English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
stage مرحله دار شدن اشکوب
stages مرحله دار شدن اشکوب
Other Matches
phased array ترتیب مرحله به مرحله جریان مرحله به مرحله بندی شده
sequenced ejection سیستم پرتاب مرحله به مرحله
creep مرحله به مرحله جلو رفتن
creeps مرحله به مرحله جلو رفتن
sophistication نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
boost phase مرحله دوم پرتاب موشک مرحله روشن شدن موتورمرحله دوم
leapfrogging پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogs پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogged پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrog پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
assembler اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
storey اشکوب
stories اشکوب
low-rise کم اشکوب
storeys اشکوب
to go up one pair of stairs یک اشکوب
stages اشکوب
stratum اشکوب
floors اشکوب
stage اشکوب
stair well اشکوب
floor اشکوب
floored اشکوب
storey=story اشکوب
story=storey اشکوب
floor space فضای اشکوب
floor plan نقشه اشکوب
lower floor اشکوب زیرین
the upper storey اشکوب بالا
mezzanine اشکوب کوتاه
mezzanines اشکوب کوتاه
mezzanines نیم اشکوب
mezzanine نیم اشکوب
upper floor اشکوب بالایی
the second storey اشکوب دوم
story اشکوب داستان گفتن
basement storey اشکوب زیر زمین
ground floor اشکوب همکف زمین
Anisic اشکوب آنیزین [زمین شناسی ]
Anisian اشکوب آنیزین [زمین شناسی ]
mezzanine نیم اشکوب که میان دو طبقه ساختمان واقع باشد
mezzanines نیم اشکوب که میان دو طبقه ساختمان واقع باشد
inflight phase مرحله بازدید حین پرواز مرحله عملیات حین پرواز
combat phase مرحله درگیری در رزم مرحله رزم
phasing مرحله بندی مرحله بندی عملیات
phased attack تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
phased مرحله
scenes مرحله
phase مرحله
instar مرحله
process مرحله
creeping attack تک مرحله به مرحله
rung مرحله
processes مرحله
phases مرحله
scene مرحله
step مرحله
strokes مرحله
stroking مرحله
phased attack تک مرحله به مرحله
grades مرحله
grade مرحله
stroke مرحله
stepping مرحله
stroked مرحله
stages مرحله
stage مرحله
execute phase مرحله اجرا
an anxious time مرحله پر اضطراب
speed level مرحله سرعت
assault phase مرحله هجوم
home stretch مرحله نهایی
training cycle مرحله اموزش
anal stage مرحله مقعدی
fission process مرحله انشقاق
buffer stage مرحله میانگیر
developmental stage مرحله تکوینی
developmental stage مرحله پیشرفت
differential stage مرحله تفاضلی
in the egg در مرحله نخستین
exhaust stroke مرحله اگزوز
exhaust stroke مرحله تخلیه
fetch phase مرحله واکشی
termination stage مرحله پایانی
termination phase مرحله پایانی
staping مرحله بندی
phallic stage مرحله التی
macro stage مرحله کلان
initiation sequence مرحله اغازی
propagation sequence مرحله انتشار
output stage مرحله خروجی
oral stage مرحله دهانی
one step operation عمل تک مرحله
oedipal stage مرحله ادیپی
job step مرحله برنامه
larval stage مرحله کرمی
latency مرحله پنهانی
power stroke مرحله قدرت
speed stage مرحله سرعت
inextremis در اخرین مرحله
genital phase مرحله تناسلی
solidifying process مرحله انجماد
induction stroke مرحله تنفس
recovery phase مرحله رونق
recovery phase مرحله شکوفائی
primordium مرحله نخست
imprimis در مرحله نخست
in the first instance در مرحله اول
induction stroke مرحله مکش
intake stroke مرحله تنفس
intake stroke مرحله مکش
modulator مرحله تحمیل گر
process مرحله جریان
phase مرحله عملیات
phased مرحله عملیات
phases مرحله عملیات
grades مرحله گراد
nth در مرحله چند
grade مرحله گراد
stepping مرحله رتبه
stepping مرحله پایه
step مرحله رتبه
step مرحله پایه
milestones مرحله برجسته
milestone مرحله برجسته
drivers مرحله تحریک
driver مرحله تحریک
periods نوبت مرحله
period نوبت مرحله
point مرحله قله
point جهت مرحله
processes مرحله جریان
stages درجه مرحله
stage درجه مرحله
milestones مرحله مهمی اززندگی
novitiate مرحله تازه کاری
milestone مرحله مهمی اززندگی
ticks سخت ترین مرحله
preverbal phase مرحله پیش کلامی
ossification مرحله تشکیل استخوان
in leading در مرحله شاگردی یا نوچگی
noviciate مرحله تازه کاری
stages پرده گاه مرحله
pettifog از مرحله پرت کردن
stage پرده گاه مرحله
karyokinesis مرحله تقسیم سلولی
first audio stage مرحله صوتی نخست
fire for effect مرحله تیر موثر
diastolic phase مرحله انبساطی قلب
process جریان عمل مرحله
creeping barrage سد اتش مرحله به مرحله سد اتش خیز به خیز
processes جریان عمل مرحله
cladding process مرحله روکش کاری
anal expulsive stage مرحله مقعدی دفعی
qualifying رسیدن به مرحله بعد
stadia میدان ورزش مرحله
stadium میدان ورزش مرحله
stadiums میدان ورزش مرحله
entelechy مرحله تشکیل وتحقق
ticked سخت ترین مرحله
tick سخت ترین مرحله
incipient اولیه مرحله ابتدایی
anal retentive stage مرحله مقعدی ضبطی
walk through بررسی هر مرحله از یک نرم افزار
rate determining step مرحله تعیین کننده سرعت
phasing مرحله بندی کردن عملیات
Not to know what one is talking about. از موضوع ( مرحله )پرت بودن
turning point مرحله قاطع نقطه تحول
power amplifier stage مرحله فزون ساز توان
subcritical زیر مرحله خطرناک وبحرانی
turning points مرحله قاطع نقطه تحول
phased conversion تبدیل مرحله بندی شده
gastrula مرحله رویانی اولیه پس از بلاستولا
embryos گیاهک تخم مرحله بدوی
embryo گیاهک تخم مرحله بدوی
decline مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
declined مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
declines مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
single stepping در یک مرحله انجام دادن یا شدن
declining مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
metestrus مرحله بیرمقی وسیری پس از فحلیت
metoestrus مرحله بیرمقی وسیری پس از فحلیت
modulated amplifier مرحله فزون ساز تحمیلی
monestrous دارای یک مرحله فحلیت درسال
prophase مرحله اولیه تقسیم سلولی پیشگاه
tabula rasa مرحله فرضی فکری خالی ازافکاروتخیلات
showdowns مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
stretch runner تلاش زیاد اسب در اخرین مرحله
showdown مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
reentry phase مرحله دخول مجدد موشک درجو
prisere مرحله سیر تکاملی ایجادنباتات در زمین
finallist کسی که درمسابقه به مرحله نهایی برسد
terminal phase مرحله اخر مسیر حرکت موشک
systole مرحله انقباضی یک دوره کار قلب
job lot مجموعه کالاهایی که در یک مرحله تولید میگردد
the next process is weaving عمل یا مرحله بعداز بافتن است
job lots مجموعه کالاهایی که در یک مرحله تولید میگردد
driven که هر مرحله اجرا مربوط به عمل خارجی است
cim استفاده هماهنگ از کامپیوتر در هر مرحله از طراحی و ساخت
to nip or crush in the bud در نخستین مرحله رشد کشتن یا پایمال کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com