Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
puerperium
مرحله بین زایمان واعاده زهدان بحال اولیه خود
Other Matches
incipient
اولیه مرحله ابتدایی
gastrula
مرحله رویانی اولیه پس از بلاستولا
prophase
مرحله اولیه تقسیم سلولی پیشگاه
phased array
ترتیب مرحله به مرحله جریان مرحله به مرحله بندی شده
farrowing
زایمان بچه خوک زایمان خوک
farrowed
زایمان بچه خوک زایمان خوک
farrows
زایمان بچه خوک زایمان خوک
farrow
زایمان بچه خوک زایمان خوک
sequenced ejection
سیستم پرتاب مرحله به مرحله
creep
مرحله به مرحله جلو رفتن
creeps
مرحله به مرحله جلو رفتن
sophistication
نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
Ideal City
[شهر موجود در نمونه اولیه و نقشه اولیه]
boost phase
مرحله دوم پرتاب موشک مرحله روشن شدن موتورمرحله دوم
basic communication
گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
leapfrog
پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogging
پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogs
پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogged
پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
womb
زهدان
matrices
زهدان
matrix or matrices
زهدان
wombs
زهدان
uteruses
زهدان
matrixes
زهدان
matrix
زهدان
uterus
زهدان
hysteritis
اماس زهدان
metritis
اماس زهدان
metralgia
درد زهدان
hysterotomy
عمل زهدان
hysterology
گفتار در زهدان
womb
زهدان رحم
wombs
زهدان رحم
the neck of a womb
گردن زهدان
assembler
اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
decidua
پرده افتنده زهدان
intra uterine
واقع در درون زهدان
endometrium
پرده درونی زهدان
endometritis
اماس درونی زهدان
basic data
دادههای اولیه عناصر اولیه
prolapse of the uterus
درامدگی سیبک سقوط زهدان
utertus
زهدان بچه دان رحم
hysterectomies
بیرون اوردن زهدان یارحم
hysterectomy
بیرون اوردن زهدان یارحم
uteritis
اماس زهدان التهاب رحم
restoration
احیا و مرمت فرش
[برای بازگرداندن فرش به حالت اولیه آن باید علاوه بر استفاده از مواد اولیه، از تجربه کافی نیز برخوردار بود.]
childbirth
زایمان
down lying
زایمان
accouchement
زایمان
lying-in
زایمان
parturition
زایمان
hysterectomize
بوسیله عمل جراحی زهدان رادر اوردن
labors
درد زایمان
throe
زایمان رنج
confinement
زایمان بستری
labour
درد زایمان
natural childbirth
زایمان طبیعی
lucina
الهه زایمان
labored
درد زایمان
in child birth
درحال زایمان
childbed
بستر زایمان
labor
درد زایمان
maternity
وابسته به زایمان
travail
درد زایمان
in labour
در حال زایمان
labor pain
درد زایمان
basic issue list
اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
litters
زایمان ریخته وپاشیده
litter
زایمان ریخته وپاشیده
littering
زایمان ریخته وپاشیده
obstetricians
پزشک متخصص زایمان
obstetrician
متخصص زایمان قابله
littered
زایمان ریخته وپاشیده
obstetrician
پزشک متخصص زایمان
obstetricians
متخصص زایمان قابله
leave alone
بحال گذاردن
bring to
بحال اوردن
alas for him
وای بحال او
to let alone
بحال خودواگذاردن
recvperate
بحال امدن
lie in
در بستر زایمان بودن ارزیدن
lie-in
در بستر زایمان بودن ارزیدن
recoils
بحال خود برگشتن
involuted
بحال نخست برگشته
recoils
بحال نخستین برگشتن
recoiling
بحال نخستین برگشتن
recoiling
بحال خود برگشتن
let alone
بحال خود واگذاردن
rehabilitating
بحال نخست برگرداندن
recoil
بحال خود برگشتن
restored
بحال اول برگرداندن
self-pity
دلسوزی بحال خود
self pity
دلسوزی بحال خود
restitute
بحال اول برگرداندن
to put to a pause
بحال ایست دراوردن
to come
بحال ایست درامدن
sympathy for any one
دلسوزی بحال کسی
restoring
بحال اول برگرداندن
restores
بحال اول برگرداندن
restore
بحال اول برگرداندن
woe betide thee
وای بحال تو بدابحال تو
rehabilitates
بحال نخست برگرداندن
fetch up
بحال ایست درامدن
equilibrate
بحال تعادل دراوردن
rehabilitate
بحال نخست برگرداندن
recoiled
بحال خود برگشتن
recoiled
بحال نخستین برگشتن
come round
بحال اول رسیدن
rehabilitated
بحال نخست برگرداندن
recoil
بحال نخستین برگشتن
dilapidate
بحال ویرانی دراوردن
dogmatic marxism
مارکسیسم دگماتیک اصطلاح ابداعی لنین برای مارکسیسم اولیه و نیزبیان طرز فکر کسانی که معتقد به رعایت بی کم وکاست اصول اولیه ابراز شده به وسیله مارکس بدون جرح و تعدیل و تصحیح بودند
lying in
دوران استراحت ونقاهت بعداز زایمان
tokology
علم مامایی مبحث زایمان ومامایی
tocology
علم مامایی مبحث زایمان ومامایی
mosey
بحال گردش راه رفتن
moseying
بحال گردش راه رفتن
relapsing
مرتد بحال نخستین برگشتن
relapses
مرتد بحال نخستین برگشتن
moseys
بحال گردش راه رفتن
relapsed
مرتد بحال نخستین برگشتن
relapse
مرتد بحال نخستین برگشتن
moseyed
بحال گردش راه رفتن
cesarean
زایمان از راه پاره کردن شکم مادر
milk leg
ورم پای نوزاد همراه با دردبهنگام زایمان
to leave him to him self
او را بحال خود واگذارید اورارها کنید
let it remain as it is
بگذاری بحال خود باقی باشد
It is immaterial to her .
بحال او هیچ فرقی نمی کند
Leave her alone.
اورا تنها (بحال خود ) بگذار
to stand any one in good stead
بحال کسی سودمند بودن بدردکسی خوردن
inflight phase
مرحله بازدید حین پرواز مرحله عملیات حین پرواز
phasing
مرحله بندی مرحله بندی عملیات
combat phase
مرحله درگیری در رزم مرحله رزم
phased attack
تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
stillborn
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillbirths
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillbirth
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
aestivate
رخوت تابستانی داشتن تابستان را بحال رخوت گذراندن
stroke
مرحله
grades
مرحله
scenes
مرحله
scene
مرحله
instar
مرحله
stroked
مرحله
rung
مرحله
stroking
مرحله
strokes
مرحله
phases
مرحله
stages
مرحله
phase
مرحله
phased
مرحله
phased attack
تک مرحله به مرحله
stage
مرحله
grade
مرحله
creeping attack
تک مرحله به مرحله
stepping
مرحله
processes
مرحله
step
مرحله
process
مرحله
recovery phase
مرحله شکوفائی
drivers
مرحله تحریک
recovery phase
مرحله رونق
phallic stage
مرحله التی
phase
مرحله عملیات
driver
مرحله تحریک
output stage
مرحله خروجی
oral stage
مرحله دهانی
termination phase
مرحله پایانی
process
مرحله جریان
macro stage
مرحله کلان
latency
مرحله پنهانی
larval stage
مرحله کرمی
processes
مرحله جریان
job step
مرحله برنامه
modulator
مرحله تحمیل گر
intake stroke
مرحله مکش
oedipal stage
مرحله ادیپی
one step operation
عمل تک مرحله
phased
مرحله عملیات
anal stage
مرحله مقعدی
assault phase
مرحله هجوم
fission process
مرحله انشقاق
genital phase
مرحله تناسلی
inextremis
در اخرین مرحله
staping
مرحله بندی
solidifying process
مرحله انجماد
in the egg
در مرحله نخستین
intake stroke
مرحله تنفس
induction stroke
مرحله مکش
in the first instance
در مرحله اول
induction stroke
مرحله تنفس
fetch phase
مرحله واکشی
exhaust stroke
مرحله تخلیه
exhaust stroke
مرحله اگزوز
imprimis
در مرحله نخست
propagation sequence
مرحله انتشار
primordium
مرحله نخست
buffer stage
مرحله میانگیر
developmental stage
مرحله تکوینی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com