English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
hen hussy مردیکه زیادبکارهای زنانه وخانگی دخالت میکند
Other Matches
back-seat driver مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
back-seat drivers مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
beau مردیکه خیلی بزن توجه دارد
lady killer مردیکه زنها راباسانی شیفته خود می سازد
peignoir قطیفه لباسی زنانه لباس خانگی زنانه
black وسیلهای که بدون دخالت کاربر کار میکند و کاربر از نحوه کار آن بی خبر است
blacks وسیلهای که بدون دخالت کاربر کار میکند و کاربر از نحوه کار آن بی خبر است
blackest وسیلهای که بدون دخالت کاربر کار میکند و کاربر از نحوه کار آن بی خبر است
blacker وسیلهای که بدون دخالت کاربر کار میکند و کاربر از نحوه کار آن بی خبر است
blacked وسیلهای که بدون دخالت کاربر کار میکند و کاربر از نحوه کار آن بی خبر است
feminality طبیعت زنانه زیورهایاچیزهای بی بهای زنانه
feminize زنانه کردن زنانه شدن
modiste کلاه فروش زنانه کلاه دوز زنانه
mail server کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
intervention دخالت
mediacy دخالت
interference دخالت
interventions دخالت
to chop in دخالت درگفتگوکردن
to have a finger in the pie دخالت کردن
interfere دخالت کردن
admix دخالت کردن
to strike in دخالت کردن
handing دخالت کمک
take part دخالت کردن
intervene دخالت کردن
interferes دخالت کردن
participate دخالت کردن
participated دخالت کردن
intervenes دخالت کردن
participates دخالت کردن
intervened دخالت کردن
meddlesomeness دخالت بیجا
meddle دخالت بیجاکردن
interferential وابسته به دخالت
meddles دخالت بیجاکردن
meddling دخالت بیجا
meddled دخالت بیجاکردن
hand دخالت کمک
interfered دخالت کردن
wink at <idiom> اجازه دخالت ندادن
take part دخالت یا شرکت کردن
to step in دخالت کردن توامدن
exchange intervention دخالت در بازار ارز
interposition دخالت میانه گیری
dump نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند
to have a finger in every pie درهمه کاری دخالت کردن
intromit دخالت کردن مزاحم شدن
come between <idiom> درروابط دونفر دخالت کردن
repeater وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
but for income قسمتی از درامد که به علت دخالت عامل بخصوصی عایدشده
She's got a finger in every pie. او [زن] توی همه چیز دخالت می کند. [رفتار ناپسند]
automation استفاده از ماشین هایی که دخالت افراد در آن بسیار کم است
telesthesia احساس چیزی از مسافت دوربدون دخالت حواس پنجگانه
frustration غیر ممکن شدن اجرای قراردادبه دلیل دخالت وقایع غیرمترقبه
frustrations غیر ممکن شدن اجرای قراردادبه دلیل دخالت وقایع غیرمترقبه
supervening impossibility of performance غیر ممکن شدن اجرای قراردادبه دلیل دخالت وقایع غیرمترقبه
summary conviction حکم محکومیت صادره ازدادگاه بخش بدون دخالت هیات منصفه
unmanly زنانه
womanish زنانه
wifely زنانه
womanly زنانه
feminine زنانه
femininely زنانه
gynaecic زنانه
gynecic زنانه
classical economics نظرپیروان ان عدم دخالت دولت در امور اقتصادی است وپیروان ان را اقتصادیون کلاسیک گویند
cestus کمربند زنانه
pillion زین زنانه
cosmetology ارایش زنانه
couturiere زنانه دوز
scanties تنکه زنانه
scanties شورت زنانه
sidesaddle بازین زنانه
sidesaddle زین زنانه
shirtwaist بلوز زنانه
camisole زیرپوش زنانه
seamstresses خیاط زنانه
seamstress خیاط زنانه
hairdo ارایشگر زنانه
hairdos ارایشگر زنانه
side-saddle زین زنانه
side saddle زین زنانه
petticoats زیرپوش زنانه
hen parties مهمانی زنانه
hen party مهمانی زنانه
couture خیاط زنانه
dressmaker خیاط زنانه
petticoat زیرپوش زنانه
mantles شنل زنانه
mantle شنل زنانه
dressmakers خیاط زنانه
bandeau نوارکلاه زنانه
tunc بلوز زنانه
pelisse خرقه زنانه
smocks روپوش زنانه
feminineness حالت زنانه
mantua maker زنانه دوز
distaff side طرف زنانه
cymar زیرپیراهنی زنانه
feminization زنانه شدن
headdresses روسری زنانه
unisex زنانه - مردانه
smock روپوش زنانه
couturier خیاطخانه زنانه
couturiers خیاطخانه زنانه
feminity حالت زنانه
handbag کیف زنانه
dress goods قماشهای زنانه
ladies' room مستراح زنانه
women's apartments قسمت زنانه
womanliness صفات زنانه
dress making زنانه دوزی
womanlike مثل زن زنانه
handbags کیف زنانه
mantua maker خیاط زنانه
head-dresses روسری زنانه
headdress روسری زنانه
Big Brother دولت یا هر سازمانی که در امور خصوصی و داخلی مردم دخالت و جاسوسی کند و آنها را سختمهار نماید
pluralism عقیده مبتنی برلزوم دخالت کلی و عملی موسسات و مجامع غیر دولتی در امر اداره مملکت
gynaecology علم امراض زنانه
petticoat زیر پیراهنی زنانه
hen parties مجلس رقص زنانه
eton crop موی کوتاه زنانه
juliet کفش راحتی زنانه
gynaecologist متخصص امراض زنانه
hen party مجلس رقص زنانه
petticoats زیر پیراهنی زنانه
footstall رکاب زین زنانه
simar ردا یاشنل زنانه
wifely دارای نگاه زنانه
corsage نیم تنه زنانه
corsages نیم تنه زنانه
poplin پارچه زنانه پوپلین
jumper استین کوتاه زنانه
riding habits جامه سواری زنانه
jumpers استین کوتاه زنانه
gynarcologist ویژه کاردرناخوشیهای زنانه
sunbonnet کلاه افتابی زنانه
gynaecological وابسته بناخوشیهای زنانه
surcoat ژاکت زنانه قرن 61
gynecology دانش امراض زنانه
habit لباس سواری زنانه
female زنانه جانور ماده
paletot بالاپوش گشادمردانه یا زنانه
postilion نوعی کلاه زنانه
capeline نوعی کلاه زنانه
mantilla یک جور روسری زنانه
gowns جامه بلند زنانه
gown جامه بلند زنانه
robe جامه بلند زنانه
chatelain کمربند زنجیری زنانه
victorine خز گردن بلند زنانه
old womanish or manly پیر زنانه ترسو
robes جامه بلند زنانه
mother hubbard لباس گشاد زنانه
habits لباس سواری زنانه
riding habit جامه سواری زنانه
bustier پیراهن کوتاه زنانه
corsets شکم بند زنانه
lingerie زیر پوش زنانه
postillion نوعی کلاه زنانه
powder rooms مستراح یا توالت زنانه
powder room مستراح یا توالت زنانه
muliebrity وفایف زنانه زنانگی
to make a curtsy سلام زنانه کردن
pedal pushers شلوار کوتاه زنانه
manteau لباس روپوش زنانه
smock روپوش زنانه دوختن
corset شکم بند زنانه
kirtle جامه بلند زنانه
smocks روپوش زنانه دوختن
basque دامن کوتاه زنانه
barrette نوعی سنجاق سر زنانه
concertina fold قسمت دیگر به جهت مخالف تاکاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار بگیرد و به دخالت کاربر نیازی نباشد
maxi پیراهن زنانه دامن بلند
capuchin جامه باشلق دار زنانه
midi پیراهن زنانه با دامن متوسط
mantelet نوعی شنل زنانه کوتاه
picture hat کلاه زنانه لبه پهن
corsetiere فروشنده شکم بند زنانه
feminize دارای خصوصیات زنانه شدن
gynecologist متخصص علم ناخوشیهای زنانه
toque کلاه زنانه کوچک و بی لبه
milliners زنی که کلاه زنانه میدوزد
milliner زنی که کلاه زنانه میدوزد
coiffures مردی که سلمانی زنانه باشد
stockings جوراب زنانه ساقه بلند
coiffure مردی که سلمانی زنانه باشد
stocking جوراب زنانه ساقه بلند
to put up زنانه درست کردن جادادن
voile پارچه نازک لباسی زنانه
page چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند.
paged چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند.
pages چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند.
destructive cursor نشانه گری که متنی را که روی آن حرکت میکند پاک میکند
edited کلیدی که تابعی را آغاز میکند که استفاده از ویرایشگر را ساده تر میکند
edit کلیدی که تابعی را آغاز میکند که استفاده از ویرایشگر را ساده تر میکند
critical error خطایی که پردازش کامپیوتر را با شکل مواجه میکند یا متوقف میکند
controllers را کنترل میکند یا ارسال داده را در شبکه محلی بررسی میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com