Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (35 milliseconds)
English
Persian
play fair
مردانه معامله کردن
Search result with all words
to play fair
مردانه و سر راست معامله کردن یا بازی کردن
Other Matches
bargained
معامله شیرین چانه زدن در معامله معامله باصرفه انجام دادن
bargaining
معامله شیرین چانه زدن در معامله معامله باصرفه انجام دادن
bargains
معامله شیرین چانه زدن در معامله معامله باصرفه انجام دادن
bargain
معامله شیرین چانه زدن در معامله معامله باصرفه انجام دادن
play fair
مردانه بازی کردن
package deals
معامله کلی معامله چکی
package deal
معامله کلی معامله چکی
futures goods
کالاهایی که در معامله سلف خرید و فروش می گردد کالاهای مورد معامله سلف
fradulent conveyance
معامله به قصد فرار از دین معامله به قصد اضرار غیر
do business
معامله کردن
trucking
معامله کردن
trucks
معامله کردن
chap
معامله کردن
to make a market of
معامله کردن
transacted
معامله کردن
truck
معامله کردن
sell-out
معامله کردن
trade in for
معامله کردن
strike a bargain
معامله کردن
transacts
معامله کردن
transacting
معامله کردن
dealt
حد معامله کردن
transact
معامله کردن
sell-outs
معامله کردن
trucked
معامله کردن
deal
معامله کردن
deal
حد معامله کردن
deals
حد معامله کردن
to do business
معامله کردن
deals
معامله کردن
sell out
معامله کردن
operates
به کار انداختن خرید و فروش کردن معامله کردن
operate
به کار انداختن خرید و فروش کردن معامله کردن
operated
به کار انداختن خرید و فروش کردن معامله کردن
deal in futures
معامله سلف کردن
sale short
معامله سلف کردن
black market
دربازارسیاه معامله کردن
black markets
دربازارسیاه معامله کردن
reciprocated
معامله متقابله کردن
to deal in futures
معامله سلف کردن
to declare off
قطع معامله کردن با
reciprocate
معامله بمثل کردن
cancellation of bargain
اقاله کردن معامله
reciprocates
معامله بمثل کردن
declare off
قطع معامله کردن
barter
پایاپای معامله کردن
lay one's cards on the table
<idiom>
صادقانه معامله کردن
bartered
پایاپای معامله کردن
contango
با وعده معامله کردن
reciprocates
معامله متقابله کردن
reciprocated
معامله بمثل کردن
to deal in futures
معامله پیش کردن
reciprocate
معامله متقابله کردن
barters
پایاپای معامله کردن
bartering
پایاپای معامله کردن
to buy a pig in a poke
معامله سربسته کردن
merchandies
معامله کردن کالای تجارتی
passing off
به اسم دیگری معامله کردن
barter away
تجارت یا معامله پایاپای کردن
To clinch (close)the deal.
معامله راتمام کردن ( انجام دادن )
to come away empty-handed
با دست خالی
[معامله ای را]
ترک کردن
to negotiate for something
گفتگو و معامله کردن برای چیزی
countering
جواب دادن معامله بمثل کردن با
counter
جواب دادن معامله بمثل کردن با
countered
جواب دادن معامله بمثل کردن با
to negotiate
[about; on; for]
something
[with somebody]
گفتگو و معامله کردن
[با کسی درباره چیزی]
dicker
مبادله کردن پوست حیوانات معامله جنسی
overtrading
بیش ازحد معامله کردن افراط در داد و ستد
manwise
مردانه
gamely
مردانه
manful
مردانه
mannish
مردانه
virile
مردانه
manfully
مردانه
masculinely
مردانه
manly
مردانه
male
مردانه نرینه
men's rooms
مستراح مردانه
men's room
مستراح مردانه
kilt
دامن مردانه
kilts
دامن مردانه
male courage
جرات مردانه
man power
نیروی مردانه
mannishness
ادای مردانه
singlets
زیرپوش مردانه
mannishly
با ادای مردانه
menswear
لباس مردانه
singlet
زیرپوش مردانه
smoking jacket
ژاکت مردانه
paroling
قول مردانه
paroled
قول مردانه
parole
قول مردانه
virile strength
نیروی مردانه
men's apartments
قسمت مردانه
unisex
زنانه - مردانه
ulster
پالتوگشاد مردانه
masculine
نرینه مردانه
paroles
قول مردانه
sportsmanly
مردانه وار
saloon
آرایشگاه مردانه
t shirt
زیرپیراهنی مردانه
half hose
جوراب مردانه
gentlemen's agreement
قول مردانه
barytone
میان صدای مردانه
Stage party ( films , movies ) .
میهمانی ( فیلمهای ) مردانه
haberdashers
فروشنده لباس مردانه
black tie
لباس عصر مردانه
fedora
کلاه نمدی مردانه
dress shirts
پیراهن سفید مردانه
dress shirts
پیراهن عصر مردانه
stag
جلسه یا مهمانی مردانه
stags
جلسه یا مهمانی مردانه
sartorial
مربوط بلباس مردانه
dress shirt
پیراهن عصر مردانه
cuffing
سردست پیراهن مردانه
cuffed
سردست پیراهن مردانه
cuff
سردست پیراهن مردانه
dress shirt
پیراهن سفید مردانه
strong minded
دارای افکار مردانه
haberdasher
فروشنده لباس مردانه
pyjamas
لباس خواب مردانه
haberdashery
مغازه ملبوس مردانه
cuffs
سردست پیراهن مردانه
top hat
کلاه مردانه استوانهای
to die game
مردانه جان دادن
black tie
کت نیمه رسمی مردانه
mannish
دارای رفتار مردانه
top hats
کلاه مردانه استوانهای
night shirt
پیراهن خواب مردانه یاپسرانه
tenors
تمایل صدای زیر مردانه
cassi mere
پارچه پشمی جناغی مردانه
tenor
تمایل صدای زیر مردانه
inverness
یکجور ردای بی استین مردانه
jerkins
کت چرمی مردانه که به تن چسبیده باشد
mess jacket
ژاکت تنگ وکوتاه مردانه
jerkin
کت چرمی مردانه که به تن چسبیده باشد
tuxedos
لباس مردانه مخصوص چای عصر
tux
لباس مردانه مخصوص چای عصر
This is the latest mens fashion.
این آخرین مد لباس مردانه است
tuxedo
لباس مردانه مخصوص چای عصر
masculinize
شخصیت مردانه در زنی بوجود اوردن
shirt-tails
بخشی از پیراهن مردانه که زیر شلوار میرود
shirt-tail
بخشی از پیراهن مردانه که زیر شلوار میرود
frock coats
نیم تنه دامن بلند مردانه فراک
frock coat
نیم تنه دامن بلند مردانه فراک
billycock
نوعی کلاه گرد مردانه که ازنمد نرم ساخته میشود
codpieces
روکش یا کیسهای که دکمههای جلو شلوار و برجستگی آلت مردانه رامیپوشاند
codpiece
روکش یا کیسهای که دکمههای جلو شلوار و برجستگی آلت مردانه رامیپوشاند
negotiation
معامله
negotiations
معامله
trucking
معامله
bargained
معامله
transactions
معامله
penny worth
معامله
truck
معامله
dealing
معامله
sells
معامله
bargains
معامله
transactor
معامله گر
sell
معامله
selling
معامله
trucked
معامله
bargaining
معامله
bargain
معامله
truckman
معامله گر
treament
معامله
transaction
معامله
trucks
معامله
transaction on change
معامله در بورس
package deals
معامله یکجا
merchantable
قابل معامله
package deal
معامله یکجا
unconscionable bargain
معامله نامعقول
forward dealing
معامله به وعده
forward purchase
معامله سلف
unauthorized transaction
معامله فضولی
negotiable
قابل معامله
truckage
مبادله معامله
treater
طرف معامله
fictitious transaction
معامله صوری
negotiators
طرف معامله
negotiator
طرف معامله
retorsion
معامله به مثل
not negotiable
غیرقابل معامله
object of transaction
مورد معامله
performance
انشاء معامله
speculative
معامله قماری
private treaty
معامله خصوصی
collective bargaining
معامله جمعی
ventures
معامله قماری
bargained
معامله باصرفه
swap
معامله پایاپای
to take
معامله قماری
swops
معامله پایاپای
ventured
معامله قماری
bargaining
معامله باصرفه
venture
معامله قماری
option
اختیار معامله
options
اختیار معامله
He goes on and on . He is most persistent .
ول کن معامله نیست
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com