Total search result: 201 (12 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
tag sort |
مرتب سازی برچسب جورسازی برچسب |
|
|
Other Matches |
|
minor sort |
مرتب سازی جزیی جورسازی فرعی |
tickets |
برچسب برچسب زدن به |
ticket |
برچسب برچسب زدن به |
interior label |
برچسب مشخصات ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی |
sorted |
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند |
sort |
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند |
sorts |
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند |
stigma |
برچسب |
label |
برچسب |
banderol |
برچسب |
self-adhesive labels |
برچسب |
lable |
برچسب |
stigmas |
برچسب |
branding |
برچسب |
brands |
برچسب |
volume |
برچسب |
quasi- |
برچسب |
volumes |
برچسب |
adhesive label |
برچسب |
labeling |
برچسب |
tags |
برچسب |
labels |
برچسب |
tag |
برچسب |
labelled |
برچسب |
brand |
برچسب |
banderole |
برچسب |
lable |
برچسب زدن |
statement label |
برچسب حکم |
statement label |
برچسب جمله |
label record |
مدرک برچسب |
labeled |
برچسب دار |
tag |
برچسب زدن |
labelling |
برچسب زنی |
lable record |
رکورد برچسب |
lablling |
برچسب زنی |
lable paper |
کاغذ برچسب |
tags |
برچسب زدن |
label prefix |
پیشوند برچسب |
bookplate |
برچسب کتاب |
header label |
برچسب سرامد |
label |
برچسب زدن |
volume label |
برچسب حجم |
book plates |
برچسب کتاب |
labels |
برچسب زدن |
file label |
برچسب فایل |
bale breaker |
برچسب عدل |
file label |
برچسب پرونده |
book plate |
برچسب کتاب |
external label |
برچسب خارجی |
volume label |
برچسب دیسک |
tag file |
فایل برچسب |
tag file |
پرونده برچسب |
labelled |
برچسب زدن |
tally plate |
برچسب ازمایش |
tally plate |
برچسب تست |
tape label |
برچسب نوار |
labeling |
برچسب زدن |
sort |
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند |
sorts |
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند |
sorted |
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند |
undefined label |
برچسب تعریف نشده |
volume table of constants |
جدول برچسب محتویات |
string |
برچسب مشخصات یک رشته |
tallying |
جای چوبخط برچسب |
tally |
جای چوبخط برچسب |
tallied |
جای چوبخط برچسب |
price tag |
برچسب قیمت کالا |
tallies |
جای چوبخط برچسب |
trailer label |
برچسب پشت بند |
labeled file |
پرونده برچسب دار |
data set label |
برچسب مجموعه داده ها |
repeating label |
برچسب یا مطلب مکرر |
tag |
برچسب زدن بدنبال اوردن |
label |
چاپ آدرسهای روی برچسب |
labeling |
چاپ آدرسهای روی برچسب |
labels |
چاپ آدرسهای روی برچسب |
tags |
برچسب زدن بدنبال اوردن |
labelled |
چاپ آدرسهای روی برچسب |
programmed label |
برچسب برنامه ریزی شده |
dockets |
لیست محتوای بسته بندی برچسب |
formats |
با استفاده فیلدهای عملوند و عملیات و برچسب |
label |
برچسب زدن طبقه بندی کردن |
labels |
برچسب زدن طبقه بندی کردن |
format |
با استفاده فیلدهای عملوند و عملیات و برچسب |
vtoc |
فهرست راهنما جدول برچسب محتویات |
labelled |
برچسب زدن طبقه بندی کردن |
docket |
لیست محتوای بسته بندی برچسب |
docketed |
لیست محتوای بسته بندی برچسب |
docketing |
لیست محتوای بسته بندی برچسب |
labeling |
برچسب زدن طبقه بندی کردن |
labelling |
1-برچسب گذاری روی چیزی . 2-چاپ برچسبها |
labeling |
موضوع داده در رکورد که حاوی برچسب است |
label |
موضوع داده در رکورد که حاوی برچسب است |
labelled |
موضوع داده در رکورد که حاوی برچسب است |
labels |
موضوع داده در رکورد که حاوی برچسب است |
symbolic |
نامی که برای برچسب متغیر یا محلی به کار رود |
symbolically |
نامی که برای برچسب متغیر یا محلی به کار رود |
definition |
یات . 2-مقدار یا فرمولی که به یک متغیر یا برچسب نسبت داده شود |
definitions |
یات . 2-مقدار یا فرمولی که به یک متغیر یا برچسب نسبت داده شود |
interior label |
بجای اینکه برچسب خارجی یا فیزیکی روی محفظه باشد |
input/output |
استفاده از برچسب برای مراجعه به وسیله ورودی /خروجی خاص |
operand |
عدد یا آدرس فعلی که به جای برچسب یا محل اش استفاده شود |
Best before: |
تا این تاریخ مصرف شود : [برچسب روی کالاهای فاسد شدنی] |
stationery |
شرکتی که حاوی مط الب نوشتنی , کاغذهای مخصوص , پاکت نامه , برچسب و..... باشد |
macro |
تابع برنامه یا بلاک دستورات که توسط کلمه یا برچسب بیان شده است |
sorts |
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند |
sorted |
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند |
sort |
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند |
exchanged |
روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند |
exchanging |
روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند |
exchanges |
روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند |
exchange |
روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند |
literal |
دستور کامپیوتر که حاوی شماره فعل یا آدرس استفاده شدنی است و نه برچسب یا محل آن |
wordprocessing |
استفاده از کامپیوتر برای تایپ , ویرایش و خروجی متن , صورت نامه , برچسب لیست , آدرس و... |
text |
پردازش کلمات یا استفاده از صفحه کلید کامپیوتر , ویدایش و خارج کردن متن به صورت حروف , برچسب ها و.. |
transistor |
هر لایه یک emitler برچسب شده در ترمینال , base شدت جریان را کنترل میکند بین emitter,collector |
transistors |
هر لایه یک emitler برچسب شده در ترمینال , base شدت جریان را کنترل میکند بین emitter,collector |
texts |
پردازش کلمات یا استفاده از صفحه کلید کامپیوتر , ویدایش و خارج کردن متن به صورت حروف , برچسب ها و.. |
scanners |
وسیلهای که اسکن میکند. اسکنر که میلهای را روی برچسب محصول می خواندبا استفاده از اشعه لیزر ودیود نوری |
scanner |
وسیلهای که اسکن میکند. اسکنر که میلهای را روی برچسب محصول می خواندبا استفاده از اشعه لیزر ودیود نوری |
macro |
استفاده از برچسب در زبان برنامه نویسی اسمبلی برای بیان به اسمبلر که تابع ماکرو در آن نقط ه وارد میشود |
labeled cargo |
کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است |
sorts |
برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند |
sort |
برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند |
sorted |
برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند |
labeling |
اتیکت چسباندن برچسب زدن علامت زدن |
labelled |
اتیکت چسباندن برچسب زدن علامت زدن |
labels |
اتیکت چسباندن برچسب زدن علامت زدن |
label |
اتیکت چسباندن برچسب زدن علامت زدن |
defect skipping |
روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است |
symbolically |
آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند |
symbolic |
آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند |
ordering |
مرتب سازی |
sort field |
فیلد مرتب سازی |
descending sort |
مرتب سازی نزولی |
internal sort |
مرتب سازی داخلی |
major sort |
مرتب سازی اصلی |
sort field |
میدان مرتب سازی |
external sort |
مرتب سازی خارجی |
ascending sort |
مرتب سازی صعودی |
multipass sort |
مرتب سازی چند عبوری |
filing system |
نرم افزار مرتب سازی فایل |
external |
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند |
externals |
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند |
tabulating |
پانچ کارت پردازش شده مثل عمل مرتب سازی |
sort key |
کلید جورسازی |
major sort |
جورسازی عمده |
block sort |
جورسازی کندهای |
arrays |
ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه |
array |
ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه |
sort field |
فیلدی در فایل ذخیره شده برای مرتب سازی فایل |
sortkey |
فیلدی در فایل ذخیره شده برای مرتب سازی فایل |
shell sort |
الگوریتم ذخیره داده که داده ها در هر عمل مرتب سازی بیشتر از یک جابجایی می توانند داشته باشند |
refreshed |
بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده |
refreshes |
بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده |
refresh |
بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده |
refresh |
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است |
refreshed |
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است |
refreshes |
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است |
merge sorting algorithm |
الگوریتمی که در ان محتویات دو ارایه مرتب برای ایجادارایه مرتب سوم ترکیب می شوند |
sophistication |
نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد |
list |
1-محاسبه مجموعهای از موضوعات داده مثل جمع و حذف و مرتب کردن و بهنگام سازی ورودی ها. 2LISP- یا زبان سطح بالا برای پردازش لیست دستورات یا داده و در یک محیط هوش مصنوعی |
filing |
1-مرتب کردن متن ها. 2-متن هایی که باید مرتب شوند |
rectification |
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی |
bubble sort |
روش مرتب کردن که در آن مرتب جفت جفت داده ها عوض می شوند تامرتب شوند |
format |
روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک |
formats |
روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک |
calculating |
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین |
pilot materials |
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی |
jagger |
الت کنگره سازی یادندانه سازی |
ordnance plant |
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی |
pre-treatment |
عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی] |
one level address |
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند |
frustration |
خنثی سازی محروم سازی |
formularization |
کوتاه سازی ضابطه سازی |
imagery |
مجسمه سازی شبیه سازی |
frustrations |
خنثی سازی محروم سازی |
irritancy |
پوچ سازی باطل سازی |
subjugation |
مقهور سازی مطیع سازی |
ouster |
بی بهره سازی محروم سازی |
erasable |
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت |
save |
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی |
saves |
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی |
saved |
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی |
symmetrical compression |
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد |
hit |
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است |
hitting |
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است |
hits |
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است |
electronic |
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند |
orderly |
مرتب |
business like |
مرتب |
in good order <adj.> |
مرتب |
orderlies |
مرتب |
presentable <adj.> |
مرتب |
systematic |
مرتب |
straight <adj.> |
مرتب |
well groomed |
مرتب |
tidying |
مرتب |
shipshape |
مرتب |
neater |
مرتب |