English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 228 (41 milliseconds)
English Persian
data processing مرتب کردن داده ها
Search result with all words
gather و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
gathered و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
list 1-محاسبه مجموعهای از موضوعات داده مثل جمع و حذف و مرتب کردن و بهنگام سازی ورودی ها. 2LISP- یا زبان سطح بالا برای پردازش لیست دستورات یا داده و در یک محیط هوش مصنوعی
collection و مرتب کردن در پایگاه داده
collections و مرتب کردن در پایگاه داده
tile مرتب کردن گروهی از پنجره ها به طوری که در کنار هم و بدون برخورد روی هم نمایش داده شوند
tiles مرتب کردن گروهی از پنجره ها به طوری که در کنار هم و بدون برخورد روی هم نمایش داده شوند
sort مرتب کردن داده طبق سیستم روی دستورات کاربر
sorted مرتب کردن داده طبق سیستم روی دستورات کاربر
sorts مرتب کردن داده طبق سیستم روی دستورات کاربر
ascend مرتب کردن داده ها بر طبق کوچکترین مقدار یا داده در لیست
ascended مرتب کردن داده ها بر طبق کوچکترین مقدار یا داده در لیست
ascends مرتب کردن داده ها بر طبق کوچکترین مقدار یا داده در لیست
selective مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب
selectively مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب
format تعویض روشن مرتب کردن داده یا متن در یک محل
format روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک
formats تعویض روشن مرتب کردن داده یا متن در یک محل
formats روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک
alphasort مرتب کردن داده به ترتیب حروف الفبا
bubble sort روش مرتب کردن که در آن مرتب جفت جفت داده ها عوض می شوند تامرتب شوند
collating sort مرتب کردن داده
dp پردازش روی داده برای تولید اطلاعات مفید یا مرتب کردن و سازماندهی فایلهای داده
mercury delay line روش مرتب کردن داده ها به صورت پاس ها در طول جیوه
raster graphics روش مرتب کردن و نمایش داده بصورت سطرهای افقی از یک شبکه یکنواخت یاسلولهای تصویر
semi processed data داده خام که پردازش شده است مثل مرتب کردن , ضبط کردن , تشخیص خطا..
sorting network شبکه مرتب کردن داده ها
Other Matches
sorts روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
sort روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
sorted روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
sorted الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
sorted روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
sorts روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
exchange روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchanged روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchanging روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchanges روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
shell sort الگوریتم ذخیره داده که داده ها در هر عمل مرتب سازی بیشتر از یک جابجایی می توانند داشته باشند
major sort key یک فیلد حاوی اطلاعات که توسط ان اکثر اقلام داده هامی توانند تشخیص داده شده و مرتب شوند
refreshes بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده
refreshed بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده
refresh بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده
list مجموعه موضوعات مرتب شده داده
binary look up روش جستجوی سریع برای استفاده از لیست مرتب داده
filing 1-مرتب کردن متن ها. 2-متن هایی که باید مرتب شوند
minor sort key یک فیلد داده که منبع دومی ازتمایزات را که به وسیله انهارکوردها مرتب می شوندفراهم میکند
sequence تعداد موضوعات یا داده هایی که به صورت لیست مرتب منط قی قرار دارد
sequences تعداد موضوعات یا داده هایی که به صورت لیست مرتب منط قی قرار دارد
information داده پردازش شده و مرتب شده برای تامین قواعد با معنی
references دستوری که دستیابی به داده ذخیره شده یا مرتب شده فراهم میکند
reference دستوری که دستیابی به داده ذخیره شده یا مرتب شده فراهم میکند
listings خط وط برنامه چاپ شده یا نمایش داده شده به صورت مرتب
listing خط وط برنامه چاپ شده یا نمایش داده شده به صورت مرتب
merge sorting algorithm الگوریتمی که در ان محتویات دو ارایه مرتب برای ایجادارایه مرتب سوم ترکیب می شوند
reformat فرمت کردن دیسکی که حاوی داده است و پاک کردن داده به این ترتیب
degauss پاک کردن داده از روی نوارمغناطیسی و جایگزین کردن داده جدید
enquiry تقاضا برای داده یا اطلاع از وسیله یا پایگاه داده . دستیابی به داده در حافظه کامپیوتر بدون تغییر داده
sorted برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
sort برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
sorts برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
querying زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
queried زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
query زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
queries زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
justifications مرتب کردن خط وط با یک پهنای مشخص و قط ع کردن کلمات بزرگ در انتهای خط
justification مرتب کردن خط وط با یک پهنای مشخص و قط ع کردن کلمات بزرگ در انتهای خط
collate مرتب کردن
collocates مرتب کردن
arranges مرتب کردن
collated مرتب کردن
put straight مرتب کردن
arranged مرتب کردن
arrange مرتب کردن
tidying مرتب کردن
clear up مرتب کردن
tidy مرتب کردن
collocated مرتب کردن
tidiest مرتب کردن
tidies مرتب کردن
tidier مرتب کردن
lineup مرتب کردن
tidied مرتب کردن
collocating مرتب کردن
regularised مرتب کردن
arranging مرتب کردن
regularising مرتب کردن
regularize مرتب کردن
regularized مرتب کردن
regularizing مرتب کردن
regularizes مرتب کردن
collocate مرتب کردن
marshalled مرتب کردن
marshals مرتب کردن
graduating مرتب کردن
draw up مرتب کردن
marshaling مرتب کردن
straighten up <idiom> مرتب کردن
concert مرتب کردن
concerts مرتب کردن
marshal مرتب کردن
marshaled مرتب کردن
graduates مرتب کردن
graduate مرتب کردن
collates مرتب کردن
collating مرتب کردن
to put to rights مرتب کردن
to cleanvp مرتب کردن
set in order مرتب کردن
fix up مرتب کردن
regularises مرتب کردن
to map out مرتب کردن
order مرتب کردن
clean مرتب کردن
cleanest مرتب کردن
cleaned مرتب کردن
cleans مرتب کردن
preparations تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده
preparation تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده
service برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
serviced برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
reorder دوباره مرتب کردن
internal sort مرتب کردن درونی
bubble sort مرتب کردن حبابی
insertion sorting algorithm الگوریتم مرتب کردن
redd مرتب کردن رهاساختن
to fix up مرتب کردن جادادن
block sort مرتب کردن بلاکی
quicksort مرتب کردن سریع
pick up <idiom> تمیز ،مرتب کردن
squaring مرتب کردن کلاه
squares مرتب کردن کلاه
selection sort مرتب کردن گزینشی
oscillating sort مرتب کردن نوسانی
set نهادن مرتب کردن
ripple sort مرتب کردن موجی
sets نهادن مرتب کردن
distributive sort مرتب کردن توزیعی
squared مرتب کردن کلاه
tree sort مرتب کردن درختی
shipshape مرتب کردن منظم
setting up نهادن مرتب کردن
square مرتب کردن کلاه
juxtaposition مرتب کردن موضوعات در کنار هم
exchange sorting algorithm مرتب کردن به روش حبابی
sequence به ترتیب مرتب کردن دنباله
radix sorting algorithm الگوریتم مرتب کردن مبنایی
clear the decks <idiom> همه جارا مرتب کردن
sequences به ترتیب مرتب کردن دنباله
polyphase sort مرتب کردن چند فازی
multireel sorting مرتب کردن چند حلقهای
multipass sort مرتب کردن چند گذری
multifile sorting مرتب کردن چند فایلی
To do up the room. اتاق را درست کردن ( مرتب کردن )
garbage سازماندهی مجدد و حذف فایلهای داده و رکوردهای نالازم . پاک کردن بخشی از حافظه برنامه یا داده اش که استفاده نمیشود
privacy act of قانونی که در کنگره آمریکا برای منظم کردن ذخیره داده در پایگاه های داده آژانس فدرالی به تصویب رسید
adjust مرتب کردن مهره شطرنج ژادوب
adjusts مرتب کردن مهره شطرنج ژادوب
make room for someone or something <idiom> برای چیزی اوضاع را مرتب کردن
organize مرتب کردن ارایش دادن موضع
organising مرتب کردن ارایش دادن موضع
organizes مرتب کردن ارایش دادن موضع
organizing مرتب کردن ارایش دادن موضع
quicksort روش مرتب کردن سریع فایل
adjusting مرتب کردن مهره شطرنج ژادوب
alphameric مرتب کردن حروف و اعدادبترتیب تقدم
scheduling مرتب کردن ترتیب پردازش کارها
organises مرتب کردن ارایش دادن موضع
QBE زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود
drum sorting مرتب کردن با حافظه کمکی استوانهای مغناطیسی
filing system روش مرتب کردن متن ها برای مراجعه
job مرتب کردن کارهایی که باید پردازش شوند
jobs مرتب کردن کارهایی که باید پردازش شوند
permutations تعداد روشهای مختلف برای مرتب کردن چیزی
chronologize بترتیب زمان قراردادن موافق تاریخ مرتب کردن
digital sorting روش مرتب کردن شبیه ماشینهای جدول بندی
clocks باسهای مرتب برای زمان بیندی یا همگام کردن
permutation تعداد روشهای مختلف برای مرتب کردن چیزی
justify دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
justifying دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
organization روش مرتب کردن چیزی تا به خوبی کار کند
justifies دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
clock باسهای مرتب برای زمان بیندی یا همگام کردن
organizations روش مرتب کردن چیزی تا به خوبی کار کند
passes یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
passed یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
pass یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
organisations روش مرتب کردن چیزی تا به خوبی کار کند
external روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
serializing مرتب کردن سریال کردن
straightens درست کردن مرتب کردن
serialize مرتب کردن سریال کردن
serializes مرتب کردن سریال کردن
dispose مرتب کردن مستعد کردن
serialised مرتب کردن سریال کردن
serialized مرتب کردن سریال کردن
serialises مرتب کردن سریال کردن
serialising مرتب کردن سریال کردن
ranged مرتب کردن میزان کردن
straightening درست کردن مرتب کردن
range مرتب کردن میزان کردن
straightened درست کردن مرتب کردن
straighten درست کردن مرتب کردن
ranges مرتب کردن میزان کردن
internal sort مرتب کردن برنامه فقط با استفاده از حافظه اصلی سیستم
asynchronous ارسال داده با استفاده از سیگنال hadshaking به جای سیگنال ساعت برای یکنواخت کردن باسهای داده
chain متصل کردن فایل و داده ها پشت سر هم به طوری که به هر فایل یا داده بعدی یک اشاره گر وجود دارد
chains متصل کردن فایل و داده ها پشت سر هم به طوری که به هر فایل یا داده بعدی یک اشاره گر وجود دارد
paralleling داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallelling بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallel داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallel بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallelled داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallelling داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallelled بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallels بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
paralleled داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
paralleled بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
paralleling بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallels داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
source حرکت داده بین دو شبکه که داده را با Taken بررسی میکند و داده را به ایستگاه صحیح می فرستد
searchingly روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searches روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searched روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com