English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
creep مرحله به مرحله جلو رفتن
creeps مرحله به مرحله جلو رفتن
Other Matches
phased array ترتیب مرحله به مرحله جریان مرحله به مرحله بندی شده
sequenced ejection سیستم پرتاب مرحله به مرحله
sophistication نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
boost phase مرحله دوم پرتاب موشک مرحله روشن شدن موتورمرحله دوم
leapfrogs پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrog پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogged پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogging پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
assembler اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
inflight phase مرحله بازدید حین پرواز مرحله عملیات حین پرواز
phasing مرحله بندی مرحله بندی عملیات
combat phase مرحله درگیری در رزم مرحله رزم
phased attack تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
grades مرحله
phased مرحله
phases مرحله
grade مرحله
rung مرحله
process مرحله
stroked مرحله
strokes مرحله
stroking مرحله
step مرحله
stepping مرحله
stroke مرحله
scene مرحله
scenes مرحله
processes مرحله
instar مرحله
creeping attack تک مرحله به مرحله
stage مرحله
stages مرحله
phase مرحله
phased attack تک مرحله به مرحله
step مرحله رتبه
latency مرحله پنهانی
larval stage مرحله کرمی
differential stage مرحله تفاضلی
stage درجه مرحله
job step مرحله برنامه
termination phase مرحله پایانی
developmental stage مرحله تکوینی
developmental stage مرحله پیشرفت
stepping مرحله پایه
stepping مرحله رتبه
an anxious time مرحله پر اضطراب
recovery phase مرحله رونق
oedipal stage مرحله ادیپی
recovery phase مرحله شکوفائی
step مرحله پایه
modulator مرحله تحمیل گر
home stretch مرحله نهایی
macro stage مرحله کلان
anal stage مرحله مقعدی
staping مرحله بندی
termination stage مرحله پایانی
assault phase مرحله هجوم
oral stage مرحله دهانی
solidifying process مرحله انجماد
process مرحله جریان
milestones مرحله برجسته
milestone مرحله برجسته
stages درجه مرحله
processes مرحله جریان
buffer stage مرحله میانگیر
one step operation عمل تک مرحله
training cycle مرحله اموزش
phase مرحله عملیات
phases مرحله عملیات
propagation sequence مرحله انتشار
imprimis در مرحله نخست
genital phase مرحله تناسلی
drivers مرحله تحریک
output stage مرحله خروجی
primordium مرحله نخست
phased مرحله عملیات
speed level مرحله سرعت
periods نوبت مرحله
period نوبت مرحله
point مرحله قله
phallic stage مرحله التی
power stroke مرحله قدرت
speed stage مرحله سرعت
in the egg در مرحله نخستین
grades مرحله گراد
exhaust stroke مرحله تخلیه
exhaust stroke مرحله اگزوز
execute phase مرحله اجرا
intake stroke مرحله مکش
inextremis در اخرین مرحله
initiation sequence مرحله اغازی
driver مرحله تحریک
point جهت مرحله
intake stroke مرحله تنفس
induction stroke مرحله مکش
fetch phase مرحله واکشی
nth در مرحله چند
fission process مرحله انشقاق
grade مرحله گراد
in the first instance در مرحله اول
induction stroke مرحله تنفس
in leading در مرحله شاگردی یا نوچگی
processes جریان عمل مرحله
ossification مرحله تشکیل استخوان
stages پرده گاه مرحله
process جریان عمل مرحله
stage پرده گاه مرحله
tick سخت ترین مرحله
incipient اولیه مرحله ابتدایی
stadia میدان ورزش مرحله
creeping barrage سد اتش مرحله به مرحله سد اتش خیز به خیز
cladding process مرحله روکش کاری
novitiate مرحله تازه کاری
ticks سخت ترین مرحله
noviciate مرحله تازه کاری
ticked سخت ترین مرحله
anal retentive stage مرحله مقعدی ضبطی
pettifog از مرحله پرت کردن
diastolic phase مرحله انبساطی قلب
first audio stage مرحله صوتی نخست
fire for effect مرحله تیر موثر
preverbal phase مرحله پیش کلامی
entelechy مرحله تشکیل وتحقق
anal expulsive stage مرحله مقعدی دفعی
milestones مرحله مهمی اززندگی
stadiums میدان ورزش مرحله
qualifying رسیدن به مرحله بعد
karyokinesis مرحله تقسیم سلولی
milestone مرحله مهمی اززندگی
stadium میدان ورزش مرحله
phasing مرحله بندی کردن عملیات
metoestrus مرحله بیرمقی وسیری پس از فحلیت
turning points مرحله قاطع نقطه تحول
power amplifier stage مرحله فزون ساز توان
walk through بررسی هر مرحله از یک نرم افزار
monestrous دارای یک مرحله فحلیت درسال
embryo گیاهک تخم مرحله بدوی
embryos گیاهک تخم مرحله بدوی
decline مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
declining مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
stages مرحله دار شدن اشکوب
gastrula مرحله رویانی اولیه پس از بلاستولا
metestrus مرحله بیرمقی وسیری پس از فحلیت
modulated amplifier مرحله فزون ساز تحمیلی
rate determining step مرحله تعیین کننده سرعت
Not to know what one is talking about. از موضوع ( مرحله )پرت بودن
declined مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
stage مرحله دار شدن اشکوب
subcritical زیر مرحله خطرناک وبحرانی
single stepping در یک مرحله انجام دادن یا شدن
turning point مرحله قاطع نقطه تحول
declines مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
phased conversion تبدیل مرحله بندی شده
tabula rasa مرحله فرضی فکری خالی ازافکاروتخیلات
the next process is weaving عمل یا مرحله بعداز بافتن است
prophase مرحله اولیه تقسیم سلولی پیشگاه
reentry phase مرحله دخول مجدد موشک درجو
stretch runner تلاش زیاد اسب در اخرین مرحله
terminal phase مرحله اخر مسیر حرکت موشک
prisere مرحله سیر تکاملی ایجادنباتات در زمین
systole مرحله انقباضی یک دوره کار قلب
showdowns مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
job lots مجموعه کالاهایی که در یک مرحله تولید میگردد
job lot مجموعه کالاهایی که در یک مرحله تولید میگردد
showdown مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
finallist کسی که درمسابقه به مرحله نهایی برسد
to nip or crush in the bud در نخستین مرحله رشد کشتن یا پایمال کردن
telophase اخرین مرحله تقسیم غیر مستقیم سلولی
driven که هر مرحله اجرا مربوط به عمل خارجی است
idiolect طرزبیان و لحن سخن شخص در یک مرحله زندگی
cim استفاده هماهنگ از کامپیوتر در هر مرحله از طراحی و ساخت
in love - engaged - married عاشق . نامزد . متاهل [مرحله هایی که تا ازدواج طی میشوند]
interlace روش ساخت تصویر روی صفحه تلویزیونی در دو مرحله
generations مرحله یا تاریخ فناوری استفاده شده در طراحی یک سیستم
generation مرحله یا تاریخ فناوری استفاده شده در طراحی یک سیستم
phylesis مرحله سیرتکامل وپیدایش نژادهای مختلف جانور وگیاه
discs حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
dual صفحه LCD رنگی که تصویر را در دو مرحله بهنگام میکند
interrupts توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
interrupt توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
disc حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
quick stage ان مرحله ازابستنی که زن جنبش بچه رادرزهدان خودحس میکند
interrupting توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
to turn the corner <idiom> بهبود یافتن پس از گذشت مرحله دشواری یا بحرانی [اصطلاح روزمره]
germ layer یکی از طبقات سلول ابتدایی جنین پس از تکمیل مرحله گاسترولا
brake mean effective pressure مقدار محاسبه شده متوسط فشار در سیلندر در مرحله قدرت
puerperium مرحله بین زایمان واعاده زهدان بحال اولیه خود
teliospore جدارصخیم اخرین مرحله ایجاد قارچ موجد زنگ گیاهی
drive to maturity جهش بسوی کمال چهارمین مرحله رشد در نظریه روستو
debuts نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
debut نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
event driven برنامه کامپیوتری یا فرآیند که هر مرحله اجرا مربوط به عملیات خارجی است
process نموداری که هر مرحله از توابع کامپیوتری مورد نیاز سیستم را نشان میدهد
decentralized data processing پردازش داده و ذخیره سازی در چند مرحله ونه در یک محل مرکزی
processes نموداری که هر مرحله از توابع کامپیوتری مورد نیاز سیستم را نشان میدهد
random access رسانه ذخیره سازی که امکان دستیابی به هر مرحله با هر ترتیبی را فراهم میکند
critical path analysis استفاده از بررسیهای هر مرحله بحرانی یک پروژه بزرگ برای کمک به گروه مدیریت
blisk هر مرحله از روتورتوربینهای خطی که در ان دیسک و تیغه ها بصورت یکپارچه ساخته شده اند
irrationlism اصول عقایدکسانی که رسیدن به مرحله یقین را از طریق اشراق والهام ممکن می دانستند
invitation قابل دیدن رو صفحه DTP یا طرح گرافیکی در مرحله طراحی ولی چاپ نشده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com