Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
relief
مرخصی تعویض نگهبانی عوارض زمین
Other Matches
topography
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
off duty
مرخصی راحتی نگهبانی
relieve
تعویض نگهبانی
relieves
تعویض نگهبانی
relieving
تعویض نگهبانی
contour flying
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
contour flight
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
contour
عوارض زمین
terrain
عوارض زمین
terrain features
عوارض زمین
feature line
خط عوارض زمین
featuring
عوارض زمین عارضه
features
عوارض زمین عارضه
feature
عوارض زمین عارضه
key terrain features
عوارض حساس زمین
featured
عوارض زمین عارضه
relief
نقشه برداری عوارض زمین
terrestrial environment
وضع عوارض و اب و هوای زمین
air contographic photography
عکسبرداری هوایی از عوارض زمین
change court
تعویض زمین
visual flight
پرواز بااستفاده ازناوبری به کمک عوارض زمین
terrain following
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین
thermokarst
عوارض برجستهای که ازذوب شدن یخها و تولیدسوراخها و غارها در زمین حاصل میشود
post knotting
پشت زنی
[تعویض گره ها بعد از اتمام فرش]
[گاه جهت تعویض نگاره ها در قسمتی از فرش بافته شده و یا جهت قدیمی جلوه دادن فرش با تعویض گره ها در محل درج تاریخ، گره ها را تعویض می کنند.]
hypsometric diagram
طرح منظری عوارض نمایی که عوارض در ان با سایه زدن مشخص شده باشد
furlough
مرخصی سرباز مرخصی دادن
sentinels
دیده ور نگهبانی نگهبانی دادن
sentinel
دیده ور نگهبانی نگهبانی دادن
toll
عوارض عبور عوارض راهداری
tolling
عوارض عبور عوارض راهداری
tolls
عوارض عبور عوارض راهداری
warehousing system
روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
duty roster
دفتر وقایع نگهبانی یا دفتر نوبت نگهبانی
duty
عوارض گمرکی عوارض
litter relay point
نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
leaving
مرخصی
vacation
مرخصی
leave of absence
مرخصی
vacations
مرخصی
leave
مرخصی
dismission
مرخصی
surlough
مرخصی
permission
مرخصی
leaves of absence
مرخصی
off time
مرخصی
dismissal
مرخصی
dismissals
مرخصی
furlough
مرخصی
to be away on vacation
[American]
داشتن مرخصی
to take leave
مرخصی گرفتن
leaving
اذن مرخصی
to be away on vacation
[American]
در مرخصی بودن
leave
اذن مرخصی
sick leave
مرخصی استعلاجی
annual leave
مرخصی سالانه
he is on leave
او در مرخصی است
be on leave
در مرخصی بودن
He has a day off.
او مرخصی دارد.
leave with pay
مرخصی با حقوق
to take a vacation
مرخصی گرفتن
vacationist
مرخصی رونده
emergency leave
مرخصی اضطراری
liberty men
افراد مرخصی
vacation
مرخصی مهلت
vacation
مرخصی گرفتن
furlough
مرخصی سرباز
vacations
مرخصی گرفتن
furlough
حکم مرخصی
vacationer
مرخصی رونده
liberty
مرخصی 84 ساعته
liberties
مرخصی 84 ساعته
recesses
مرخصی گرفتن
vacations
مرخصی مهلت
recess
مرخصی گرفتن
compassionate leave
مرخصی ارفاقی
surlough
مرخصی دادن
to apply for leave
درخواست مرخصی کردن
I want to take a couple of days off .
یک ردوروز مرخصی می خواهم
To take a night off .
یک شب از کار مرخصی گرفتن
He is on leave of absence .
مرخصی رفته است
d. certificate
گواهی نامه مرخصی
to get one's ricket
ورقه مرخصی گرفتن
ashore
رفتن به مرخصی دریایی
to take ones farewell of
اجازه مرخصی گرفتن از
leave taking
کسب اجازه مرخصی
sickleave
مرخصی بابت ناخوشی
leave with pay
مرخصی با استفاده ازحقوق
watch
نگهبانی
out post
نگهبانی
protectorship
نگهبانی
watching
نگهبانی
watches
نگهبانی
trick
نگهبانی
wardenship
نگهبانی
watched
نگهبانی
tricked
نگهبانی
tricking
نگهبانی
furlough
مرخصی دادن به مرخص کردن
He went home on leave .
مرخصی گرفت رفت منزل
sabbatical year
مرخصی هر هفت سال یکبار
sabbatic year
مرخصی هر هفت سال یکبار
released
برگ مرخصی ازاد کردن
releases
برگ مرخصی ازاد کردن
sit back
<idiom>
راحتی داشتن ،مرخصی گرفتن
release
برگ مرخصی ازاد کردن
leaving
به ارث گذاشتن اجازه مرخصی
leave
به ارث گذاشتن اجازه مرخصی
guard
نگهبانی دادن
watchtowers
برج نگهبانی
watchtower
برج نگهبانی
chaperones
نگهبانی کردن
set the watch
تنظیم نگهبانی
second dog watch
نگهبانی دوم
to nount guard
به نگهبانی رفتن
chaperone
نگهبانی کردن
chaperons
نگهبانی کردن
sentry
قراول نگهبانی
first watch
نگهبانی شامگاه
guarding
نگهبانی دادن
stand guard
نگهبانی دادن
sentries
قراول نگهبانی
to stand sentinel
نگهبانی کردن
guards
نگهبانی دادن
chaperon
نگهبانی کردن
first dog watch
نگهبانی اول
roster
صورت نگهبانی
watched
نگهبانی دادن
watches
پاس نگهبانی
watching
پاس نگهبانی
watching
نگهبانی دادن
escorted
نگهبانی کردن
duty roster
لوحه نگهبانی
on sentry
مامور نگهبانی
orderly officen
افسر نگهبانی
trick
نوبت نگهبانی
tricked
نوبت نگهبانی
sentinels
نگهبانی کردن
sentinel
نگهبانی کردن
tricking
نوبت نگهبانی
cavalier
سکوی نگهبانی
rosters
صورت نگهبانی
watched
پاس نگهبانی
watch
نگهبانی دادن
radar quardship
نگهبانی رادار
middle watch
نگهبانی نیمه شب
sentry box
اتاقک نگهبانی
sentry boxes
اتاقک نگهبانی
escorts
نگهبانی کردن
watches
نگهبانی دادن
escorting
نگهبانی کردن
off duty
خارج از نگهبانی
escort
نگهبانی کردن
watch
پاس نگهبانی
main guard
پست نگهبانی اصلی
port watch
پست نگهبانی بندر
duty
ماموریت خدمت نگهبانی
watch bill
لوحه نگهبانی ناو
watch and ward
حق نگهبانی روزانه و شبانه
first dogwatch
نوبت نگهبانی عصر
shore leave
مرخصی ملوانان وافسران برای رفتن بخشکی
french leave
مرخصی بدون اطلاع قبلی جیم شدن
ground return
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowning
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
pancakes
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
inductive earthing
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
geotaxis
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
hercules
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
tricking
مدت زمان پست نگهبانی
fixed post system
سیستم پستهای نگهبانی ثابت
tricked
مدت زمان پست نگهبانی
look out
نگهبانی کردن موافب بودن
watchdog
نگهبانی دادن نگهبان بودن
watchdogs
نگهبانی دادن نگهبان بودن
trick
مدت زمان پست نگهبانی
regulus
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
nap of the earth
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
tax
عوارض
taxes
عوارض
complication
عوارض
complications
عوارض
dues
عوارض
due
عوارض
taxed
عوارض
imposition
عوارض
tolling
عوارض
toll
عوارض
tolls
عوارض
sentry box
سایبان چوبی نگهبان سرپناه نگهبانی
sentry boxes
سایبان چوبی نگهبان سرپناه نگهبانی
to break up
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
geognosy
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com