Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 103 (7 milliseconds)
English
Persian
sheepwalk
مرتع گوسفند چراگاه گوسفند
Other Matches
sheep walk
چراگاه گوسفند
ram
گوسفند نر
sheep
گوسفند
mutton
گوسفند
heder
گوسفند نر
rams
گوسفند نر
rammed
گوسفند نر
ovine
شبیه گوسفند
ked
شپش گوسفند
merino
گوسفند مرینوس
pestles
ران گوسفند
kade
شپش گوسفند
fat tailed sheep
گوسفند ایرانی
persian lamb
گوسفند قره کل
reeve
اغل گوسفند
sheep skin
پوست گوسفند
the fat tail of a sheep
دنبه گوسفند
sheepfold
اغل گوسفند
sheepcote
اغل گوسفند
sheep's feet
پاچه گوسفند
sheppy
اغل گوسفند
sheep fold
اغل گوسفند
sheep cote
اغل گوسفند
pestle
ران گوسفند
fold
اغل گوسفند
sheepskin
پوست گوسفند
folded
اغل گوسفند
sheep
چرم گوسفند
rump
دنبه گوسفند
folds
اغل گوسفند
mutton
گوشت گوسفند
duff
سرقت گوسفند
rumps
دنبه گوسفند
cabretta
چرم نرم گوسفند
folded
دسته یا گله گوسفند
folds
دسته یا گله گوسفند
dorset horn
گوسفند شاخ بلندانگلیسی
drover
دلال گاوو گوسفند
fold
دسته یا گله گوسفند
thurl
مفصل خاصره گوسفند
wether
گوسفند اخته خواجه
riblet
انتهای دنده گوسفند
krimmer
پوست گوسفند خاکستری
ewe wool
پشم گوسفند ماده
longhorn
گوسفند شاخ دراز
TO set the fox to keep the geese .
<proverb>
گوسفند را به گرگ سپردن .
foot rot
ناخوشی پا در گاو و گوسفند
coop
اغل گوسفند زندان
gid
سرگیجه گوسفند و امثال ان گیج
bighorn
نوعی گوسفند کوهی امریکایی
shropshire
نژادی از گوسفند بی شاخ انگلیسی
wiltshire
نژاد گوسفند سفیدرنگ انگلیسی
breakaway
هجوم وحشیانه گله گوسفند و گاو رم
chamois
چرم بسیارنازک از پوست گوسفند و بز و گوزن
gigot
ران گوسفند و غیره که پخته باشد
selected breed
[گوسفند یا چهارپای اصلاح نژاد شده]
dorper
گوسفند افریقایی سفید صورت سیاه
Baa!
بع!
[صدای گوسفند دادن برای جلب توجه]
leg of mutton
دارای پاهای مثلثی شکل شبیه گوسفند
fleshing
تنگ اشغال گوسفند در موقع پوست کنی
fleece
پشم گوسفند وجانوران دیگر پارچه خوابدار
fleeces
پشم گوسفند وجانوران دیگر پارچه خوابدار
suint
عرق خشک شده روی پشم گوسفند
fleecing
پشم گوسفند وجانوران دیگر پارچه خوابدار
suet
چربی سخت دور کلیه وکمر گوسفند
skiver
چرم نازک شده پوست گوسفند تیماج صحافی وغیره
bock
یکنوع چرم پوست گوسفند که برای صحافی بکار میرود تیماج
karakul
کاراکول
[نژادی از گوسفند آسیائی با رنگ طبیعی سیاه، خاکستری و گاهی قهوه ای]
kemp
پشم ضخیم
[بیشتر مربوط به ناحیه زیر شکم گوسفند بوده که شکننده است و خاصیت رنگ پذیری کمی دارد.]
kilim
[glim]
گلیم
[زیر اندازی ساده از پشم گوسفند یا بز که پرز نداشته و پود نما است و رنگ آمیزی و نقشه آن با استفاده از پودهای رنگی تعیین می شود.]
baa
بع بع کردن مثل گوسفند صدا کردن
ba
بع بع کردن مثل گوسفند صدا کردن
lincoln
ایالت لینکلن شایر انگلستان گوسفند نژاد لینکلن شایر ابراهام لینکلن
pastures
چراگاه
grazing
چراگاه
pasture
چراگاه
paddopck
چراگاه
grazing ground
چراگاه
pasturage
چراگاه
paddopck
چراگاه الخی
downland
چراگاه بلند
cow gate
چراگاه گاو
pasture
مرتع
pastures
مرتع
pampas
مرتع
commonage
حق مرتع
lea
علفزار مرتع
tore
مرتع چنبر
park
شکارگاه محصور مرتع
parks
شکارگاه محصور مرتع
parked
شکارگاه محصور مرتع
pound breach
هتک حرز یا ورود غیرقانونی به چراگاه
pastures
مرتع گیاه وعلق قصیل
pasturage
مرتع گیاه وعلق قصیل
ranches
در مرتع پرورش احشام کردن
pasture
مرتع گیاه وعلق قصیل
sylvopastoral
طرح ریزی جنگل و مرتع
ranch
در مرتع پرورش احشام کردن
ranch
مزرعه یا مرتع احشام دامداری کردن
ranches
مزرعه یا مرتع احشام دامداری کردن
pandean
نام رب النوع چراگاه هاوجنگلها که نیمی ادم ونیمی بزبود
agrosylvopastoral system
سیستم کشت و جنگل و مرتع سازگان کشت و چرا و جنگل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com