Dictiornary-Farsi | مرده نگری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
necropsy	مرده نگری


Other Matches

stillbirth	زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillborn	زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
keb	میشی که بره مرده انداخته یابره اش مرده است
stillbirths	زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
dog cheap	مفت مسلم بقیمت سگ مرده یاصاحب مرده
dead wool	پشم مرده [که از بدن حیوان مرده یا ذبح شده توسط مواد شیمیایی جدا شده و خاصیت رنگ پذیری خوبی ندارد.]
retrospect	پس نگری
holism	کل نگری
retrospection	پس نگری
retrospective view [on]	پس نگری [به]
objectivism	عینی نگری
empiricism	تجربی نگری
introspection	درون نگری
nativism	فطری نگری
panpsychism	روحی نگری
organicism	عضوی نگری
operationalism	عملیاتی نگری
nervism	عصب نگری
sensationalism	حسی نگری
atomism	ذره نگری
biologism	زیستی نگری
forecasting	پیش نگری
elementarism	عنصری نگری
extraception	واقع نگری
finalism	غایت نگری
expectations	پیش نگری
expectation	پیش نگری
hereditarianism	ارثی نگری
geneticism	ارثی نگری
intraception	عاطفی نگری
absolutism	مطلق نگری
pansexualism	جنسی نگری
parallelism	توازی نگری
dualism	دوگانه نگری
purposivism	غایت نگری
relativism	نسبی نگری
self observation	خویشتن نگری
vitalism	حیاتی نگری
foresight	پیش نگری
prospecting	اینده نگری
prospect	اینده نگری
prospected	اینده نگری
prospects	اینده نگری
psychologism	روانشناختی نگری
phenomenalism	پدیدار نگری
personalism	شخص نگری
physicalism	فیزیکی نگری
physiologism	فیزیولوژی نگری
preformism	ذاتی نگری
probabilism	احتمالی نگری
Elementarism	عنصر نگری
centralism	مرکزی نگری
cultural relativism	نسبی نگری فرهنگی
cultural parallelism	توازی نگری فرهنگی
cultural absolutism	مطلق نگری فرهنگی
perfect foresight	اینده نگری کامل
moral realism	واقع نگری اخلاقی
biologism	زیست شناختی نگری
mechanistic theory	نظریه ماشینی نگری
introspectionist	خویشتن نگری است
providence	صرفه جویی اینده نگری
psychoneural parallelism	توازی نگری روانی- عصبی
Peeping Tom	نام خیاطی که به خاطر هیز نگری کور شد
Peeping Toms	نام خیاطی که به خاطر هیز نگری کور شد
prospect [of something]	آینده نگری [چشم انداز] [پیش بینی] چیزی
six feet under <idiom>	مرده
exanimate	مرده
his heart sank	دل مرده شد
hearses	مرده کش
at rest	مرده
one-man	یک مرده
one man	یک مرده
in the dust	مرده
dead	مرده
hearse	مرده کش
low-spirited	دل مرده
low spirited	دل مرده
extinct	مرده
lifeless	مرده
defunct	مرده
vapid	مرده
deceased	مرده
dull finish	کالیبر مرده
time lags	زمان مرده
morgue	مرده خانه
necrolatry	مرده پرستی
necromania	مرده پرستی
necrophagous	مرده خور
necrophagous	مرده خوار
necrophilia	مرده گرایی
murrain	گوشت مرده
lyke wake	پاسبانی مرده در شب
dull finish	رخده مرده
time lag	زمان مرده
exanimate	دل مرده وبیروح
swelled	موج مرده
down with him	مرده باد
ground swell	موج مرده
idle turn	کلاف مرده
idle wire	سیم مرده
inhumationist	مرده خاک کن
necrophobia	مرده هراسی
non productive time	زمان مرده
still born	مرده بدنیاامده
parted	درگذشته مرده
dead as a doornail <idiom>	کاملا مرده
morgues	مرده خانه
stillbirths	مرده زاد
stillbirth	مرده زاد
living corpse	مرده متحرک
slaked lime	اهک مرده اهک مرده
saprophage	مرده خوار
resurrectionist	مرده دزد
swells	موج مرده
pah	مرده شور
swell	موج مرده
reliquiae	مرده ریگ
resurrection man	مرده دزد
dead as a d.	بکلی مرده
widower	مرد زن مرده
dead storage	گنجایش مرده
widowers	مرد زن مرده
dead storage	حجم مرده
dead time	زمان مرده
blate	روح مرده
out of play	توپ مرده
dead volume	حجم مرده
cremation	مرده سوزانی
death mask	قیافه مرده
dead ball	توپ مرده
dead band	نوار مرده
cremations	مرده سوزانی
dead soils	خاکهای مرده
dead space	فضای مرده
autopsies	تشریح مرده
dead load	بار مرده
autopsy	تشریح مرده
defunct	مرده درگذشته
death day	سال مرده
dead rise	فاصله مرده
death feigning	مرده نمایی
air slaked lime	اهک مرده
playing dead	مرده نمایی
death watch	پاسبان مرده
death's head	جمجمه مرده
death masks	قیافه مرده
deadness	حالت مرده
deadball	توپ مرده
departed	مرده درگذشته مرحوم
back lash eliminator	تعادل در مسیر مرده
balefire	اتش مرده سوزانی
plague on it	مرده شورش ببرد
He is not dead by any chance , is he ?	نکند مرده باشد ؟
autopsies	تشریح نسج مرده
aeropause	منطقه جوی مرده
still born	مرده زاییده شده
sloughy	شبیه پوست مرده
autopsy	تشریح نسج مرده
cadaveric	دارای رنگ مرده
protoxlead	سنگ مرده مرتک
sequestrum	قسمت بافت مرده
cirerar yurn	فرف خاکستر مرده
Speak well of the dead . <proverb>	پشت سر مرده بد نگو.
d. paleness	رنگ ارام مرده
blast it	مرده شورش را ببرد
inheritances	مرده ریگ وراثت
death mask	ماسک صورت مرده
mortuaries	مرده شوی خانه
mortuary	مرده شوی خانه
he seems to have died	ازقرارمعلوم مرده است
funeral home	مرده شوی خانه
gralloch	احشای گوزن مرده
dead-house	مرده شوی خانه
time lag	فاصله زمانی مرده
inheritance	مرده ریگ وراثت
death masks	ماسک صورت مرده
eloge	ستایش شخص مرده
necromimesis	خود مرده انگاری
time lags	فاصله زمانی مرده
deathy	مرگ نما مرده وار
sciomantic	غیبگو از روی سایه مرده
cadaverous	دارای رنگ پریده و مرده
palling	تابوت محتوی مرده حائل
heritage	مرده ریگ سهم موروثی
palled	تابوت محتوی مرده حائل
pall	تابوت محتوی مرده حائل
natimortality	امار مرده زاییده شدگان
palls	تابوت محتوی مرده حائل
To be crazy about agirl .	کشته مرده دختری بودن
prosector	تشریح کننده بدن مرده
urn	گلدان یا فرف محتوی خاکستر مرده
urns	گلدان یا فرف محتوی خاکستر مرده
funeral pyre	توده هیزم که مرده را روی ان میسوزانند
sciomacy	غیب گویی از روی سایه مرده
under hatches	زیر عرشه دوراز نظر مرده
necrotic	دارای بافت مرده یااستخوان فاسد
ossuary	محل امانت گذاری استخوان مرده
ossuary	فرف مخصوص نگاهداری استخوانهای مرده
postmortem	مرده رامعاینه وکالبد شکافی کردن
wraiths	روح مرده کمی قبل یا پس از مرگ