English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 136 (8 milliseconds)
English Persian
vacation مرخصی مهلت
vacations مرخصی مهلت
Other Matches
furlough مرخصی سرباز مرخصی دادن
vacation مرخصی
dismissal مرخصی
vacations مرخصی
dismission مرخصی
surlough مرخصی
off time مرخصی
leave مرخصی
leaves of absence مرخصی
dismissals مرخصی
furlough مرخصی
leaving مرخصی
leave of absence مرخصی
permission مرخصی
usance مهلت
graces مهلت
moratoriums مهلت
grace مهلت
graced مهلت
leeway مهلت
period of grace مهلت
moratorium مهلت
time out مهلت
d. of grace مهلت
space مهلت
spaces مهلت
respite مهلت
respite _ مهلت
gracing مهلت
furlough حکم مرخصی
furlough مرخصی سرباز
compassionate leave مرخصی ارفاقی
annual leave مرخصی سالانه
be on leave در مرخصی بودن
to take a vacation مرخصی گرفتن
emergency leave مرخصی اضطراری
vacationist مرخصی رونده
to take leave مرخصی گرفتن
to be away on vacation [American] داشتن مرخصی
to be away on vacation [American] در مرخصی بودن
He has a day off. او مرخصی دارد.
surlough مرخصی دادن
vacationer مرخصی رونده
liberty men افراد مرخصی
leave with pay مرخصی با حقوق
he is on leave او در مرخصی است
leaving اذن مرخصی
vacations مرخصی گرفتن
vacation مرخصی گرفتن
recess مرخصی گرفتن
recesses مرخصی گرفتن
liberties مرخصی 84 ساعته
sick leave مرخصی استعلاجی
leave اذن مرخصی
liberty مرخصی 84 ساعته
moratory مهلت دهنده
moratory مهلت دار
period of grace مهلت پرداخت
respite مهلت دادن
credits وعده مهلت
crediting وعده مهلت
break طلوع مهلت
credit وعده مهلت
what is the prompt مهلت ان چقدراست
moratorium مهلت قانونی
term of maintenance مهلت نگاهداری
moratoriums مهلت قانونی
credited وعده مهلت
demurs مهلت خواستن
demurring مهلت خواستن
days of grace ایام مهلت
asking for a respite مهلت خواستن
demurred مهلت خواستن
deadlines اخرین مهلت
deadline اخرین مهلت
giving a respite مهلت دادن
demur مهلت خواستن
grace period دوره مهلت
grant a period of grace مهلت دادن
days of grace مهلت اضافی
breaks طلوع مهلت
to get one's ricket ورقه مرخصی گرفتن
d. certificate گواهی نامه مرخصی
I want to take a couple of days off . یک ردوروز مرخصی می خواهم
sickleave مرخصی بابت ناخوشی
off duty مرخصی راحتی نگهبانی
He is on leave of absence . مرخصی رفته است
ashore رفتن به مرخصی دریایی
To take a night off . یک شب از کار مرخصی گرفتن
to apply for leave درخواست مرخصی کردن
leave with pay مرخصی با استفاده ازحقوق
leave taking کسب اجازه مرخصی
to take ones farewell of اجازه مرخصی گرفتن از
Wait a minute . یک دقیقه مهلت بده
He gave the inemy no respite . به دشمن مهلت نداد
have patience with me بمن مهلت دهید
imparlance مهلت برای اشتی
imparlance مهلت برای مصالحه
long dated دارای مهلت زیاد
ask for days grace دو روز مهلت خواستن
cessation قطع کردن مهلت
exceed the deadline گذشتن از مهلت مقرر
releases برگ مرخصی ازاد کردن
released برگ مرخصی ازاد کردن
sit back <idiom> راحتی داشتن ،مرخصی گرفتن
sabbatic year مرخصی هر هفت سال یکبار
furlough مرخصی دادن به مرخص کردن
leaving به ارث گذاشتن اجازه مرخصی
release برگ مرخصی ازاد کردن
leave به ارث گذاشتن اجازه مرخصی
He went home on leave . مرخصی گرفت رفت منزل
sabbatical year مرخصی هر هفت سال یکبار
The deadline is coming closer. مهلت مقرر نزدیکتر می شود.
reddendum موعد یا مهلت پرداخت اجاره
relief مرخصی تعویض نگهبانی عوارض زمین
Application may be filed by ... مهلت ارائه تقاضا نامه تا ... است.
The prescribed time - limit expires tomorrow . مهلت مقرر فردا منقضی می شود
To give somebody a few days grace . بکسی چند روز مهلت دادن
To meet a deadline . تا مهلت مقرر کاری را انجام دادن
french leave مرخصی بدون اطلاع قبلی جیم شدن
shore leave مرخصی ملوانان وافسران برای رفتن بخشکی
Her husband cant get a word in edgeways . به همسرش مهلت یک کلمه حرف نمی دهد
short shrift مهلت مختصربرای اقرار بگناه پیش از مردن
leave year سال کار بدون محاسبه ایام مرخصی یا ترک خدمت
busman's holiday تعطیلی و مرخصی که طی آن انسان همان کارهایی را میکند که در سر کار میکرده
limited divorce طلاقی که مدت ان محدود بوده پس ازانقضای مهلت بخودی خودرجوع شود
contango بهره دیرکرد تسلیم قرضه وسهام مهلت تحویل مبیع به مشتری
carring over تعویق تصفیه حساب در خریدو فروش سهام برای انتقال مال یا تسلیم مبیع مهلت تعیین کردن
leaving اجازه مرخصی رها کردن ترک کردن
leave اجازه مرخصی رها کردن ترک کردن
expirations انتهای مهلت منقصی شدن سپری شدن
expiration انتهای مهلت منقصی شدن سپری شدن
usance مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
tenant right حقی است که درانقضای مهلت مقرر بابت تغییراتی که مستاجر در عین مستاجره داده و انتفاع ازانها ناتمام مانده است به وی تعلق می گیرد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com