English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 41 (4 milliseconds)
English Persian
gentlemen of the robe مردمان قضائی
Other Matches
levy in mess نام نویسی از مردمان سالم برای جنگ بسیج مردمان سالم به طور اجباری
judicatory قضائی
the long robe پیشه قضائی
rogatory commission نیابت قضائی
juridically از لحاظ قضائی
judicially از نظر قضائی
the long robe لباس قضائی
circuit حوزه قضائی
circuits حوزه قضائی
judicial arbitrator داور قضائی
leading case نمونه یاسابقه قضائی
to seek or ask lagal a مشورت قضائی کردن
judicial review تجدید نظر قضائی
peoples مردمان
people مردمان
peopling مردمان
peopled مردمان
competant judicial authority مقامات صلاحیت دار قضائی
great persons مردمان بزرگ
the common run of men مردمان عادی
these people این مردمان
the quality مردمان متشخص
people of quality مردمان متشخص
many persons مردمان بسیار
lives of great men مردمان بزرگ
gentlefolk مردمان شریف
within living memory تا انجا که مردمان زنده
great minds مردمان با کله یا فکور
verderer متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
to revisit a criminal case [judicial proceedings] یک پرونده جنایی [رسیدگی قضائی] را بازدید کردن
verderor متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
gentry مردمان محترم و با تربیت اصالت
prytaneum تالارپذیرایی سفراو مردمان محترم
pict مردمان غیر سلتی انگلیس
golden age وابسته به مردمان عصر طلایی
golden ages وابسته به مردمان عصر طلایی
cognizance ابلاغ رسمی حق یا اختیارقانونی برای تعقیب موضوعی از مجاری قضائی
respecter کسی که از مردمان بانفوذ یاتوانگر ملاحظه یا صرفداری میکند
respecters کسی که از مردمان بانفوذ یاتوانگر ملاحظه یا صرفداری میکند
the inquisition دادگاهی که کارش دادرسی مردمان از دین برگشته یارافضی و به کیفر رساندن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com