Total search result: 58 (4 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
Full phrase not found.
|
|
Full phrase Google translation result |
|
|
|
|
|
|
|
Search result with all words |
|
one for one |
مرحلهای غالبا" مربوط به یک اسمبلر که در ان یک جمله زبان منبع به یک دستور کارزبان ماشین تبدیل میشود |
Other Matches |
|
step restart |
شروع مجدد مرحلهای بازاغازی مرحلهای |
oft |
غالبا |
freuqently |
غالبا |
nine times out ten |
غالبا |
some |
غالبا |
very often |
غالبا |
little pitchers have long ears |
کودکان غالبا گوششان تیزاست |
He usually drops by to see me . |
غالبا" می آید اینجا بدیدن من |
NetBIOS |
استاندارد دستورات که غالبا استفاده میشود. |
I usually knock off at 6. |
غالبا" ساعت 6 دست از کار می کشم |
Iranian goods are usally solid. |
جنس ساخت ایران غالبا" محکم است |
To drag a country into war . |
کشوری را بجنگ کشیدن ( غالبا" بصورت جنگ تحمیلی ) |
geek |
یکی از بازیکنان بالماسکه وکارناوال که غالبا دارای ماسک منقاردار است |
single step |
تک مرحلهای |
phasic |
مرحلهای |
two stage experiment |
ازمایش دو مرحلهای |
step growth polymerization |
بسپارش مرحلهای |
step polymerization |
بسپارش مرحلهای |
step reaction polymerization |
بسپارش مرحلهای |
stepwise polymerization |
بسپارش مرحلهای |
stepwise regression |
رگرسیون مرحلهای |
multistage |
چند مرحلهای |
phased |
مرحلهای کردن |
phases |
مرحلهای کردن |
multi stage |
چند مرحلهای |
phase |
مرحلهای کردن |
PM |
تلفیق مرحلهای |
stepwise formation constant |
ثابت تشکیل مرحلهای |
sequential color television |
تلویزیون رنگی مرحلهای |
two stage sampling |
نمونه گیری دو مرحلهای |
phasic stretch reflex |
بازتاب کشش مرحلهای |
multi stage experiment |
ازمایش چند مرحلهای |
multi stage production |
تولید چند مرحلهای |
sequence curcuit |
مدار چند مرحلهای |
dashes |
مسابقه اسب دوانی یک مرحلهای |
dashed |
مسابقه اسب دوانی یک مرحلهای |
one pass assambler |
همگذار یک مرحلهای اسمبلر تک گذاره |
dash |
مسابقه اسب دوانی یک مرحلهای |
multilevel addressing |
ادرس دهی چند مرحلهای |
stage race |
مسابقه مرحلهای دوچرخه سواری |
multi stage sampling |
نمونه گیری چند مرحلهای |
polyphase sort |
جور کردن چند مرحلهای |
phaseout |
توقف کار یا فراوری بطور مرحلهای |
ethic |
غالبا بصورت جمع علم اخلاق بجث درامور اخلاقی اصول اخلاق |
point race |
مسابقه دوچرخه سواری طولانی چند مرحلهای |
thor |
نوعی موشک یک مرحلهای اتمی بالیستیکی برد متوسط |
minuteman |
نوعی موشک سه مرحلهای قاره پیمایی که کلاهک اتمی حمل میکند |
homing phase |
مرحلهای از پرواز موشک هدایت شونده بین نیمه مسیرو نزدیک هدف |
three stage least squares method |
روش حداقل مربعات سه مرحلهای برای تخمین پارامترهای معادلات همزمانی در اقتصاد سنجی |
binding time |
زمان انقیاد مرحلهای که در ان مترجم شکل زبان ماشین نام ها وادرس ها را جایگزین انهامیکند |
syntax |
مرحلهای در کامپایل که در آن عبارتها بررسی می شوند برای اینکه آیا از قوانین پیروی می کنند یا خیر |
progress payment |
پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای |
stage payments |
پرداختهای مرحلهای پرداختهای که در چند مرحله صورت میگیرد |
Turkaman rugs |
فرش های ترکمن [اینگونه فرش ها دارای طرح های ساده و هندسی شکل می باشند و غالبا زمینه قرمز یا قهوه ای ته قرمز با لبه ها و نوارهای سفید رنگ بافته می شوند.] |
lexical analysis |
مرحلهای در ترجمه برنامه که نرم افزار کامپایل یا ترجمه کلمات کلیدی برنامه را با دستورات که ماشین جایگزین کند |
dictatorship of proletariat |
اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند . |