Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
anal expulsive stage
مرحله مقعدی دفعی
Other Matches
anal stage
مرحله مقعدی
anal retentive stage
مرحله مقعدی ضبطی
phased array
ترتیب مرحله به مرحله جریان مرحله به مرحله بندی شده
repulsion induction motor
موتور القائی- دفعی
follicles
کیسه یا غده وچک ترشحی یا دفعی
follicle
کیسه یا غده وچک ترشحی یا دفعی
anal
مقعدی
anality
شهوت مقعدی
anal eroticism
شهوت مقعدی
anal character
منش مقعدی
suppository
دوای مقعدی
anal erotism
شهوت مقعدی
anal intercourse
جماع مقعدی
anal personality
شخصیت مقعدی
anal sadism
ازارگری مقعدی
sequenced ejection
سیستم پرتاب مرحله به مرحله
creeps
مرحله به مرحله جلو رفتن
creep
مرحله به مرحله جلو رفتن
sophistication
نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
boost phase
مرحله دوم پرتاب موشک مرحله روشن شدن موتورمرحله دوم
leapfrogs
پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogging
پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogged
پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrog
پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
assembler
اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
inflight phase
مرحله بازدید حین پرواز مرحله عملیات حین پرواز
phasing
مرحله بندی مرحله بندی عملیات
combat phase
مرحله درگیری در رزم مرحله رزم
phased attack
تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
phased
مرحله
stages
مرحله
phase
مرحله
creeping attack
تک مرحله به مرحله
phased attack
تک مرحله به مرحله
processes
مرحله
process
مرحله
scenes
مرحله
scene
مرحله
rung
مرحله
phases
مرحله
instar
مرحله
grades
مرحله
grade
مرحله
step
مرحله
stroke
مرحله
stroked
مرحله
strokes
مرحله
stroking
مرحله
stepping
مرحله
stage
مرحله
recovery phase
مرحله شکوفائی
execute phase
مرحله اجرا
exhaust stroke
مرحله اگزوز
exhaust stroke
مرحله تخلیه
fetch phase
مرحله واکشی
processes
مرحله جریان
differential stage
مرحله تفاضلی
developmental stage
مرحله پیشرفت
nth
در مرحله چند
assault phase
مرحله هجوم
speed level
مرحله سرعت
staping
مرحله بندی
buffer stage
مرحله میانگیر
solidifying process
مرحله انجماد
developmental stage
مرحله تکوینی
propagation sequence
مرحله انتشار
fission process
مرحله انشقاق
genital phase
مرحله تناسلی
job step
مرحله برنامه
larval stage
مرحله کرمی
latency
مرحله پنهانی
macro stage
مرحله کلان
modulator
مرحله تحمیل گر
oedipal stage
مرحله ادیپی
one step operation
عمل تک مرحله
oral stage
مرحله دهانی
output stage
مرحله خروجی
phallic stage
مرحله التی
periods
نوبت مرحله
speed stage
مرحله سرعت
initiation sequence
مرحله اغازی
recovery phase
مرحله رونق
in the first instance
در مرحله اول
primordium
مرحله نخست
imprimis
در مرحله نخست
power stroke
مرحله قدرت
induction stroke
مرحله تنفس
induction stroke
مرحله مکش
intake stroke
مرحله تنفس
intake stroke
مرحله مکش
inextremis
در اخرین مرحله
milestone
مرحله برجسته
period
نوبت مرحله
step
مرحله پایه
phase
مرحله عملیات
termination phase
مرحله پایانی
termination stage
مرحله پایانی
grade
مرحله گراد
phased
مرحله عملیات
milestones
مرحله برجسته
an anxious time
مرحله پر اضطراب
in the egg
در مرحله نخستین
stepping
مرحله رتبه
stepping
مرحله پایه
phases
مرحله عملیات
step
مرحله رتبه
training cycle
مرحله اموزش
home stretch
مرحله نهایی
grades
مرحله گراد
point
جهت مرحله
driver
مرحله تحریک
stages
درجه مرحله
drivers
مرحله تحریک
stage
درجه مرحله
point
مرحله قله
process
مرحله جریان
stage
پرده گاه مرحله
pettifog
از مرحله پرت کردن
first audio stage
مرحله صوتی نخست
stages
پرده گاه مرحله
fire for effect
مرحله تیر موثر
preverbal phase
مرحله پیش کلامی
ossification
مرحله تشکیل استخوان
novitiate
مرحله تازه کاری
noviciate
مرحله تازه کاری
in leading
در مرحله شاگردی یا نوچگی
karyokinesis
مرحله تقسیم سلولی
qualifying
رسیدن به مرحله بعد
entelechy
مرحله تشکیل وتحقق
incipient
اولیه مرحله ابتدایی
creeping barrage
سد اتش مرحله به مرحله سد اتش خیز به خیز
ticks
سخت ترین مرحله
milestone
مرحله مهمی اززندگی
stadiums
میدان ورزش مرحله
stadium
میدان ورزش مرحله
diastolic phase
مرحله انبساطی قلب
stadia
میدان ورزش مرحله
cladding process
مرحله روکش کاری
processes
جریان عمل مرحله
tick
سخت ترین مرحله
ticked
سخت ترین مرحله
process
جریان عمل مرحله
milestones
مرحله مهمی اززندگی
phased conversion
تبدیل مرحله بندی شده
subcritical
زیر مرحله خطرناک وبحرانی
metestrus
مرحله بیرمقی وسیری پس از فحلیت
stages
مرحله دار شدن اشکوب
phasing
مرحله بندی کردن عملیات
stage
مرحله دار شدن اشکوب
monestrous
دارای یک مرحله فحلیت درسال
modulated amplifier
مرحله فزون ساز تحمیلی
metoestrus
مرحله بیرمقی وسیری پس از فحلیت
power amplifier stage
مرحله فزون ساز توان
decline
مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
walk through
بررسی هر مرحله از یک نرم افزار
declining
مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
gastrula
مرحله رویانی اولیه پس از بلاستولا
embryo
گیاهک تخم مرحله بدوی
single stepping
در یک مرحله انجام دادن یا شدن
declines
مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
rate determining step
مرحله تعیین کننده سرعت
Not to know what one is talking about.
از موضوع ( مرحله )پرت بودن
turning point
مرحله قاطع نقطه تحول
embryos
گیاهک تخم مرحله بدوی
turning points
مرحله قاطع نقطه تحول
declined
مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
prophase
مرحله اولیه تقسیم سلولی پیشگاه
tabula rasa
مرحله فرضی فکری خالی ازافکاروتخیلات
reentry phase
مرحله دخول مجدد موشک درجو
the next process is weaving
عمل یا مرحله بعداز بافتن است
systole
مرحله انقباضی یک دوره کار قلب
terminal phase
مرحله اخر مسیر حرکت موشک
stretch runner
تلاش زیاد اسب در اخرین مرحله
prisere
مرحله سیر تکاملی ایجادنباتات در زمین
finallist
کسی که درمسابقه به مرحله نهایی برسد
job lot
مجموعه کالاهایی که در یک مرحله تولید میگردد
job lots
مجموعه کالاهایی که در یک مرحله تولید میگردد
showdowns
مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
showdown
مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
driven
که هر مرحله اجرا مربوط به عمل خارجی است
to nip or crush in the bud
در نخستین مرحله رشد کشتن یا پایمال کردن
cim
استفاده هماهنگ از کامپیوتر در هر مرحله از طراحی و ساخت
idiolect
طرزبیان و لحن سخن شخص در یک مرحله زندگی
telophase
اخرین مرحله تقسیم غیر مستقیم سلولی
interrupting
توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
interrupt
توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
interrupts
توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
in love - engaged - married
عاشق . نامزد . متاهل
[مرحله هایی که تا ازدواج طی میشوند]
interlace
روش ساخت تصویر روی صفحه تلویزیونی در دو مرحله
quick stage
ان مرحله ازابستنی که زن جنبش بچه رادرزهدان خودحس میکند
phylesis
مرحله سیرتکامل وپیدایش نژادهای مختلف جانور وگیاه
generations
مرحله یا تاریخ فناوری استفاده شده در طراحی یک سیستم
dual
صفحه LCD رنگی که تصویر را در دو مرحله بهنگام میکند
disc
حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
discs
حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
generation
مرحله یا تاریخ فناوری استفاده شده در طراحی یک سیستم
to turn the corner
<idiom>
بهبود یافتن پس از گذشت مرحله دشواری یا بحرانی
[اصطلاح روزمره]
debut
نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
debuts
نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
teliospore
جدارصخیم اخرین مرحله ایجاد قارچ موجد زنگ گیاهی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com