English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (27 milliseconds)
English Persian
postmortem مرده رامعاینه وکالبد شکافی کردن
Other Matches
somatology علم طبیعیات وکالبد
To spilt hair . To make a fine distinction . مورااز ماست کشیدن ( مو شکافی کردن )
stillbirths زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
keb میشی که بره مرده انداخته یابره اش مرده است
stillbirth زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillborn زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
dog cheap مفت مسلم بقیمت سگ مرده یاصاحب مرده
dead wool پشم مرده [که از بدن حیوان مرده یا ذبح شده توسط مواد شیمیایی جدا شده و خاصیت رنگ پذیری خوبی ندارد.]
trifid سه شکافی
micrology مو شکافی
ovariotomy تخمدان شکافی
autopsies کالبد شکافی
enterotomy روده شکافی
butt seam weld جوشکاری شکافی
butt welding جوشکاری شکافی
forging crack اهنگری شکافی
autopsy کالبد شکافی
zootomy جانور شکافی
quadrifid چهار شکافی
dissection کالبد شکافی
keratotome چاقوی قرنیه شکافی
scalpels چاقوی کالبد شکافی
keratome چاقوی قرینه شکافی
scalpel چاقوی کالبد شکافی
vulvate دارای شکافی شبیه فرج
vulval دارای شکافی شبیه فرج
vulvar دارای شکافی شبیه فرج
hacked شکافی که بر اثربیل زدن یا شخم زده ایجادمیشود
balacava پوشش ضد اتش سر و گردن با شکافی جلو صورت
hacks شکافی که بر اثربیل زدن یا شخم زده ایجادمیشود
hack شکافی که بر اثربیل زدن یا شخم زده ایجادمیشود
embrasure مزغل یا شکافی که ازانجا توپ و تفنگ رااتش میکنند
embrasures مزغل یا شکافی که ازانجا توپ و تفنگ رااتش میکنند
escheat حق تصرف دارایی متوفی ازطرف دولت یا پادشاه درموردی که متوفی بی وارث یابی وصیت مرده باشد مصادره کردن
palmatifid دارای شکافی شبیه پنجه دست شکافته پنجه
low-spirited دل مرده
low spirited دل مرده
dead مرده
at rest مرده
lifeless مرده
vapid مرده
his heart sank دل مرده شد
extinct مرده
in the dust مرده
one-man یک مرده
deceased مرده
exanimate مرده
six feet under <idiom> مرده
defunct مرده
one man یک مرده
hearses مرده کش
hearse مرده کش
vivisectional زنده شکافی تشریح جانور زنده
vivisection زنده شکافی تشریح جانور زنده
dull finish رخده مرده
inhumationist مرده خاک کن
death masks قیافه مرده
dead as a doornail <idiom> کاملا مرده
reliquiae مرده ریگ
still born مرده بدنیاامده
defunct مرده درگذشته
dull finish کالیبر مرده
pah مرده شور
down with him مرده باد
death mask قیافه مرده
resurrection man مرده دزد
resurrectionist مرده دزد
dead rise فاصله مرده
dead band نوار مرده
dead ball توپ مرده
dead as a d. بکلی مرده
dead load بار مرده
time lags زمان مرده
time lag زمان مرده
slaked lime اهک مرده اهک مرده
swelled موج مرده
air slaked lime اهک مرده
ground swell موج مرده
swells موج مرده
blate روح مرده
dead soils خاکهای مرده
dead space فضای مرده
widower مرد زن مرده
living corpse مرده متحرک
widowers مرد زن مرده
saprophage مرده خوار
death's head جمجمه مرده
dead time زمان مرده
death watch پاسبان مرده
playing dead مرده نمایی
death feigning مرده نمایی
death day سال مرده
deadness حالت مرده
out of play توپ مرده
deadball توپ مرده
dead volume حجم مرده
dead storage حجم مرده
dead storage گنجایش مرده
swell موج مرده
morgue مرده خانه
necrophobia مرده هراسی
necrophilia مرده گرایی
idle wire سیم مرده
autopsy تشریح مرده
necrophagous مرده خوار
necrophagous مرده خور
lyke wake پاسبانی مرده در شب
cremations مرده سوزانی
necromania مرده پرستی
necrolatry مرده پرستی
parted درگذشته مرده
idle turn کلاف مرده
stillbirths مرده زاد
stillbirth مرده زاد
autopsies تشریح مرده
cremation مرده سوزانی
morgues مرده خانه
exanimate دل مرده وبیروح
non productive time زمان مرده
necropsy مرده نگری
murrain گوشت مرده
Speak well of the dead . <proverb> پشت سر مرده بد نگو.
dead-house مرده شوی خانه
inheritance مرده ریگ وراثت
necromimesis خود مرده انگاری
mortuaries مرده شوی خانه
death mask ماسک صورت مرده
death masks ماسک صورت مرده
mortuary مرده شوی خانه
autopsies تشریح نسج مرده
sloughy شبیه پوست مرده
autopsy تشریح نسج مرده
He is not dead by any chance , is he ? نکند مرده باشد ؟
inheritances مرده ریگ وراثت
still born مرده زاییده شده
aeropause منطقه جوی مرده
cirerar yurn فرف خاکستر مرده
eloge ستایش شخص مرده
balefire اتش مرده سوزانی
he seems to have died ازقرارمعلوم مرده است
cadaveric دارای رنگ مرده
gralloch احشای گوزن مرده
back lash eliminator تعادل در مسیر مرده
plague on it مرده شورش ببرد
blast it مرده شورش را ببرد
time lag فاصله زمانی مرده
protoxlead سنگ مرده مرتک
time lags فاصله زمانی مرده
sequestrum قسمت بافت مرده
departed مرده درگذشته مرحوم
funeral home مرده شوی خانه
d. paleness رنگ ارام مرده
deathy مرگ نما مرده وار
sciomantic غیبگو از روی سایه مرده
palls تابوت محتوی مرده حائل
palled تابوت محتوی مرده حائل
pall تابوت محتوی مرده حائل
heritage مرده ریگ سهم موروثی
cadaverous دارای رنگ پریده و مرده
palling تابوت محتوی مرده حائل
To be crazy about agirl . کشته مرده دختری بودن
prosector تشریح کننده بدن مرده
natimortality امار مرده زاییده شدگان
funeral pyre توده هیزم که مرده را روی ان میسوزانند
necrotic دارای بافت مرده یااستخوان فاسد
f. pile or pyre توده هیزم که مرده راروی ان میسوزانند
ossuary محل امانت گذاری استخوان مرده
it is not true that he is dead اینکه میگویند مرده است حق ندارد
wraiths روح مرده کمی قبل یا پس از مرگ
ossuary فرف مخصوص نگاهداری استخوانهای مرده
wraith روح مرده کمی قبل یا پس از مرگ
crematory کورهای که لاشه مرده یااشغال را در ان می سوزانند
sciomacy غیب گویی از روی سایه مرده
urns گلدان یا فرف محتوی خاکستر مرده
under hatches زیر عرشه دوراز نظر مرده
urn گلدان یا فرف محتوی خاکستر مرده
obsequial وابسته به ایین تشیع جنازه باختم مرده
incinerators کورهای که اشغال یا لاشه مرده در ان سوزانده و خاکسترمیشود
crematoriums کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
zombiism اعتقاد به حلول و تجدید حیات جسمانی مرده
crematorium کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
incinerator کورهای که اشغال یا لاشه مرده در ان سوزانده و خاکسترمیشود
crematoria کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
corn میخچه [پزشکی] [ضایعه ای پینه ای شکل از پوست مرده]
clavus میخچه [پزشکی] [ضایعه ای پینه ای شکل از پوست مرده]
lich gate سرپوشیده گورستان کلیساکه مرده رادران می گذاشتندتاکشیش بیاید
twicer حروف چینی که خودش هم چاپ کننده است دو مرده
pyre توده هیزم مخصوص اتش زدن جسد مرده
pyres توده هیزم مخصوص اتش زدن جسد مرده
transmigration حلول روح مرده در بدن موجود زنده دیگری تبعید
But his body was eventually recovered. اما ممکن بود او [مرد] فقط مرده بازیافته شود.
give someone an inch and they will take a mile <idiom> اگربه مرده روبدی میگه کفن پولک دوزی میخواهم
gavelkind تقسیم مال کسی که بی وصیت مرده بطور برابر میان پسرانش
hatchment صفحهای که نشانهای خانوادگی وسلاح شخص تازه مرده راروی ان نمود
infarct ناحیهای که در اثر وقفه گردش خون دررگ بافتهای ان مرده باشد دچارانفارکتوس
funeral home محلی که دران مرده را جهت انجام مراسم تدفین یا سوزاندن اماده میکنند
direct loading مجموعه نیروهائیکه مستقیمابه ساختمان اثر میکند وشامل بارهای زنده و مرده میباشد
zombies روحی که بعقیده سیاه پوستان ببدن مرده حلول کرده و انراجان تازه بخشد
zombie روحی که بعقیده سیاه پوستان ببدن مرده حلول کرده و انراجان تازه بخشد
zombi روحی که بعقیده سیاه پوستان ببدن مرده حلول کرده و انراجان تازه بخشد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com