English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
to die a dry death مردن بدون انکه علت مرگ غرق شدن یاکشته شدن باشد
Other Matches
customs of war اداب مربوط به جنگ که بدون انکه قدرت قانونی داشته باشد موردقبول دولتهاست
forwarding merchant حق الزحمهای دریافت می دارد بدون انکه دروسیله حمل یا پرداخت کرایه شریک باشد
equitable mortgage بدون انکه موضوع این عمل یاتاسیس صراحتا" یا منجزا"به رهن دلالت داشته باشد
implied trust امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
inoffensively بی انکه زننده باشد
without his knowing it بدون انکه بداند
irrelatively بی انکه وابستگی داشته باشد
ineffectively بی انکه اثری داشته باشد
frothily بی انکه مغزیامعنی داشته باشد
on cne's own initiative بی انکه کسی گفته باشد
for no p reason بی انکه دلیل خاصی داشته باشد
numbly بی انکه حس داشته باشد یا تکان خورد
inartistically بی انکه نشان هنراز ان نمایان باشد
inefficaciously ناسودمندانه بی انکه سودیا فایدهای داشته باشد
pointlessly بی انکه معنی ویژه یا لطفی داشته باشد
profound gangrene یعنی انکه گوشت زیادی را تباه کرده باشد
to die without issue بدون اولاد مردن
to drag in a subject موضوعی رابدون انکه ضرورت داشته باشد بمیان اوردن
latest event time دیرترین زمانیکه تا ان زمان یک واقعه میتواند اتفاق بیافتد بدون انکه مدت اجرای پروژه طولانی تر گردد
academic freedom آزادی طلاب و محققین در تدریس وتحقیق و نشر افکار خود بدون انکه موسسهای که دراستخدام انند بتواند به انان تعرضی بکند و یا ایشان را درفشار بگذارد
individualism فلسفه اصالت فردیت روش فکری که معتقد به ازاد گذاشتن فرد درجمیع امور و شئون است بدون انکه مصالح جمع این ازادی را محدود کند
inadvisably بدون اینکه صلاح باشد
irrelevantly بدون اینکه وابستگی داشته باشد
incomparably بدون اینکه نظر داشته باشد
off the point بدون اینکه وابستگی داشته باشد
apomict کسی یا چیزی که بوسیلهء تکثیر بدون لقاح بوجود امده باشد
industrial union اتحادیهای که هر نوع کارگر بدون توجه به کارش میتواند در ان عضو باشد
assistance کمک یک جانبه کشوری به کشور دیگر بدون اینکه مسئله مقابله به مثل مطرح باشد
vertical take off and landing هواپیمایی که بدون داشتن سرعت نسبی قادر به برخاستن از سطح زمین معلق ماندن در هوا و فرودمجدد باشد
standalone ترمینال کامپیوتر با پردازنده و حافظه که مستقیماگ به مودم وصل میشود و بدون اینکه عنصر شبکه یا انشعابی از آن باشد
divan cover [قالیچه رومبلی که معمولا دو تکه قرینه بوده و در یک طرف بدون ریشه می باشد تا در کنار هم بصورت یک قطعه به نظر آید.]
unmoderated list لیست پست که هر مادهای که در لیست باشد را به زیرنویس دیگر منتقل میکند بدون اینکه کسی آنرا بخواند یا بررسی کند
whoever هر انکه
one who انکه
encke انکه
he who انکه
or یا انکه
that which انکه
simple design طرف کف ساده [هرگاه قسمتی و تمام فرش را بصورت ساده و بدون هیچگونه طرحی می بافند. نمونه آن فرش قائنات یا آستان قدس است که فضای بین لچک و ترنج کف ساده و قرمز می باشد.]
bolshevism مکتبی متفرع از مارکسیسم که مبدع ان لنین بوده است و مبتنی است بر تاکید این مسئله که طبقه پرولتاریا باید با جنبش و اعمال قوه و بدون اینکه منتظر فرسودگی خودبخودی سیستم کاپیتالیستی باشد قدرت سیاسی را به دست گیرد.
tenthly دهم انکه
provided بشرط انکه
provided مشروط به انکه
imprimis اول انکه
imprlmis نخست انکه
for one thing یکی انکه
seventhly هفتم انکه
on one side <adv.> یکی انکه
before پیش انکه
for one thing <adv.> یکی انکه
ninthly نهم انکه
on the condition that به شرط انکه
that که برای انکه
while حال انکه
on the one hand <adv.> یکی انکه
even if ولو انکه
secondly دوم انکه
in the second place دوم انکه
innocuously بی انکه گزندی رساند
his reputed son died انکه پس اوبشمارمیرفت مرد
his reputed son died انکه مشهوربودپسراوست مرد
lastly اخر از همه انکه
harmlessly بی انکه اسیبی رساند
a closed mouth catches no flies <proverb> تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
out of sigt out of mind از دل برود هر انکه از دیده برفت
moored mine مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
affimable شایسته انکه بطورقطع گفته شود
hot شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
without any reservation بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
affirmance افهارسخنی بقیدراستی وقطعیت بی انکه سوگندی بخورند
parathesis پیوند دو واژه بی انکه تغییری درانهاروی دهد
orthopaedy معالجه ناخوشی بی انکه دارویی بکار برند
escutcheon سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
unformed بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
accelerationists شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند
permanent set حالت ثابت فلزپس از انکه کارکرده و فشاردیده است
inexorably بی انکه نرم شودیا بلابه کسی گوش دهد
to kick the bucket مردن
pop off مردن
pass on <idiom> مردن
decease مردن
to lose one's life مردن
expire مردن
demise مردن
drop off مردن
expiring مردن
pass away مردن
gasp out life مردن
kick the bucket <idiom> مردن
to come to ones end مردن
go off مردن
to die in harness مردن
to join the majority مردن
to be food for worms مردن
to hand in ones checks مردن
to go west مردن
to cross the styx مردن
to end one's days مردن
to be no more مردن
to bite the dust مردن
to give up the ghost مردن
to g. out life مردن
die : مردن
perish مردن
to kick off مردن
to lie low مردن
expires مردن
to lose plant مردن
knock off مردن
perishes مردن
to snuff out مردن
to hop the perch مردن
perished مردن
hotbed بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
flattest ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
tie in فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
to spray a tree داروی ویژه بردرختی افشاندن تا انکه میکربهای ان کشته شود
tie-ins فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
tie-in فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
independently آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
imperfect competition حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
to die or to live مردن یازیستن
to die hard سخت مردن
to die in ones shoes ناگهان مردن
ready to die اماده مردن
tamper ناخنک مردن
starves از گرسنگی مردن
starve از گرسنگی مردن
starved از گرسنگی مردن
electrocute مردن در اثربرق
To die like a dog . بروزگار سگ مردن
quails ترسیدن مردن
quail ترسیدن مردن
strave از گرسنگی مردن
to d. from wound از زخم مردن
to d. in poverty درفقر مردن
starving از گرسنگی مردن
dying مردن مرگ
to die young جوان مردن
electrocutes مردن در اثربرق
electrocuting مردن در اثربرق
electrocuted مردن در اثربرق
to die [of] or [from] مردن [از] یا [در اثر]
to starve to death از گرسنگی مردن
fetch ahead فرایند واکشی یک دستورالعمل قبل از انکه اخرین دستوراجرای ان تمام شود
sacks حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
sacked حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
sack حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
necrosis مردن نسوج زنده
die down روبزوال نهادن مردن
pass out مردن ضعف کردن
to die a miserable death مردن [تحقیر آمیز ]
to die of hunger [thirst] از گرسنگی [تشنگی] مردن
to die of f. ازقحطی یاگرسنگی مردن
to die in ones bed بمرگ طبیعی مردن
to die of an illness در اثر بیماری مردن
to croak مردن [تحقیر آمیز ]
d. wish خواهش هنگام مردن
to pass a way مردن نابود شدن
predecease قبل از دیگری مردن
to d. a matural death بمرگ طبیعی مردن
to snuff it [British E] مردن [تحقیر آمیز ]
to peg out [British E] مردن [تحقیر آمیز ]
Taoism روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
the block مردن بوسیله گردن زنی
to die a natural death در اثر مرگ طبیعی مردن
to bleed to death ازبسیاری خون امدن مردن
give up the ghost <idiom> مردن ،دست کشیدن از کار
to d. in one's bed دراثر پیری یا بیماری مردن
predecease پیش ازواقعه معینی مردن
to die a thousand deaths هزار مرگ و میر مردن
to go to the shades مردن سایه دار کردن
to conk out مردن [تحقیر آمیز] [اصطلاح]
open back [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
parataxis مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
the dying father said پدر که درحال مردن بود گفت
to die from an injury [a wound] به علت آسیب دیدگی [زخمی] مردن
i would sooner die than lie مردن را به دروغ گفتن ترجیح میدهم
to die a violent death مردن ناشی ازمرگ غیر طبیعی
unbranched بدون انشعاب بدون شعبه
unstressed بدون اضطراب بدون کشش
offhand بدون مقدمه بدون تهیه
achylous بدون کیلوس بدون قیلوس
laptop کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
short shrift مهلت مختصربرای اقرار بگناه پیش از مردن
d. of macabre تصویری که دسته مردن راازپست و بلند نشان میدهد
picking پاک مردن سطح فلزات بوسیله محلولهای شیمیائی
wellŠsuppose it is so خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
Zel-i Sultan vase طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
to be broken on the wheel روی چرخ گاری مردن [نوعی مجازات اعدام در قرون وسطی]
prior possession تصرف به عنوان مالکیت دلیل مالکیت است مگر انکه خلاف ان ثابت شود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com