| Total search result: 202 (38 milliseconds) |
|
|
|
| English |
Persian |
format |
مرتب کردن متن به طوری که به صورت چاپی روی کاغذ فاهر شود |
| formats |
مرتب کردن متن به طوری که به صورت چاپی روی کاغذ فاهر شود |
|
|
|
|
| Other Matches |
|
| dual |
سیستم مرتب کردن قط عات RAM روی دو طرف کابلها به طوری که در صورت بروز خطا دو مسیر جداگانه بین سرور ها باشد |
| prefix notation |
عملیات ریاضی به صورت منط ق به طوری که عملگر پیش از عملوندها فاهر میشود و نیازی به کروشه نیست |
| tile |
مرتب کردن گروهی از پنجره ها به طوری که در کنار هم و بدون برخورد روی هم نمایش داده شوند |
| tiles |
مرتب کردن گروهی از پنجره ها به طوری که در کنار هم و بدون برخورد روی هم نمایش داده شوند |
| righting |
مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد |
| right |
مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد |
| righted |
مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد |
| pads |
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت |
| pad |
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت |
| letterhead |
عنوان چاپی بالای کاغذ |
| letterheads |
عنوان چاپی بالای کاغذ |
| sorts |
برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند |
sort |
برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند |
| sorted |
برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند |
| mercury delay line |
روش مرتب کردن داده ها به صورت پاس ها در طول جیوه |
| indexes |
لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا |
| WAV file |
روش استاندارد مرتب کردن سیگنال آنالوگ به صورت دیجیتال در O ویندوز ماکروسافت . |
| index |
لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا |
| WAVE file |
روش استاندارد مرتب کردن سیگنال آنالوگ به صورت دیجیتال در O ویندوز ماکروسافت . |
| indexed |
لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا |
| keep up appearances |
فاهر خود را حفظ کردن صورت خود را با سیلی سرخ نگه داشتن |
| aspects |
صورت فاهر |
| outward show |
صورت فاهر |
| semblance |
صورت فاهر |
| outside appearance |
صورت فاهر |
| aspect |
صورت فاهر |
| pro forma |
برای صورت فاهر |
| of the surface |
در صورت فاهر از بیرون |
| previewer |
خصوصیاتی که به کاربر امکان می دهند تا فاهر کاغذ را پیش از چاپ ببیند |
| card |
روشی که در آن سطرها و ستون ها طوری مرتب می شوند که نشان دهنده فیلدهای دادهای و حروف در کارت پانچ باشند |
| cards |
روشی که در آن سطرها و ستون ها طوری مرتب می شوند که نشان دهنده فیلدهای دادهای و حروف در کارت پانچ باشند |
| on screen |
که روی صحفه نمایش نشان داده میشود و نه به صورت چاپی |
| on-screen |
که روی صحفه نمایش نشان داده میشود و نه به صورت چاپی |
| tractor feed |
روش وارد کردن کاغذ در چاپگر که سوراخهای لبه کاغذ در دندانههای چاپگر قرار می گیرند تا کاغذ به جلو برود |
| righting |
ایجاد حاشیه سمت راست به طوری که متن به صورت صاف قرار گیرد |
| righted |
ایجاد حاشیه سمت راست به طوری که متن به صورت صاف قرار گیرد |
| right |
ایجاد حاشیه سمت راست به طوری که متن به صورت صاف قرار گیرد |
| surf |
جستجوی وب سایت با نگاه کردن به صفحات وب به صورت نا مرتب ولی حرکت ساده بین صفحات با استفاده از اتصالات |
| bar code |
دادهای که به صورت مجموعهای از خطهای چاپی با پهنای مختلف نمایش داده شده است |
| bar codes |
دادهای که به صورت مجموعهای از خطهای چاپی با پهنای مختلف نمایش داده شده است |
| bar graphics |
دادهای که به صورت مجموعهای از خطهای چاپی با پهنای مختلف نمایش داده شده است |
| exteriorize |
بصورت فاهرفهمیدن یا فهاندن صورت فاهر یا وجودخارجی دادن |
| decimal |
تنظیم یک ستون از داده به طوری که نقاط دهدی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند |
| decimals |
تنظیم یک ستون از داده به طوری که نقاط دهدی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند |
| postfix |
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند به طوری که عملگر پس از عملوند می آید |
| sequential |
مرتب شده به صورت ترتیبی |
| linecut |
صفحه چاپی که فقط روی ان خط کشی شده باشدوبرای خط کشی کاغذ وغیره بکارمیرود و block lineوengraving line نیز نامیده میشود |
| number |
انتساب اعداد و به لیست موضوعات به صورت مرتب |
| numbers |
انتساب اعداد و به لیست موضوعات به صورت مرتب |
| tabulate |
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود |
| tabulated |
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود |
| tabulates |
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود |
sort |
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند |
| sorts |
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند |
| sorted |
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند |
| cascade connection |
تعداد وسیله یامدار که به صورت سری مرتب شده اند |
| cuts |
روشی که به صورت خودکار کاغذ را درون چاپگر قرار میدهد |
| cut |
روشی که به صورت خودکار کاغذ را درون چاپگر قرار میدهد |
| sequences |
تعداد موضوعات یا داده هایی که به صورت لیست مرتب منط قی قرار دارد |
| sequence |
تعداد موضوعات یا داده هایی که به صورت لیست مرتب منط قی قرار دارد |
| reversing |
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد |
| reversed |
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد |
| reverses |
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد |
| reverse |
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد |
| sprocket feed |
محل نگهداری کاغذ که چاپگر کاغذ را باچرخ دندانه دار در سوراخهای مقدار لبه هر کاغذ می چرخاند |
| maintenance |
قرارداد با شرکت تعمیری که بررسیهای مرتب و تعمیر با قیمت مخصوص در صورت خرابی دارد |
| bind |
چسباندن صفحات کاغذ بهم برای شکل دادن به آنها به صورت کتاب |
| papered |
کاغذ طولانی که داده روی آن ضبط میشود به صورت نقاط پانچ شده |
| paper |
کاغذ طولانی که داده روی آن ضبط میشود به صورت نقاط پانچ شده |
| binds |
چسباندن صفحات کاغذ بهم برای شکل دادن به آنها به صورت کتاب |
| papers |
کاغذ طولانی که داده روی آن ضبط میشود به صورت نقاط پانچ شده |
| papering |
کاغذ طولانی که داده روی آن ضبط میشود به صورت نقاط پانچ شده |
| electrostatic |
مین شکل حرف و...و استفاده از جوهر با بار مخالف که در صورت ... به کاغذ می چسبد |
| objected |
امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود |
| object |
امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود |
| indirect objects |
امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود |
| direct objects |
امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود |
| objects |
امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود |
| objecting |
امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود |
| sheets |
وسیلهای که به چاپگر وصل میشود تا امکان وارد شدن ورقههای کاغذ به صورت خودکار برقرار شود |
| sheet |
وسیلهای که به چاپگر وصل میشود تا امکان وارد شدن ورقههای کاغذ به صورت خودکار برقرار شود |
| drawing tools |
مجموعه توابع در برنامه نقاشی که به کاربر امکان رسم میدهد. و به صورت نشانه هایی در میله ابزار فاهر میشود و شامل رسم دایره |
| listings |
خط وط برنامه چاپ شده یا نمایش داده شده به صورت مرتب |
| listing |
خط وط برنامه چاپ شده یا نمایش داده شده به صورت مرتب |
| filing |
1-مرتب کردن متن ها. 2-متن هایی که باید مرتب شوند |
| formats |
روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک |
format |
روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک |
| friction feed |
تغذیه کاغذ توسط گیر دادن یک ورقه کاغذ میان دو غلطک تغذیه کاغذ تک |
| character |
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود |
| characters |
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود |
| optical |
فرآیندی که اجازه میدهد حروف چاپی یا نوشته شده به صورت نوری تشخیص داده شوند و به کد قابل خواندن توسط ماشین تبدیل شوند که وارد کامپیوتر می شوند به کمک حرف خوان نوری |
| feeds |
روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود |
| feed |
روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود |
| telnet |
پروتکل TCP/ IP که به کاربر امکان اتصال و کنترل از طریق اینترنت به کامپیوترهای راه دور میدهد به طوری ککه گویی همان جا هستند و دستورات را تایپ میکند به طوری که گویی در مقابل کامپیوترهستند |
| bubble sort |
روش مرتب کردن که در آن مرتب جفت جفت داده ها عوض می شوند تامرتب شوند |
| infusion of tea |
دم کردن چاپی |
| misprints |
غلط چاپی کردن |
| misprint |
غلط چاپی کردن |
| inventory |
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی |
| numeric |
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود |
| sorts |
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند |
sort |
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند |
| sorted |
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند |
| exchange |
روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند |
| exchanging |
روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند |
| exchanged |
روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند |
| merge sorting algorithm |
الگوریتمی که در ان محتویات دو ارایه مرتب برای ایجادارایه مرتب سوم ترکیب می شوند |
| exchanges |
روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند |
| sizes |
1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ |
| size |
1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ |
| queried |
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود |
| querying |
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود |
| queries |
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود |
| query |
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود |
| skipped |
حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ |
| sheet |
سیستم نگهداری کاغذ که ورقههای کاغذ را یکباره در چاپگر قرار میدهد |
| sheets |
سیستم نگهداری کاغذ که ورقههای کاغذ را یکباره در چاپگر قرار میدهد |
| skip |
حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ |
| skips |
حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ |
| printhead |
1-ردیف سوزن ها در چاپگر matrial-dot که حروف را به صورت مجموعهای از نقاط ایجاد میکند. 2-حالت فلزی یک حرف که برای چاپ حرف روی کاغذ در ریبون جوهری فشار داده شده است |
| develops |
فاهر کردن عکس |
| develop |
فاهر کردن عکس |
| judge by appearances |
حکم به فاهر کردن |
| to keep up appearances |
حفظ فاهر کردن |
| plotter |
وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ |
| plotters |
وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ |
| fills |
پر کردن حروف با جای خالی به طوری که هیچ حرفی جا نماند |
| fill |
پر کردن حروف با جای خالی به طوری که هیچ حرفی جا نماند |
| sprocket holes |
مجموعه سوراخ کوچک در هر لبه مجموعهای کاغذ که امکان چرخیدن و قرار گرفتن کاغذ در چاپگر میدهد |
| project |
فاهر کردن نشان دادن |
| projected |
فاهر کردن نشان دادن |
| projects |
فاهر کردن نشان دادن |
| to evolve a fact |
چگونگی امری را فاهر کردن |
| universal |
سیستم کدگزاری میلهای چاپی استاندارد برای مشخص کردن محصولات در یک مغازه |
| NCR paper |
کاغذ خاص تلقیح شده با مواد شیمیایی که به صورتهای مختلف استفاده میشود. پس از چاپ گرفتن این کاغذ با چاپگر impact |
| gather |
و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده |
| gathered |
و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده |
| justification |
مرتب کردن خط وط با یک پهنای مشخص و قط ع کردن کلمات بزرگ در انتهای خط |
| justifications |
مرتب کردن خط وط با یک پهنای مشخص و قط ع کردن کلمات بزرگ در انتهای خط |
| semi processed data |
داده خام که پردازش شده است مثل مرتب کردن , ضبط کردن , تشخیص خطا.. |
| regularizing |
مرتب کردن |
| tidied |
مرتب کردن |
| order |
مرتب کردن |
| put straight |
مرتب کردن |
| regularising |
مرتب کردن |
| collocates |
مرتب کردن |
| marshaling |
مرتب کردن |
| collocating |
مرتب کردن |
| regularizes |
مرتب کردن |
| regularized |
مرتب کردن |
| regularised |
مرتب کردن |
| regularize |
مرتب کردن |
| collocated |
مرتب کردن |
| collocate |
مرتب کردن |
| tidier |
مرتب کردن |
| tidies |
مرتب کردن |
| straighten up <idiom> |
مرتب کردن |
| to map out |
مرتب کردن |
| tidiest |
مرتب کردن |
| tidy |
مرتب کردن |
| tidying |
مرتب کردن |
| regularises |
مرتب کردن |
| fix up |
مرتب کردن |
| arranges |
مرتب کردن |
| draw up |
مرتب کردن |
| arranging |
مرتب کردن |
| arranged |
مرتب کردن |
| graduates |
مرتب کردن |
| graduate |
مرتب کردن |
| graduating |
مرتب کردن |
| marshals |
مرتب کردن |
| lineup |
مرتب کردن |
| set in order |
مرتب کردن |
| to cleanvp |
مرتب کردن |
| to put to rights |
مرتب کردن |
| concert |
مرتب کردن |
| concerts |
مرتب کردن |
| arrange |
مرتب کردن |
| collate |
مرتب کردن |
| collated |
مرتب کردن |
| collates |
مرتب کردن |
| collating |
مرتب کردن |
| cleans |
مرتب کردن |
| marshaled |
مرتب کردن |
| marshal |
مرتب کردن |
| cleanest |
مرتب کردن |
| cleaned |
مرتب کردن |
| clear up |
مرتب کردن |
| marshalled |
مرتب کردن |
| clean |
مرتب کردن |
| uncover |
معلوم کردن فاهر کردن |
| uncovering |
معلوم کردن فاهر کردن |
| uncovers |
معلوم کردن فاهر کردن |
| flowed |
درج متن در قالب کاغذ در سیستم DTP متن و فضای اطراف کاغذ و بین حاشیه ها |
| flows |
درج متن در قالب کاغذ در سیستم DTP متن و فضای اطراف کاغذ و بین حاشیه ها |
| flow |
درج متن در قالب کاغذ در سیستم DTP متن و فضای اطراف کاغذ و بین حاشیه ها |
| page |
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ |
| paged |
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ |
| pages |
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ |
| scratch paper |
کاغذ مسوده کاغذ سیاهه |