English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (43 milliseconds)
English Persian
organises مرتب کردن ارایش دادن موضع
organising مرتب کردن ارایش دادن موضع
organize مرتب کردن ارایش دادن موضع
organizes مرتب کردن ارایش دادن موضع
organizing مرتب کردن ارایش دادن موضع
Other Matches
organization سازمان دادن ارایش دادن موضع
organisations سازمان دادن ارایش دادن موضع
organizations سازمان دادن ارایش دادن موضع
adorns قشنگ کردن ارایش دادن
fall back تغییر موضع به عقب دادن عقب نشینی کردن
position light علایم نشان دهنده موضع چراغ راهنمای مسیر یا محل موضع
sorts روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
sort روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
sorted روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
displacing جابجا شدن تغییر موضع دادن
displaces جابجا شدن تغییر موضع دادن
displace جابجا شدن تغییر موضع دادن
displaced جابجا شدن تغییر موضع دادن
organization of the ground سازمان دادن یا ارایش دادن زمین
garnishes ارایش دادن
garnished ارایش دادن
to set off ارایش دادن
beautifies ارایش دادن
beautified ارایش دادن
decorating ارایش دادن
decorates ارایش دادن
garnish ارایش دادن
beautify ارایش دادن
beautifying ارایش دادن
decorate ارایش دادن
lard vt ارایش دادن
plumes ارایش دادن
purfle ارایش دادن
plume ارایش دادن
organizes سازمان دادن ارایش دادن
organises سازمان دادن ارایش دادن
embellishes ارایش دادن زینت دادن
embellished ارایش دادن زینت دادن
embellishing ارایش دادن زینت دادن
organizing سازمان دادن ارایش دادن
embellish ارایش دادن زینت دادن
organize سازمان دادن ارایش دادن
organising سازمان دادن ارایش دادن
abler اماده بودن ارایش دادن
ablest اماده بودن ارایش دادن
lard ارایش دادن چرب زبانی
filing 1-مرتب کردن متن ها. 2-متن هایی که باید مرتب شوند
format روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک
formats روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک
occupation of position اشغال موضع کردن
bubble sort روش مرتب کردن که در آن مرتب جفت جفت داده ها عوض می شوند تامرتب شوند
preselect پیش بینی موضع کردن
assumed position موضع فعلی موضع اشغال شده فعلی
emplace جا گذاشتن موضع گرفتن مستقر کردن یاشدن
sort روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
sorted روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
sorts روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
exchanges روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchanging روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchange روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchanged روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
merge sorting algorithm الگوریتمی که در ان محتویات دو ارایه مرتب برای ایجادارایه مرتب سوم ترکیب می شوند
developments رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
development رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
disembellish بی ارایش کردن
manicured ارایش کردن
manicuring ارایش کردن
decorations ارایش کردن
decoration ارایش کردن
manicure ارایش کردن
attire ارایش کردن
embellished ارایش کردن
embellishes ارایش کردن
manicures ارایش کردن
embellishing ارایش کردن
embellish ارایش کردن
block the plate موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
bedecked ارایش کردن اراستن
to make one's toilet ارایش یا بزک کردن
bedecks ارایش کردن اراستن
bedeck ارایش کردن اراستن
bedecking ارایش کردن اراستن
pompadour طرز ارایش موی سر بطورپف کردن
to paint the lily چیز زیبارا ارایش مصنوعی کردن
sorted برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
sort برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
sorts برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
figure eight fake ارایش کردن طنابهای ناو به صورت چلیپایی
gathered و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
gather و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
justification مرتب کردن خط وط با یک پهنای مشخص و قط ع کردن کلمات بزرگ در انتهای خط
justifications مرتب کردن خط وط با یک پهنای مشخص و قط ع کردن کلمات بزرگ در انتهای خط
tree مشاهده پروندههای ذخیره شده روی دیسک ه برای نشان دادن پرونده ها و زیرپرونده ها مرتب شده اند
semi processed data داده خام که پردازش شده است مثل مرتب کردن , ضبط کردن , تشخیص خطا..
arranges مرتب کردن
arranging مرتب کردن
straighten up <idiom> مرتب کردن
graduating مرتب کردن
to map out مرتب کردن
to put to rights مرتب کردن
to cleanvp مرتب کردن
set in order مرتب کردن
tidied مرتب کردن
fix up مرتب کردن
order مرتب کردن
marshal مرتب کردن
regularizing مرتب کردن
marshalled مرتب کردن
marshals مرتب کردن
regularizes مرتب کردن
regularized مرتب کردن
regularize مرتب کردن
graduate مرتب کردن
regularising مرتب کردن
collating مرتب کردن
collates مرتب کردن
put straight مرتب کردن
marshaled مرتب کردن
clear up مرتب کردن
draw up مرتب کردن
concerts مرتب کردن
concert مرتب کردن
marshaling مرتب کردن
collated مرتب کردن
collocate مرتب کردن
clean مرتب کردن
tidiest مرتب کردن
cleaned مرتب کردن
arranged مرتب کردن
tidier مرتب کردن
graduates مرتب کردن
tidies مرتب کردن
arrange مرتب کردن
cleanest مرتب کردن
tidy مرتب کردن
regularised مرتب کردن
collate مرتب کردن
collocating مرتب کردن
collocates مرتب کردن
collocated مرتب کردن
lineup مرتب کردن
cleans مرتب کردن
tidying مرتب کردن
regularises مرتب کردن
serviced برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
service برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
pick up <idiom> تمیز ،مرتب کردن
block sort مرتب کردن بلاکی
quicksort مرتب کردن سریع
to fix up مرتب کردن جادادن
setting up نهادن مرتب کردن
redd مرتب کردن رهاساختن
square مرتب کردن کلاه
distributive sort مرتب کردن توزیعی
squared مرتب کردن کلاه
squares مرتب کردن کلاه
data processing مرتب کردن داده ها
squaring مرتب کردن کلاه
tree sort مرتب کردن درختی
reorder دوباره مرتب کردن
shipshape مرتب کردن منظم
internal sort مرتب کردن درونی
selection sort مرتب کردن گزینشی
bubble sort مرتب کردن حبابی
oscillating sort مرتب کردن نوسانی
sets نهادن مرتب کردن
set نهادن مرتب کردن
ripple sort مرتب کردن موجی
insertion sorting algorithm الگوریتم مرتب کردن
collating sort مرتب کردن داده
multipass sort مرتب کردن چند گذری
polyphase sort مرتب کردن چند فازی
radix sorting algorithm الگوریتم مرتب کردن مبنایی
juxtaposition مرتب کردن موضوعات در کنار هم
sorting network شبکه مرتب کردن داده ها
sequences به ترتیب مرتب کردن دنباله
multifile sorting مرتب کردن چند فایلی
sequence به ترتیب مرتب کردن دنباله
collection و مرتب کردن در پایگاه داده
collections و مرتب کردن در پایگاه داده
clear the decks <idiom> همه جارا مرتب کردن
exchange sorting algorithm مرتب کردن به روش حبابی
multireel sorting مرتب کردن چند حلقهای
To do up the room. اتاق را درست کردن ( مرتب کردن )
sorts الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
quicksort روش مرتب کردن سریع فایل
alphameric مرتب کردن حروف و اعدادبترتیب تقدم
adjusts مرتب کردن مهره شطرنج ژادوب
adjusting مرتب کردن مهره شطرنج ژادوب
scheduling مرتب کردن ترتیب پردازش کارها
selective مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب
adjust مرتب کردن مهره شطرنج ژادوب
make room for someone or something <idiom> برای چیزی اوضاع را مرتب کردن
selectively مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب
filing system روش مرتب کردن متن ها برای مراجعه
alphasort مرتب کردن داده به ترتیب حروف الفبا
drum sorting مرتب کردن با حافظه کمکی استوانهای مغناطیسی
job مرتب کردن کارهایی که باید پردازش شوند
jobs مرتب کردن کارهایی که باید پردازش شوند
uberstreichen لگام را برای چند گام رهاکردن برای نشان دادن گام مرتب اسب
justify دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
format تعویض روشن مرتب کردن داده یا متن در یک محل
justifies دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com