English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (11 milliseconds)
English Persian
phase مرحله عملیات
phased مرحله عملیات
phases مرحله عملیات
Search result with all words
phasing مرحله بندی کردن عملیات
phasing مرحله بندی مرحله بندی عملیات
event driven برنامه کامپیوتری یا فرآیند که هر مرحله اجرا مربوط به عملیات خارجی است
inflight phase مرحله بازدید حین پرواز مرحله عملیات حین پرواز
Other Matches
phased array ترتیب مرحله به مرحله جریان مرحله به مرحله بندی شده
creep مرحله به مرحله جلو رفتن
sequenced ejection سیستم پرتاب مرحله به مرحله
creeps مرحله به مرحله جلو رفتن
sophistication نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
boost phase مرحله دوم پرتاب موشک مرحله روشن شدن موتورمرحله دوم
leapfrog پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogged پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogging پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogs پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
assembler اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
farmgate type operations رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
counter air operations عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
anticrop operations عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
counter air عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
statement 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statements 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagating خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation عملیات کنترل زمین عملیات
code panel رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
combat phase مرحله درگیری در رزم مرحله رزم
air-sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
army operations center مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
phased attack تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
time resolution جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
airhead operations عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
stages مرحله
stepping مرحله
grade مرحله
grades مرحله
stage مرحله
scene مرحله
phases مرحله
phased attack تک مرحله به مرحله
stroking مرحله
strokes مرحله
stroked مرحله
stroke مرحله
phase مرحله
processes مرحله
phased مرحله
step مرحله
rung مرحله
process مرحله
creeping attack تک مرحله به مرحله
instar مرحله
scenes مرحله
stages درجه مرحله
oedipal stage مرحله ادیپی
in the first instance در مرحله اول
primordium مرحله نخست
anal stage مرحله مقعدی
exhaust stroke مرحله اگزوز
milestone مرحله برجسته
exhaust stroke مرحله تخلیه
solidifying process مرحله انجماد
stage درجه مرحله
an anxious time مرحله پر اضطراب
power stroke مرحله قدرت
fetch phase مرحله واکشی
latency مرحله پنهانی
propagation sequence مرحله انتشار
nth در مرحله چند
period نوبت مرحله
recovery phase مرحله رونق
recovery phase مرحله شکوفائی
differential stage مرحله تفاضلی
execute phase مرحله اجرا
developmental stage مرحله پیشرفت
grade مرحله گراد
grades مرحله گراد
periods نوبت مرحله
induction stroke مرحله تنفس
induction stroke مرحله مکش
intake stroke مرحله تنفس
intake stroke مرحله مکش
job step مرحله برنامه
point جهت مرحله
point مرحله قله
speed level مرحله سرعت
developmental stage مرحله تکوینی
milestones مرحله برجسته
driver مرحله تحریک
modulator مرحله تحمیل گر
home stretch مرحله نهایی
fission process مرحله انشقاق
macro stage مرحله کلان
training cycle مرحله اموزش
genital phase مرحله تناسلی
initiation sequence مرحله اغازی
larval stage مرحله کرمی
output stage مرحله خروجی
inextremis در اخرین مرحله
oral stage مرحله دهانی
termination phase مرحله پایانی
buffer stage مرحله میانگیر
speed stage مرحله سرعت
termination stage مرحله پایانی
imprimis در مرحله نخست
stepping مرحله رتبه
one step operation عمل تک مرحله
processes مرحله جریان
step مرحله پایه
stepping مرحله پایه
step مرحله رتبه
drivers مرحله تحریک
phallic stage مرحله التی
process مرحله جریان
in the egg در مرحله نخستین
assault phase مرحله هجوم
staping مرحله بندی
operation 1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
diastolic phase مرحله انبساطی قلب
milestones مرحله مهمی اززندگی
pettifog از مرحله پرت کردن
ticked سخت ترین مرحله
karyokinesis مرحله تقسیم سلولی
preverbal phase مرحله پیش کلامی
novitiate مرحله تازه کاری
creeping barrage سد اتش مرحله به مرحله سد اتش خیز به خیز
tick سخت ترین مرحله
milestone مرحله مهمی اززندگی
noviciate مرحله تازه کاری
ticks سخت ترین مرحله
stadiums میدان ورزش مرحله
incipient اولیه مرحله ابتدایی
processes جریان عمل مرحله
entelechy مرحله تشکیل وتحقق
fire for effect مرحله تیر موثر
first audio stage مرحله صوتی نخست
qualifying رسیدن به مرحله بعد
cladding process مرحله روکش کاری
process جریان عمل مرحله
stages پرده گاه مرحله
stadium میدان ورزش مرحله
ossification مرحله تشکیل استخوان
stadia میدان ورزش مرحله
anal expulsive stage مرحله مقعدی دفعی
anal retentive stage مرحله مقعدی ضبطی
stage پرده گاه مرحله
in leading در مرحله شاگردی یا نوچگی
combined operations عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
turning point مرحله قاطع نقطه تحول
metestrus مرحله بیرمقی وسیری پس از فحلیت
metoestrus مرحله بیرمقی وسیری پس از فحلیت
walk through بررسی هر مرحله از یک نرم افزار
modulated amplifier مرحله فزون ساز تحمیلی
gastrula مرحله رویانی اولیه پس از بلاستولا
Not to know what one is talking about. از موضوع ( مرحله )پرت بودن
monestrous دارای یک مرحله فحلیت درسال
declining مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
rate determining step مرحله تعیین کننده سرعت
embryos گیاهک تخم مرحله بدوی
embryo گیاهک تخم مرحله بدوی
turning points مرحله قاطع نقطه تحول
subcritical زیر مرحله خطرناک وبحرانی
phased conversion تبدیل مرحله بندی شده
power amplifier stage مرحله فزون ساز توان
single stepping در یک مرحله انجام دادن یا شدن
stages مرحله دار شدن اشکوب
stage مرحله دار شدن اشکوب
decline مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
declines مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
declined مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
showdowns مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
job lots مجموعه کالاهایی که در یک مرحله تولید میگردد
finallist کسی که درمسابقه به مرحله نهایی برسد
terminal phase مرحله اخر مسیر حرکت موشک
the next process is weaving عمل یا مرحله بعداز بافتن است
prisere مرحله سیر تکاملی ایجادنباتات در زمین
prophase مرحله اولیه تقسیم سلولی پیشگاه
reentry phase مرحله دخول مجدد موشک درجو
job lot مجموعه کالاهایی که در یک مرحله تولید میگردد
showdown مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
systole مرحله انقباضی یک دوره کار قلب
stretch runner تلاش زیاد اسب در اخرین مرحله
tabula rasa مرحله فرضی فکری خالی ازافکاروتخیلات
idiolect طرزبیان و لحن سخن شخص در یک مرحله زندگی
to nip or crush in the bud در نخستین مرحله رشد کشتن یا پایمال کردن
telophase اخرین مرحله تقسیم غیر مستقیم سلولی
driven که هر مرحله اجرا مربوط به عمل خارجی است
cim استفاده هماهنگ از کامپیوتر در هر مرحله از طراحی و ساخت
interrupts توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
interrupting توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
interlace روش ساخت تصویر روی صفحه تلویزیونی در دو مرحله
generations مرحله یا تاریخ فناوری استفاده شده در طراحی یک سیستم
generation مرحله یا تاریخ فناوری استفاده شده در طراحی یک سیستم
quick stage ان مرحله ازابستنی که زن جنبش بچه رادرزهدان خودحس میکند
phylesis مرحله سیرتکامل وپیدایش نژادهای مختلف جانور وگیاه
disc حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com