Dictiornary-Farsi | مرحوم هنگام ورود | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
dead on arrival	مرحوم هنگام ورود [بیماری در آمبولانس]


Other Matches

on arrival	هنگام ورود
when entering	هنگام ورود
synchronous	کامپیوتری که در آن هر عمل در هنگام ورود پاس ساعت انجام میشود
transubstantiation	اعتقادباینکه نان وشراب مصرفی درایین عشای ربانی مسیحیان هنگام ورود ببدن شخص تبدیل بجسم وخون عیسی میگردد
free form	نوعی پیمایش نوری که در ان عمل پیمایش توسط علائمی که به وسیله دستگاه ورودی در هنگام ورود اطلاعات داخل می شوند کنترل می گردد
deceased	مرحوم
late	مرحوم
the defunct	ان مرحوم
the widow of the late	زن مرحوم .....
sup.latest or last	اخری مرحوم
your late father	مرحوم پدرتان
in memory of blessedmemory	بیادگار مرحوم
decedent	شخص متوفی مرحوم
departed	مرده درگذشته مرحوم
my latehusband	شوهری که اخیر داشتم مرحوم شوهرم
batting order	ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
piezoelectric	ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
clear one's ears	متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
dock receipt	قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
entrancing	ورود
entrances	ورود
entranced	ورود
entrance fee	حق ورود
ingress	ورود
entree	ورود
entry	ورود
inning	ورود
ingression	ورود
introgression	ورود
introit	ورود
arrivals	ورود
arrival	ورود
entrance	ورود
infare	ورود
re entry	ورود
appulse	ورود
right of entry	حق ورود
import	ورود
entrance fees	حق ورود
importing	ورود
arr	ورود
admitance	ورود
importation	ورود
induction	ورود
air inclusion	ورود هوا
accession	ورود
inductions	ورود
re-entry	ورود
imported	ورود
entering angle	زاویه ورود
landfall	ورود بخشکی
energy intake	ورود انرژی
ease of entry	سهولت ورود
cost to entry	هزینه ورود
inlet	ورود دخول
free entrance	ورود مجانی
forcible entry	ورود عدوانی
first in first out	به ترتیب ورود
inlets	ورود دخول
first in first out	بترتیب ورود
fifo	به ترتیب ورود
entry side	جهت ورود
entry point	نقطه ورود
entree	اجازهء ورود
due in	در شرف ورود
house-warmings	جشن ورود
approach ramp	فرازای ورود
acetylation	ورود ریشهء
tardiness	تاخیر ورود
admittance	ورود دخول
capital inflow	ورود سرمایه
arrival rate	نرخ ورود
homecoming	ورود بخانه
homecomings	ورود بخانه
house-warming	جشن ورود
house warming	جشن ورود
landings	ورود به خشکی
landings	ورود بخشکی
landing	ورود به خشکی
landing	ورود بخشکی
data insertion	ورود داده ها
landfalls	ورود بخشکی
importing	مفهوم ورود
imported	مفهوم ورود
import	مفهوم ورود
data import	ورود داده
landfall n	ورود بخشکی
entry	ورود راهرو
initation	ورود بعضویت
port of entry	بندرمحل ورود
receipt statement	اعلامیه ورود
influx	ورود هجوم
influxes	ورود هجوم
reebtry	ورود مجدد
admission	اجازهء ورود
advent	ظهور و ورود
inlet time	زمان ورود
arrival hall	سالن ورود
log in sequrity	ایمنی ورود
intrant	ورود رسمی
intervance of third party	ورود ثالث
input of current	ورود جریان
tokens	بلیط ورود
admissions	اجازهء ورود
landding	ورود بخشکی
arrival hall	سالن ورود
token	اجازه ورود
token	بلیط ورود
tokens	اجازه ورود
gangplanks	تخته ورود به ناو
let someone through	اجازه ورود دادن
round-up	ورود ناگهانی پلیس
gangplank	تخته ورود به ناو
lifo	به ترتیب عکس ورود
gates	وسایل ورود ورودیه
last in first out	به ترتیب عکس ورود
last in first out	بترتیب عکس ورود
coast in point	نقطه ورود به ساحل
entrancing	حق ورود دروازهء دخول
entrancing	ورودیه اجازه ورود
visa	اجازه ورود به کشوربیگانه
clearance inwards	مجوز ورود کشتی
school readiness	امادگی ورود به مدرسه
police raid	ورود ناگهانی پلیس
bust [colloquial]	ورود ناگهانی پلیس
subroutine reentry	ورود جمله به زیرروال
exhaust gas admission	اگزوز ورود گاز
gate	وسایل ورود ورودیه
nonjoinder	عدم ورود در دعوا
barrier to entry	منع ورود به صنعت
visas	اجازه ورود به کشوربیگانه
law of prior entry	قانون تقدم ورود
entrances	حق ورود دروازهء دخول
infare	مهمانی بمناسبت ورود
ingress	حق دخول اجازه ورود
entry plan	طرح ورود به بندر
estimated time of arrival	زمان تقریبی ورود
fifo	خروج به ترتیب ورود
search warrant	حکم بازرسی و ورود
search warrants	حکم بازرسی و ورود
inflow of labor	جریان ورود کارگر
inflow of foreign funds	ورود وجوه خارجی
freedom of entry and exit	ازادی ورود و خروج
gold import point	نقطه ورود طلا
hailed	اعلام ورود کردن
hailing	اعلام ورود کردن
entrances	ورودیه اجازه ورود
raided	ورود ناگهانی پلیس
raid	ورود ناگهانی پلیس
raids	ورود ناگهانی پلیس
entrance	ورودیه اجازه ورود
entrance	حق ورود دروازهء دخول
raiding	ورود ناگهانی پلیس
hail	اعلام ورود کردن
entranced	حق ورود دروازهء دخول
hails	اعلام ورود کردن
entranced	ورودیه اجازه ورود
termed	هنگام
moments	هنگام
nightfall	شب هنگام
night time	هنگام شب
term	هنگام
night-time	هنگام شب
terming	هنگام
seasons	هنگام
moment	هنگام
season	هنگام
night tide	هنگام شب
during	هنگام
seasoned	هنگام
night season	شب هنگام
at nightfall	شب هنگام
times	هنگام
at dark	هنگام شب
gamut	هنگام
timed	هنگام
nighttide	شب هنگام
oestrum	هنگام
at the same moment	در آن هنگام
at night	شب هنگام
time	هنگام
night season	هنگام شب
docl pass	گواهی ورود به لنگرگاه یاخروج از ان
time table	جدول زمانی ورود و عزیمت
clearance inwards	ورود کشتی به محوطه گمرک
we watched for his arrival	منتظر ورود او شدیم یا بودیم
customs entry	افهار یا اعلام ورود به گمرک
house-warming	جشن ورود بخانه تازه
house-warmings	جشن ورود بخانه تازه
sign-on	ورود به سیستم [رایانه شناسی]
rje	ورود برنامه ازراه دورEntry ob
house warming	جشن ورود بخانه تازه
clearance inwards	اعلامیه ورود کشتی به گمرک
street inlet	دریچه ورود فاضلاب سطحی
to announce one's arrival	ورود خود را اعلام کردن
free entry	ورود ازاد بنگاهها به صنعت
gangways	محل ورود و خروج از ناو
gangway	محل ورود و خروج از ناو
on seeing him	هنگام دیدن او
in-	درفرف هنگام