشکل مثلث
cupped
بشکل فنجان در اوردن
sugarloaf
بشکل کله قند
to draw in outline
بشکل طرح کشیدن
virgate
راست بشکل عصا
to get into shape
بشکل منظمی دراوردن
zombies
خدایی بشکل مار
zombie
خدایی بشکل مار
lens
بشکل عدسی در اوردن
sheeting
هرچیزی بشکل ورقه
to unionise
[British E]
بشکل اتحادیه درآوردن
to unionize
[American E]
بشکل اتحادیه درآوردن
ropes
بشکل طناب در امدن
valves
بشکل دریچه یا سوپاپ
valve
بشکل دریچه یا سوپاپ
roped
بشکل طناب در امدن
tree
بشکل درخت شدن
rope
بشکل طناب در امدن
zombi
خدایی بشکل مار
hunch
بشکل قوز دراوردن
verbify
بشکل لفظ دراوردن
boxy
بشکل صندوق مشت زن
boxlike
بشکل صندوق یاجعبه
verbify
بشکل فعل دراوردن
bacillary
بشکل میلههای کوچک
bacillar
بشکل میلههای کوچک
asterism
بشکل ستارهء پنج پر
alliaceous
بشکل سیر یا پیاز
w
هرچیزی بشکل حرف w
wage income
درامد بشکل دستمزد
hunching
بشکل قوز دراوردن
hunches
بشکل قوز دراوردن
hunched
بشکل قوز دراوردن
fabulously
بشکل افسانه یا دروغ
nucleate
بشکل هسته شدن
incurvate
بشکل منحنی در اوردن
novelize
بشکل داستان در اوردن
spiraling
بشکل مارپیچ دراوردن
spiraling
حلزونی بشکل مارپیچ
semilunar
بشکل نیم ماه
spiraled
بشکل مارپیچ دراوردن
sepal oid
بشکل کاسبرگ کاسبرگی
spiraled
حلزونی بشکل مارپیچ
pellet
بشکل گلوله دراوردن
in a tabular form
بشکل جدول یافهرست
impearl
بشکل مروارید در اوردن
preform
قبلا بشکل دراوردن
mold
با قالب بشکل دراوردن
jellify
بشکل لرزانک در اوردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com