Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
English
Persian
rate determining step
مرحله تعیین کننده سرعت
Other Matches
sophistication
نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
indicated airspeed
سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
speed level
مرحله سرعت
speed stage
مرحله سرعت
phased array
ترتیب مرحله به مرحله جریان مرحله به مرحله بندی شده
lagrangian method
روش تعیین سرعت جریان اب
command speed
سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
rod float
تعیین سرعت اب در کانال به طریقه جسم شناور
designative
اشاره کننده تعیین کننده
tree
روش سریع انتخاب که اطلاع اولین مرتب کردن در مرحله دوم استفاده میشود تا سرعت انتخاب بالا رود
determinants
تعیین کننده
determinant
تعیین کننده
indicating
تعیین کننده
crucial
تعیین کننده
crucially
تعیین کننده
determinative
تعیین کننده
oddsmaker
تعیین کننده امتیاز
electroscope
تعیین کننده برق
dream determinant
تعیین کننده رویا
form determinant
تعیین کننده شکل
determinants
عامل تعیین کننده
crucial experiment
ازمایش تعیین کننده
determinant
عامل تعیین کننده
rorschach determinant
تعیین کننده رورشاخ
coefficient of determination
ضریب تعیین کننده
determining tendency
گرایش تعیین کننده
driving range
علامت تعیین کننده فاصله ها
authenticator
تعیین کننده سیستم نشانی
laser disignator
تعیین کننده هدف لیزری
fault localization apparatus
دستگاه تعیین کننده محل خطا
doppler radar
رادار تعیین کننده اشیاء ثابت و متحرک
range markers
علامت تعیین کننده مسیر عملیات اب خاکی در شب
words of limitation
الفاظ تعیین کننده سهم هرکس در سند
air transport allocations board
هیئت تعیین کننده سهمیه ترابری هوایی
gyroscope
وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
gyroscopes
وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
speed regulator
تنظیم کننده سرعت
speed governor
تنظیم کننده سرعت
boxman
عضو هیئت تعیین کننده محل افتادن توپ
arresting barrier
چتر کم کننده سرعت هواپیمادر روی باند
localizer
انتن سمت نما یا تعیین کننده محل هواپیما نسبت به مسیرباند فرود
sequenced ejection
سیستم پرتاب مرحله به مرحله
creeps
مرحله به مرحله جلو رفتن
creep
مرحله به مرحله جلو رفتن
boost phase
مرحله دوم پرتاب موشک مرحله روشن شدن موتورمرحله دوم
leapfrog
پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogged
پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogging
پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogs
پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
policy maker
سیاست ساز و سیاست افرین تعیین کننده خط مشی سیاسی
pile height
ارتفاع پرز
[این ارتفاع یکی از عوامل تعیین کننده قیمت و کیفیت فرش است.]
assembler
اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
cartels
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartel
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
ecl
طراحی مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از منتشر کننده ترانزیستورها به عنوان اتصالات خروجی به مراحل دیگر
overruns
دادهای که گیرنده گم کرده بود چون سنکرون بندد و یا با سرعت کمتری از ارسال کننده عمل ماکرو و بافر ندارد
overrunning
دادهای که گیرنده گم کرده بود چون سنکرون بندد و یا با سرعت کمتری از ارسال کننده عمل ماکرو و بافر ندارد
overrun
دادهای که گیرنده گم کرده بود چون سنکرون بندد و یا با سرعت کمتری از ارسال کننده عمل ماکرو و بافر ندارد
markers
تعیین کننده شاخص هدف شاخص
marker
تعیین کننده شاخص هدف شاخص
authentication
تعیین نشانی تعیین معرف کردن
bulk
مین کننده اطلاع برای ایجاد صفحات متن ویدیویی -off line به کار می رود که بعد آنها را به سرعت به کامپیوتر اصلی متصل کند
default
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
combined speed indicator
عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
speed ring
طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
inflow ratio
نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
burning rate
سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
drag
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drags
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
dragged
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
rate of flame propagation
سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
machine number
عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
tachometer
اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
true air speed
سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
variable ratio
گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
muzzle velocity
سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
rate of pouring
سرعت سیلان سرعت جاری شدن
input
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
inputted
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
inflight phase
مرحله بازدید حین پرواز مرحله عملیات حین پرواز
arresting gear
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
phasing
مرحله بندی مرحله بندی عملیات
combat phase
مرحله درگیری در رزم مرحله رزم
dosimetry
تعیین مقدار جذب شده دارو یاتشعشع اتمی ازمایش تعیین دوز جذب شده
combat resolution
تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
support
CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
chocked nozzle
خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
accelerating
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerates
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerate
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerated
سرعت دادن سرعت گرفتن
subsonic
با سرعت کمتر از سرعت صوت
mach hold
بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
locates
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
located
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locating
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locate
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
zero wait state
که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
air priorities committee
کمیته تعیین ارجحیت حمل ونقل هوایی یا تعیین ارجحیت حمل بار
cut off velocity
سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
transonic
سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
air plot wind velocity
سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
phased attack
تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
fast
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
convoy routing
تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
airspeed
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
declared speed
سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
airspeeds
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
supersonic
هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
radar locating
تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
running fix
کشیدن سمت متوالی ناو تعیین متوالی سمت ناو اخراج اشعه متوالی برای تعیین ایستگاه
ground speed
سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
aircraft block speed
سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
sustained rate
سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
stroked
مرحله
scene
مرحله
rung
مرحله
creeping attack
تک مرحله به مرحله
instar
مرحله
stroke
مرحله
step
مرحله
stepping
مرحله
scenes
مرحله
process
مرحله
stage
مرحله
strokes
مرحله
processes
مرحله
stroking
مرحله
stages
مرحله
grade
مرحله
phased
مرحله
phase
مرحله
grades
مرحله
phased attack
تک مرحله به مرحله
phases
مرحله
inextremis
در اخرین مرحله
developmental stage
مرحله تکوینی
developmental stage
مرحله پیشرفت
grades
مرحله گراد
training cycle
مرحله اموزش
in the egg
در مرحله نخستین
output stage
مرحله خروجی
oedipal stage
مرحله ادیپی
nth
در مرحله چند
differential stage
مرحله تفاضلی
an anxious time
مرحله پر اضطراب
imprimis
در مرحله نخست
processes
مرحله جریان
buffer stage
مرحله میانگیر
grade
مرحله گراد
anal stage
مرحله مقعدی
induction stroke
مرحله مکش
point
جهت مرحله
point
مرحله قله
in the first instance
در مرحله اول
recovery phase
مرحله رونق
recovery phase
مرحله شکوفائی
process
مرحله جریان
intake stroke
مرحله تنفس
genital phase
مرحله تناسلی
assault phase
مرحله هجوم
milestone
مرحله برجسته
intake stroke
مرحله مکش
power stroke
مرحله قدرت
milestones
مرحله برجسته
induction stroke
مرحله تنفس
phases
مرحله عملیات
phase
مرحله عملیات
driver
مرحله تحریک
step
مرحله پایه
primordium
مرحله نخست
oral stage
مرحله دهانی
solidifying process
مرحله انجماد
job step
مرحله برنامه
step
مرحله رتبه
staping
مرحله بندی
phallic stage
مرحله التی
stepping
مرحله پایه
phased
مرحله عملیات
period
نوبت مرحله
periods
نوبت مرحله
home stretch
مرحله نهایی
stepping
مرحله رتبه
fission process
مرحله انشقاق
drivers
مرحله تحریک
propagation sequence
مرحله انتشار
macro stage
مرحله کلان
initiation sequence
مرحله اغازی
one step operation
عمل تک مرحله
stages
درجه مرحله
larval stage
مرحله کرمی
stage
درجه مرحله
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com