Total search result: 201 (5 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
charnel house |
مردگان راتوده می کنند |
|
|
Other Matches |
|
to provoke somebody until a row breaks out <idiom> |
کسی را اینقدر اذیت کنند که شروع کنند به دعوی و پرخاش |
multiprocessing system |
سیستمی که چندین واحد پردازنده به هم کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند |
multiprocessor |
تعداد واحدهای پردازش که با هم یا جداگانه کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند |
noncompatibility |
دو یا چند سخت افزار که نمیتوانند داده رد و بدل کنند یا از وسیله جانبی یکسان استفاده کنند |
the departed |
مردگان |
the deceased |
مردگان |
lemures |
مردگان |
When brothers quarrel, only fools believe. <proverb> |
برادران جنگ کنند ابلهان باور کنند. |
modes |
حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند |
mode |
حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند |
from the dead |
ازمیان مردگان |
ye living and the dead |
زندگان و مردگان |
columbarium |
دخمه مردگان |
the lower regions |
جهان مردگان |
charnel-house |
[انبار استخوان مردگان] |
as hush as death |
خاموش چون مردگان |
the lower world |
جهان مردگان عالم اسوات |
columbarium |
جای نگهداری خاکستر مردگان |
necrological |
وابسته به صورت یا شرح حال مردگان |
bone-house |
[جایی برای نگهداری استخوان مردگان] |
parentalia |
جشن سالیانه بافتخار نیاکان و مردگان |
chantry |
پولی که وقف کشیشان میشودتابرای مردگان بخوانند |
the dead lie in state |
مردگان د رانظار مردم واقع شده اند |
necromantic |
وابسته به پیشگویی یا جادوگری بوسیله مردگان سحری |
collision detection |
پروتکل ارتباطات شبکهای که مانع ارسال همزمان از دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و سپس ارسال کنند |
trench burial |
دفن مردگان در خندق استفاده از قبر خندقی عمومی |
cinerarium |
[گلدان یا ظرف زیبا شبیه جعبه برای نگهداری خاکستر مردگان] |
MMU |
مدارهای منط قی الکترونیکی که سیگنالهای تنظیم حافظه تولید می کنند و تط بیق آدرس حافظه مجازی به محلهای حافظه فیزیکی را کنترل می کنند. MMU در قطعه پردازنده مجتمع شده است |
CSMA CD |
پروتکل ارتباط شبکهای که مانع ارسال همزمان دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و در زمان مناسب ارسال کنند برای ارسال داده در اینترنت به کار می رود |
necrologist |
متصدی فهرست مردگان متصدی تهیه اگهی در باره مرگهای تازه |
companding |
دو فرآیندی که داده را پیش از ارسال یا ذخیره فشرده می کنند و سپس داده فشرده را به صورت اولیه ذخیره می کنند |
animism |
اعتقاد باینکه ارواح مجرد وجود دارند اعتقاد بعالم روح و تجسم ارواح مردگان |
they mingle their tears |
با هم گریه می کنند |
he warned them to obey |
اطاعت کنند |
PRI |
پشتیبانی کنند |
he is well spoken of |
از او تعریف می کنند |
Murray code |
- بیت استفاده می کنند |
daisy chain |
سومین را و... فراخوانی می کنند |
the trumpets blows |
شیپورها صدا می کنند |
they dispute about nothing |
درسرهیچ نزاع می کنند |
they make much noise |
زیاد شلوق می کنند |
had it trans ted |
بدهید ترجمه کنند |
they make much noise |
خیلی صدا می کنند |
compatible |
با هم درست کار می کنند |
My feet hurt. |
پاهایم درد می کنند. |
i hear him complain |
میشنوم که شکایت می کنند |
fire support coordinator |
هماهنگ کنند پشتیبانی اتش |
fillister |
رندهای که با ان کنش کاودرست کنند |
watch pocket |
جا ساعتی که به رختخواب اویزان کنند |
knife board |
میزی که روی ان کاردهاراپاک می کنند |
screen coordinator |
هماهنگ کنند پوشش دریایی |
They act after their kind. |
جنس خود رفتار می کنند. |
they went to r. themselves |
رفتند که نامه نویسی کنند |
the iron interest |
کسانی که در اهن کار می کنند |
Those who agree,raise their hands. |
موافقین دستهایشان رابلند کنند |
they are in full retreat |
سخت عقب نشینی می کنند |
pontoon |
کرجی ته پهن که ازروی ان عبور کنند |
pontoons |
کرجی ته پهن که ازروی ان عبور کنند |
nogging |
اجری که بان فواصلی را پرمی کنند |
who are your reference? |
چه اشخاصی را دارید که شمارا معرفی کنند |
Providence watches over him. |
از عالم غیب اورا حفا ظت می کنند |
mouse |
که شما حرکت می دهید تنظیم می کنند |
mouses |
که شما حرکت می دهید تنظیم می کنند |
combatable |
قابل اینکه باان نبردیاضدیت کنند |
ccd |
که دستیابی ترتیبی یا تصادفی را ممکن می کنند |
the police are on his track |
مامورین شهربانی اورا دنبال می کنند |
tandem |
وضعیتی که در آن دووسیله همزمان کار می کنند |
tandems |
وضعیتی که در آن دووسیله همزمان کار می کنند |
oleomargarine |
کره تقلیدی که از گوشت گاودرست می کنند |
oast |
کورهای که رازک را دران خشک می کنند |
saw doctor |
ماشینی که با ان دندانههای اره رادرست می کنند |
collaret |
یقه زنانه که ازتوریاخزیاچیزهای دیگردرست می کنند |
fleas i. doges and cats |
کیک هاسگ و گربه را اذیت می کنند |
combination |
مجموعهای از اعداد که یک قفل را باز می کنند |
mud sill |
پایه تبر پی استوانهای که در گل فرو می کنند |
human machine interface |
حدی که در ان افراد با ماشین ها محاوره می کنند |
meat safe |
قفسه گوشت که باتورسیمی درست می کنند |
mealing table |
صفحهای که باروت را روی ان نرم می کنند |
mountain dew |
ویسکی اسکاتلندی که بطورقاچاق در کوهستانهادرست می کنند |
koumiss |
قومیس نوشابهای که تاتارهاازشیرمادیان درست می کنند |
company grade |
پرسنلی که در رده گروهان کار می کنند |
tightrope |
طنابی که آکروباتها روی آن حرکت می کنند. |
tightropes |
طنابی که آکروباتها روی آن حرکت می کنند. |
They fight like cat and dog . |
باهم مثل سگ وگربه دعوا می کنند |
The story goes that … |
آورده اند که (چنین روایت کنند )… |
Birds of a feather flock together . <proverb> |
پرندگان مشابه با یکدیگر پرواز مى کنند . |
She is the talk of the town . |
همه راجع به او ( پشت او ) صحبت می کنند |
musette |
اهنگی که برای نی انبان درست می کنند |
numerical |
داده ذخیره شده کار می کنند |
generation |
کامپیوترهایی که از مدارهای مجتمع و نه ترانزیستور استفاده می کنند |
hydrotherapeutic |
بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند |
kirmess |
جشن وعیدسالیانهای که ........وفریادهای شادی برپامی کنند |
manil hemp |
کنف مانیلایی که از ان طناب وبوریا درست می کنند |
priestcraft |
دکانی که کشیش هاو ملاهادران بازی می کنند |
generations |
کامپیوترهایی که از مدارهای مجتمع و نه ترانزیستور استفاده می کنند |
pulper |
اسبابی که دانههای قهوه رابان مغز می کنند |
process |
که کاملاگ یک فرآیند را بررسی , مدیریت و مرتب می کنند |
kago |
تخت روان سبدی که از تیری اویزان کنند |
pond life |
جانوران بی مهره [که دراستخرها و حوض ها زیست می کنند.] |
mutton chop |
دنده و نیمی از مهره که باهم سرخ کنند |
functional |
مشخصاتی که نتایجی که تولید یک برنامه را معرفی می کنند |
departmental LAN |
چاپگرها و سایر منابع اشتراکی استفاده کنند |
processes |
که کاملاگ یک فرآیند را بررسی , مدیریت و مرتب می کنند |
oatcake |
کلوچه ور نیامده که ازارذجودوسردرست می کنند قرص جودوسر |
corporal oath |
سوگندی که بادست زدن بکتاب یاد کنند |
huck aback |
حولهای پارچه نخ وکتان که گاهی گلداردرست می کنند |
hydropath establishment |
بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند |
live lining |
ماهیگیری در رودخانه که نخ و قلاب با جریان اب حرکت می کنند |
pentarch |
یکی از پنج تن مردمی که در جایی حکومت کنند |
lachryma christi |
باده سرخ و شیرینی که درجنوب درست می کنند |
qualifying shares |
سهامی که مدیران الزاما"باید خریداری کنند |
Can you get it repaired? |
آیا ممکن است آن را بدهید تعمیر کنند؟ |
column |
ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند |
carriages |
کدهایی که حرکت کارتریج چاپگر را کنترل می کنند |
time |
سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند |
carriage |
کدهایی که حرکت کارتریج چاپگر را کنترل می کنند |
water bed |
تشک لاستیکی که درون انرا پراز اب می کنند |
boat people |
پناهندگانی که با قایق از کشور خود فرار کنند |
This car is assembled in Iran. |
این اتوموبیل رادرایران سوار می کنند (مونتاژ ) |
The surely clean you out in this nightclub . |
دراین کارباره آدم را لخت می کنند ( می چاپند ) |
These trees deprive the house of light . |
این درختها منز ؟ را نور محروم می کنند |
times |
سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند |
In a quarrel they do not distribute sweetmeat. <proverb> |
توى دعوا یلوا پخش نمى کنند. |
columns |
ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند |
rissole |
کوفته گوشت یا ماهی که باخمیرنان سرخ کنند |
Refugees believe Germany is a land of milk and honey. |
پناهندگان فکر می کنند در آلمان حلوا می دهند. |
timed |
سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند |
message |
اندازه و سرعت ارسال پیام را بیان می کنند |
messages |
اندازه و سرعت ارسال پیام را بیان می کنند |
databases |
که یک سیستم مدیریت پایگاه داده ایجاد می کنند |
rissoles |
کوفته گوشت یا ماهی که باخمیرنان سرخ کنند |
database |
که یک سیستم مدیریت پایگاه داده ایجاد می کنند |
The squirrels are storing up nuts for the winter. |
سنجاب ها فندقی برای زمستان ذخیره می کنند . |
guild hall |
عمارت شهرداری که اصناف یارسته هادران انجمن می کنند |
gates |
قط عات الکترونیکی که یک تابع منط قی را پیاده سازی می کنند |
mail application programming interface |
که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را بیان می کنند |
gate |
قط عات الکترونیکی که یک تابع منط قی را پیاده سازی می کنند |
command sponsored dependent |
بستگان نظامیانی که با خرج ارتش بخارج مسافرت می کنند |
They live abroad for the greater part of the year. |
آنها بخش بیشتری از سال را در خارج زندگی می کنند. |
backplane |
مدار و اعضای مکانیکی که بردهای یک سیستم را متصل می کنند |
Atari ST |
و از پردازنده هایی استفاده می کنند که سازگار با IBM PC نیستند |
train headway |
فاصله زمانی حرکت دو ترن که یک یکان را حمل می کنند |
an out match |
مسابقهای که بیرون از زمین بازی خانگی برپا کنند |
accross the slope system |
شبکهای زیرزمینی که در ان زهکش ها خط بزرگترین شیب را قطع می کنند |
candle ends |
باقی مانده هرچیزکه مردم لئیم جمع می کنند |
in house training |
برنامهای برای اموزش افراددر سازمانی که در ان کارمی کنند |
analogue |
خط وط ارتباطی که سیگنالهای آنالوگ مانند خط تلفن را منتقل می کنند |
analogue |
خط وط ارتباطی که سیگنالهای آنالوگ مانند صوت را منتقل می کنند |
jacamar |
پرندگان منقار درازبرزیلی و مکزیکی که ازحشرات تغذیه می کنند |
analogues |
خط وط ارتباطی که سیگنالهای آنالوگ مانند خط تلفن را منتقل می کنند |
analogues |
خط وط ارتباطی که سیگنالهای آنالوگ مانند صوت را منتقل می کنند |
wysiwyg |
You What Is See WhatYou کلمه پردازهایی که تصاویر صفحهای تولید می کنند |
initials |
توابعی که به عنوان بارکننده اصل برنامه کار می کنند |
initialling |
توابعی که به عنوان بارکننده اصل برنامه کار می کنند |
initialled |
توابعی که به عنوان بارکننده اصل برنامه کار می کنند |
initialing |
توابعی که به عنوان بارکننده اصل برنامه کار می کنند |
initialed |
توابعی که به عنوان بارکننده اصل برنامه کار می کنند |
initial |
توابعی که به عنوان بارکننده اصل برنامه کار می کنند |
transceiver |
گیرنده و فرستنده که می توانند سیگنال را ارسال و دریافت کنند |
picalilli |
ترشی هندی که باسبزی وادویه تند درست می کنند |
fritters |
کلوچه قیمه دار یا میوه دارکه سرخ کنند |
fritter |
کلوچه قیمه دار یا میوه دارکه سرخ کنند |
symmetry ink |
مرکبی که اثران در روی کاغذتنهاوقتی نمودارمیشودکه ان کاغذراگرم کنند |
He was engrossed in conversation . |
فوتبالیستها دارند قبل از بازی خودرا گرم می کنند |
protonotary apostoloc |
یکی از 21 تن متران هایی که فرمان پاپ را ثبت می کنند |
resurection pie |
کلوچهای که از ریزههای خوراک مانده از پیش درست کنند |
pneumatic |
بافشار گاز وسایلی که با فشارگاز یا هوا کار می کنند |
Olympic Games |
مسابقههای قهرمانی که یونانیهای باستان هرچهارسال یک باربرپامی کنند |
splash scale |
طبلهای که انحراف ترکش گلوله را از هدف با ان اندازه گیری می کنند |
to lose track [of] |
فراموش کنند [یا دیگر ندانند] که شخصی [چیزی] کجا است |
In the nature of things, young people often rebel against their parents. |
طبعا جوانان اغلب با پدر و مادر خود سرکشی می کنند. . |
functions |
چاپ کدهایی که یک عمل را کنترل می کنند و نه صرفا نمایش یک حرف |
acronym |
حالت خلاصه چندین حرف که کلمهای خوانا را ایجاد می کنند |
acronyms |
حالت خلاصه چندین حرف که کلمهای خوانا را ایجاد می کنند |
punchboard |
کارت کارمندی که در مقابل هرروز یا هر ساعت کار انراسوراخ کنند |
pos systems |
فروشگاههای زنجیرهای وسوپرمارکتها که اخیرا " ازسیستمهای POS استفاده می کنند |
tulip design |
طرح گل لاله [گاه اطراف ترنج مرکزی را با آن تزئین می کنند.] |
operation |
آزمایش هایی برای برنامه و آمادگی داده را بررسی می کنند |
chalk troops |
سری افراد یا یکانهایی که بایستی با یک سریال هوایی حرکت کنند |
ccitt |
انجمن بین المللی که پروتکلهای ارتباطی و استانداردها را معرفی می کنند |
concerted action |
عمل مرسوم عملی که عدهای برای انجام ان توافق کنند |
functioned |
چاپ کدهایی که یک عمل را کنترل می کنند و نه صرفا نمایش یک حرف |
function |
چاپ کدهایی که یک عمل را کنترل می کنند و نه صرفا نمایش یک حرف |
time |
زمانی که پیام ها باید پیش از پردازش یا ارسال صبر کنند |
pact |
قاعده عمومی و مطلقی را برقرار وخود را ملزم به رعایت ان می کنند |
pacts |
قاعده عمومی و مطلقی را برقرار وخود را ملزم به رعایت ان می کنند |
times |
زمانی که پیام ها باید پیش از پردازش یا ارسال صبر کنند |
lyuch law |
مجازاتی که مردم بدون دادرسی و پیش خود معین می کنند |
timed |
زمانی که پیام ها باید پیش از پردازش یا ارسال صبر کنند |
indirect speech |
گفته کسی که تغییرات دستوری دران داده نقل کنند |
punched card |
کارت کارمندی که در مقابل هرروز یا هر ساعت کار انراسوراخ کنند |
communication |
پارامتر هایی که نحوه کنترل ارسال داده را بیان می کنند |
fetch |
رویدادهای که دستور بعدی برای اجرا را از حافظه بازیابی می کنند. |
fetched |
رویدادهای که دستور بعدی برای اجرا را از حافظه بازیابی می کنند. |
fetches |
رویدادهای که دستور بعدی برای اجرا را از حافظه بازیابی می کنند. |
matelote |
یکجور خوراک ماهی که باشراب و پیاز و چیزهای دیگر درست می کنند |
obituarian |
کسیکه در گذشتهای تازه راباشرح حال درگذشتگان درروزنامه اعلان می کنند |
They must hunger in frost, that will not work in heat. <proverb> |
آنهایی که در تابستان کار نمى کنند بایستى در زمستان گرسنه بمانند. |
justification |
انتقال بیتهای داده یا حروف به راست یا چپ یا حاشیه مستقیم پیدا کنند |
snag boat |
کشتی بخاری کوچک که با ان بستر رودخانه هارا ازموانع پاک می کنند |