Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (9 milliseconds)
English	Persian
death feigning	مرده نمایی
playing dead	مرده نمایی
Other Matches
stillbirths	زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillbirth	زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillborn	زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
keb	میشی که بره مرده انداخته یابره اش مرده است
dog cheap	مفت مسلم بقیمت سگ مرده یاصاحب مرده
dead wool	پشم مرده [که از بدن حیوان مرده یا ذبح شده توسط مواد شیمیایی جدا شده و خاصیت رنگ پذیری خوبی ندارد.]
spectroscopic binary	دوتایی طیف نمایی دوتایی بیناب نمایی
shabbiness	نخ نمایی
squalidity	بد نمایی
unimodal	یک نمایی
exponential	نمایی
modal	نمایی
male protest	نر نمایی
modals	نمایی
squalidness	بد نمایی
bimodal	دو نمایی
effeminacy	زن نمایی
seediness	بد نمایی
aberration	کج نمایی
pearliness	مروارید نمایی
sanctimoniousness	مقدس نمایی
masculine protest	نرینه نمایی
sanctified airs	مقدس نمایی
master stroke	هنر نمایی
saber rattling	قدرت نمایی
puppyhood	خود نمایی
puppydom	خود نمایی
prewetting	پیش تر نمایی
exponential function	تابع نمایی
exponential distribution	توزیع نمایی
exponential curve	منحنی نمایی
foreshortening	کوته نمایی
maculation	ملوث نمایی
grin	دندان نمایی
magnifications	درشت نمایی
grinned	دندان نمایی
magnification	بزرگ نمایی
magnification	درشت نمایی
grinning	دندان نمایی
likelihood	درست نمایی
pleading	برهان نمایی
exponential rate	نرخ نمایی
exponential rate	اهنگ نمایی
grandiosity	بزرگ نمایی
holographic image	نمایی از شی سه بعدی
illusionism	عمق نمایی
illusionism	سه بعد نمایی
notoriety	انگشت نمایی
exhibitionism	عورت نمایی
grins	دندان نمایی
magnifications	بزرگ نمایی
showiness	خود نمایی
transparecy	پشت نمایی
tokenism	نمونه نمایی
stereoscopics	برجسته نمایی
slow motion	کند نمایی
exponent bias	پیشقدر نمایی
sightliness	خوش نمایی
verisimilitude	راست نمایی
spectroscopy	طیف نمایی
spectroscopy	بیناب نمایی
ostentation	خود نمایی
dichroism	دو رنگ نمایی
flare	خود نمایی
flares	خود نمایی
boldfacing	درشت نمایی
pretentiousness	خود نمایی
transparency	پشت نمایی
characterization	منش نمایی
transparencies	پشت نمایی
sanctimony	مقدس نمایی
data display	داده نمایی
transparence	پشت نمایی
to prank out oneself	خود نمایی کردن
woolliness	پشم نمایی پرپشمی
likelihood ratio	بهر درست نمایی
direction indicator	دستگاه جهت نمایی
circular dischroism	دو رنگ نمایی دورانی
characterised	منش نمایی کردن
to cut a dash	خود نمایی کردن
characterizes	منش نمایی کردن
characterized	منش نمایی کردن
characterize	منش نمایی کردن
characterises	منش نمایی کردن
characterising	منش نمایی کردن
parading	خود نمایی کردن
parades	خود نمایی کردن
paraded	خود نمایی کردن
maximum liklihood	درست نمایی بیشینه
parade	خود نمایی کردن
masterstroke	هنر نمایی شاهکار
masterstrokes	هنر نمایی شاهکار
magnification factor	عامل درشت نمایی
lateral magnifying power	درشت نمایی جانبی
prink	خود نمایی کردن
ebullioscopy constant	ثابت غلیان نمایی
characterizing	منش نمایی کردن
magnifications	بزرگ سازی درشت نمایی
power	درشت نمایی قدرت دوربین
powered	درشت نمایی قدرت دوربین
powering	درشت نمایی قدرت دوربین
powers	درشت نمایی قدرت دوربین
perspective	عمق نمایی چشم انداز
perspectives	عمق نمایی چشم انداز
time constant of an exponential quantity	ثابت زمانی یک کمیت نمایی
magnification	بزرگ سازی درشت نمایی
floating point calculation	محاسبات اعداد نمایی یا علمی
panchromatic emulsion	امولسیون تمام رنگ نمایی
maximum likelihood method	روش حداکثر درست نمایی
resolution	قدرت تفکیک اجزا یا درشت نمایی
resolutions	قدرت تفکیک اجزا یا درشت نمایی
pedantic	وابسته به عالم نمایی وفضل فروشی
his heart sank	دل مرده شد
in the dust	مرده
low spirited	دل مرده
six feet under <idiom>	مرده
exanimate	مرده
at rest	مرده
extinct	مرده
low-spirited	دل مرده
lifeless	مرده
hearses	مرده کش
defunct	مرده
hearse	مرده کش
one man	یک مرده
deceased	مرده
one-man	یک مرده
vapid	مرده
dead	مرده
sandbar	جزیره نمایی که دردهانه رودخانه یا بندر گاه باشد
necropsy	مرده نگری
necrophobia	مرده هراسی
necrolatry	مرده پرستی
necromania	مرده پرستی
necrophagous	مرده خور
necrophilia	مرده گرایی
necrophagous	مرده خوار
murrain	گوشت مرده
lyke wake	پاسبانی مرده در شب
autopsies	تشریح مرده
cremations	مرده سوزانی
ground swell	موج مرده
cremation	مرده سوزانی
idle turn	کلاف مرده
idle wire	سیم مرده
time lags	زمان مرده
time lag	زمان مرده
inhumationist	مرده خاک کن
non productive time	زمان مرده
pah	مرده شور
death day	سال مرده
morgues	مرده خانه
morgue	مرده خانه
stillbirths	مرده زاد
stillbirth	مرده زاد
dead as a doornail <idiom>	کاملا مرده
parted	درگذشته مرده
living corpse	مرده متحرک
still born	مرده بدنیاامده
slaked lime	اهک مرده اهک مرده
swells	موج مرده
reliquiae	مرده ریگ
resurrection man	مرده دزد
resurrectionist	مرده دزد
swelled	موج مرده
swell	موج مرده
saprophage	مرده خوار
dead load	بار مرده
dead space	فضای مرده
exanimate	دل مرده وبیروح
dead as a d.	بکلی مرده
death masks	قیافه مرده
dead soils	خاکهای مرده
blate	روح مرده
dead volume	حجم مرده
deadball	توپ مرده
dead ball	توپ مرده
dead rise	فاصله مرده
death watch	پاسبان مرده
dead band	نوار مرده
death's head	جمجمه مرده
death mask	قیافه مرده
out of play	توپ مرده
deadness	حالت مرده
air slaked lime	اهک مرده
dull finish	رخده مرده
widowers	مرد زن مرده
dull finish	کالیبر مرده
autopsy	تشریح مرده
dead storage	حجم مرده
dead time	زمان مرده
widower	مرد زن مرده
defunct	مرده درگذشته
down with him	مرده باد
dead storage	گنجایش مرده
plague on it	مرده شورش ببرد
sloughy	شبیه پوست مرده
departed	مرده درگذشته مرحوم
inheritance	مرده ریگ وراثت
autopsy	تشریح نسج مرده

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com