Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English
Persian
showdown
مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
showdowns
مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
Other Matches
World Series
مسابقات نهایی بیسبال
semifinalist
کسیکه بمرحله مسابقات نیمه نهایی رسیده
home stretch
مرحله نهایی
finallist
کسی که درمسابقه به مرحله نهایی برسد
interrupting
توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
interrupts
توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
interrupt
توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
phased array
ترتیب مرحله به مرحله جریان مرحله به مرحله بندی شده
service peculiar
امور اختصاصی یک قسمت یایک نیرو مخصوص یک نیرو
telic
نهایی دارای هدف نهایی
use testing
ازمایش عمر قانونی ازمایش مدت متوسط دوام وسایل
tryout
ازمون برای گزیدن نامزدمسابقات یانمایش وغیره ازمایش درجه استعداد ازمایش
pilot method
عمل ازمایش سیستم کامپیوتری در یک ناحیه بجای ازمایش ان در محدوده گستردهای از فعالیت ها
assays
محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز
assay
محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز
sequenced ejection
سیستم پرتاب مرحله به مرحله
creeps
مرحله به مرحله جلو رفتن
creep
مرحله به مرحله جلو رفتن
sophistication
نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
flight test
ازمایش پرواز یا ازمایش امادگی پرتاب موشک
test element
دستگاه ازمایش کننده عنصر ازمایش مدار
continous immersion test
ازمایش فروبری دائمی ازمایش غوطه وری
boost phase
مرحله دوم پرتاب موشک مرحله روشن شدن موتورمرحله دوم
insulation test
ازمایش ایزولاسیون ازمایش عایق بندی
soil examination
بررسی و ازمایش زمین ازمایش خاک
leapfrog
پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogging
پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogged
پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogs
پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
assembler
اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
transducer
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
service test
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
double elimination tournament
مسابقات دو حذفی
tournament
تشکیل مسابقات
arena
میدان مسابقات
commissioners
مدیر مسابقات
arenas
میدان مسابقات
referees
داور مسابقات
referee
داور مسابقات
tournament
مسابقات قهرمانی
tournaments
مسابقات قهرمانی
refereed
داور مسابقات
tournaments
تشکیل مسابقات
refereeing
داور مسابقات
commissioner
مدیر مسابقات
Track and field events .
مسابقات دو میدانی
flight test
ازمایش هواپیما برای پرواز ازمایش پرواز کردن
creep test
ازمایش خزش در درجه حرارت عادی ازمایش خزش
confident test
ازمایش قابلیت اطمینان ازمایش اطمینان از عمل یکان
refereed
داور مسابقات شدن
umpire
سرداور داور مسابقات
referees
داور مسابقات شدن
umpired
سرداور داور مسابقات
referee
داور مسابقات شدن
cup
گلدان جایزه مسابقات
umpiring
سرداور داور مسابقات
umpires
سرداور داور مسابقات
cupped
گلدان جایزه مسابقات
semi-final
مسابقات نیم پایانی
stand
سکوب تماشاچیان مسابقات
cups
گلدان جایزه مسابقات
oarsmen
پارو زن مسابقات قایقرانی
Olympic
مربوط به مسابقات المپیک
oarsman
پارو زن مسابقات قایقرانی
refereeing
داور مسابقات شدن
track and field
وابسته به مسابقات دوصحرایی یا میدانی
agonistic
وابسته به مسابقات باستانی یونان
nordic combined
مجموع مسابقات اسکی نوردیک
To win on points.
با امتیاز برنده شدن ( در مسابقات )
field event
ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
officiating
بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
Test matches
مسابقات قهرمانی کریکت انگلیس واسترالیا
Test match
مسابقات قهرمانی کریکت انگلیس واسترالیا
officiate
بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
officiated
بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
officiates
بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
field events
ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
inflight phase
مرحله بازدید حین پرواز مرحله عملیات حین پرواز
environmental test
ازمایش محیط زیست ازمایش محیط فیزیکی
tube tester
دستگاه ازمایش لامپ ازمایش کننده لامپ
egg position
حالت تخم مرغی در مسابقات سرعت اسکی
past performances
سوابق چاپی نتایج مسابقات اسب یا گرگ
hunt meeting
برنامه مسابقات دو یا دو بامانع برای سوارکاران اماتور
swiss system
نوعی روش تعیین حریف در مسابقات شطرنج
olympiad
جشن ها ومسابقات قدیم یونان مسابقات المپیک
phasing
مرحله بندی مرحله بندی عملیات
combat phase
مرحله درگیری در رزم مرحله رزم
roadwork
تمرین عملی برای مسابقات مشت زنی و غیره
To bet on something .
روی چیزی شرط بستن (مانند مسابقات وغیره )
The striker's injury puts a question mark over his being fit in time for the tournament.
آسیب مهاجم آمادگی سر موقع او
[مرد]
را برای مسابقات نامشخص می کند.
semifinal
مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
phased attack
تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
play off
درمسابقه حذفی شرکت کردن وابسته به مسابقات حذفی مسابقه حدفی
bleacher
کارگر پارچه سفیدکنی شستشو وسفیدکنی پارچه بلیط یا صندلی کم ارزش مسابقات ورزشی
finals
نهایی
peremptory
نهایی
terminals
نهایی
ultimate
نهایی
ultimatum
نهایی
terminal
نهایی
final
نهایی
closing
نهایی
conclusive
نهایی
definitive
نهایی
definite
<adj.>
نهایی
ultimatums
نهایی
high limit
حد نهایی
ultimata
نهایی
privy
نهایی
end user
کاربر نهایی
elevation stop
حد نهایی درجه
terminuses
ایستگاه نهایی
try-out
تمرین نهایی
terminus
ایستگاه نهایی
end strength
استعداد نهایی
final
مسابقه نهایی
ultimate stress limit
حد تنش نهایی
quarter-finals
یک چهارم نهایی
semi-finals
نیمه نهایی
end product
فراورده نهایی
end product
محصول نهایی
semi finals
نیمه نهایی
armageddon
مبارزهء نهایی
quarter-final
یک چهارم نهایی
ultimate stress
تنش نهایی
ultimate strength
مقاومت نهایی
ultimate load
بار نهایی
differential cost
ارزش نهایی
differential cost
هزینه نهایی
finals
مسابقه نهایی
try-outs
تمرین نهایی
last word
<idiom>
نظر نهایی
quarter final
یک چهارم نهایی
ultimate analysis
تجزیه نهایی
semi-final
نیمه نهایی
top speed
سرعت نهایی
ultimata
هدف نهایی
ultimatum
هدف نهایی
ultimatums
هدف نهایی
grail
هدف نهایی
ultimate speed
سرعت نهایی
final velocity
سرعت نهایی
final value
ارزش نهایی
semifinal
نیمه نهایی
incremental cost
هزینه نهایی
quarterfinal
یک چهارم نهایی
incremental cost
هزینه نهایی
extra expenses
هزینه نهایی
additional costs
[expenses]
هزینه نهایی
net result
نتیجه نهایی
second check
بررسی نهایی
margin utility
مطلوبیت نهایی
limiting value
ارزش نهایی
final term
جمله نهایی
final judgement
حکم نهایی
final drive
گرداننده نهایی
drafted
نیمه نهایی
draft
نیمه نهایی
final assembly
مونتاژ نهایی
final assembly
نصب نهایی
final cut
برش نهایی
final diameter
قطر نهایی
drafts
نیمه نهایی
final act
سند نهایی
final destination
مقصد نهایی
final result
نتیجه نهایی
extreme range
برد نهایی
final payment
پرداخت نهایی
extreme position
وضعیت نهایی
final position
وضعیت نهایی
final report
گزارش نهایی
step
مرحله
instar
مرحله
stage
مرحله
stepping
مرحله
phased attack
تک مرحله به مرحله
grade
مرحله
rung
مرحله
grades
مرحله
stages
مرحله
phased
مرحله
stroking
مرحله
strokes
مرحله
stroked
مرحله
stroke
مرحله
phases
مرحله
scenes
مرحله
creeping attack
تک مرحله به مرحله
scene
مرحله
processes
مرحله
process
مرحله
phase
مرحله
backdoor
وسیله نهایی یا زیرجلی
finalised
بمرحله نهایی رساندن
ending
بخش نهایی چیزی
endings
بخش نهایی چیزی
finalises
بمرحله نهایی رساندن
finalising
بمرحله نهایی رساندن
finalize
بمرحله نهایی رساندن
finalized
بمرحله نهایی رساندن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com