Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (3 milliseconds)
English
Persian
ladies' man
مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
ladies' men
مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
lady's man
مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
Other Matches
He takes ( heels) much interest in politics.
به سیاست خیلی علاقه دارد
bookworms
کسیکه علاقه مفرطی به مطالعه کتب دارد
bookworm
کسیکه علاقه مفرطی به مطالعه کتب دارد
He is bound to come.
احتمال زیادی دارد که بیاید
blue chip
ژتون ابی رنگ که ارزش زیادی دارد
labour intensive industry
صنعتی که به نیروی انسانی زیادی احتیاج دارد
digital research inc
یک شرکت نرم افزاری که محصولات زیادی دارد
blue-chip
ژتون ابی رنگ که ارزش زیادی دارد
This dictionary has many examples of how idioms are used .
این فرهنگ مثالهای زیادی از کاربرد اصطلاحات دارد
all-rounder
همه فنحریف, کسی که مهارتهای متنوع و زیادی دارد
There are many difference between Persian and English .
بین زبانهای فارسی وانگلیسی فرق های زیادی وجود دارد
multifunction
صفحه مدار جانبی که خصوصیات زیادی برای هنگنام سازی کامپیوتر دارد
wirility
مردی رجولیت قوه مردی
disinterest
بی علاقه کردن بی علاقه شدن
scalar
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
he inherited a large fortune
دارایی زیادی بمیراث برد دارایی زیادی به او رسید
masculinity
مردی
manhood
مردی
mans
مردی
man
مردی
virility
مردی
desexualize
از مردی افتادن
desex
از مردی افتادن
virile strength
قوت مردی
membrum
الت مردی
pintle
الت مردی
emasculating
از مردی انداختن
unmanning
از مردی انداختن
pudendal virile
اکت مردی
penises
الت مردی
An old man.
پیر مردی.
unman
از مردی انداختن
unmans
از مردی انداختن
emasculate
از مردی انداختن
emasculated
از مردی انداختن
emasculates
از مردی انداختن
penis
الت مردی
penes
الت مردی
masculinity
حالت مردی
phallism
پرستش الت مردی
emasculative
برنده نیروی مردی
the man to whom you spoke
مردی که باوسخن گفتید
virility
قوه مردی نیرومندی
emasculatory
برنده نیروی مردی
raftsman
مردی که الوار را بهم می چسباند
I dare you tell her yourself .
اگر مردی خودت به او بگو؟
coiffure
مردی که سلمانی زنانه باشد
coiffures
مردی که سلمانی زنانه باشد
enslaver
زنی که مردی را اسیرزیبایی خودمیسازد
he is a man of queer habits
مردی است دارای عادتهای غریب
wittol
مردی که میداند زن او خراب وفاحشه است
man millner
مردی که بکارهای خرد وبیهوده می پردازند
She married a man old eonugh to be her father.
با مردی که جای پدرش را داشت ازدواج کرد
grass widower
مردی که از زنش جدا شده مرد بیوه
jilted
زنی یا مردی که معشوق خودرا یکباره رها کند
jilting
زنی یا مردی که معشوق خودرا یکباره رها کند
co respondent
مردی که متهم بزنابازن شوهرداری بوده وباخودان زن یکجاموردتعیق
jilt
زنی یا مردی که معشوق خودرا یکباره رها کند
jilts
زنی یا مردی که معشوق خودرا یکباره رها کند
barman
مردی که در پیشخوان یا پشت بار مهمانخانه یا رستوران کار میکند
I dare you to say it to his face.
خیلی راست می گویی ( اگه مردی ) جلوی خودش بگه
barmen
مردی که در پیشخوان یا پشت بار مهمانخانه یا رستوران کار میکند
ties
علاقه
tie
علاقه
bind
علاقه
binds
علاقه
interest
علاقه
stomachy
بی علاقه
interests
علاقه
disinterested
: بی علاقه
interest
علاقه .
nonchalant
بی علاقه
fondness
علاقه
interests
علاقه .
penchant
علاقه
affection
علاقه
uninterested
بی علاقه
unresponsive
بی علاقه
focal point
علاقه - سرگرمی
(not one's) cup of tea
<idiom>
علاقه ویژه
fondly
از روی علاقه
liking
ذوق علاقه
calf love
علاقه دمدمی
it is of interest to me
من در ان علاقه مندم
renunciation
قطع علاقه
laceman
علاقه بند
consuming
علاقه-عشق
interestedness
علاقه مندی
enthusiastic
علاقه مند
interested
علاقه مند
going for (someone)
<idiom>
علاقه کسی
disaffection
عدم علاقه
beloved
مورد علاقه
necrophagia
علاقه به اجساد
self concern
علاقه بنفس
enthusiasts
علاقه مند
tendencies
علاقه مختصر
tendency
علاقه مختصر
enthusiast
علاقه مند
property
علاقه مایملک
concerned
علاقه مند
put up with
<idiom>
علاقه مند
disinterest
علاقه نداشتن
. The car is gathering momentum.
اتوموبیل دارد دور بر می دارد
fair sex
زنان
feminine
زنان
womankind
زنان
womenfolk
زنان
applaudingly
کف زنان
You have piqued my interest in ...
تو من را به ... علاقه مند کردی.
to pique
علاقه مند کردن
unconcern
عدم علاقه خونسردی
To be interested in ( keen on ) some thing .
به چیزی علاقه داشتن
fancy
تفننی علاقه داشتن به
shebang
امر مورد علاقه
fancying
تفننی علاقه داشتن به
spelunking
علاقه به غار شناسی
fancied
تفننی علاقه داشتن به
heterosexuality
علاقه بجنس مخالف
To sever ones ties . to lose interest.
قطع علاقه کردن
disaffect
از علاقه و محبت کاستن
fanciest
تفننی علاقه داشتن به
fancies
تفننی علاقه داشتن به
fancy free
بی علاقه عاری از عشق
uniterested
بی علاقه بی دخل وتصرف
wifely
درخور زنان
mutch
زنان وکودکان
petticoats rule
تسلط زنان
the female sex
زنان ودختران
womankind
گروه زنان
menses
قاعدگی زنان
vauntingly
لاف زنان
plumes
پر کلاه زنان تل
womenfolk
جماعت زنان
plume
پر کلاه زنان تل
womanly
در خور زنان
pantingly
نفس زنان
reelingly
چرخ زنان
demimonde
زنان هرزه
hirsutism
نابجارویی مو در زنان
evadingly
طفره زنان
when will women have the vote?
زنان کی حق رای
catamenia
قاعدگی زنان
women's army corps
ارتش زنان
boastingly
لاف زنان
gynaecocracy
حکومت زنان
feminicide
قتل زنان
periods
قاعده زنان
period
قاعده زنان
gynecocracy
حکومت زنان
gynocracy
حکومت زنان
gyringly
چرخ زنان
women's dres
جامه زنان
flutteringly
پروبال زنان
greensickness
کم خونی زنان
uneven parallel bars
پارالل زنان
feminity
طبقه زنان
womanish
مربوط به زن یا زنان
menstruation
قاعدگی در زنان
boxers
مشت زنان
gaspingly
نفس زنان
beauty
زنان زیبا
beauties
زنان زیبا
asymetrical bars
پارالل زنان
gynecology
پزشکی زنان
idiopathy
علاقه خاص ناخوشی جداگانه
earnest
سنگین علاقه شدید به چیزی
I have lost my interest in football .
دیگر به فوتبال علاقه ای ندارم
interested parties
اشخاص ذی نفع یا علاقه مند
feminism
برابری طلبی زنان
fluor
قاعدگی زنان سیال
sapphism
همجنس خواهی زنان
gynecologist
متخصص بیماریهای زنان
menstruation
قاعدگی زنان طمث
premenstrual
قبل از قاعدگی زنان
phlegmasia alba dolens
ورم سفیدران زنان
feminist
طرفدار حقوق زنان
feminists
طرفدار حقوق زنان
demimonde
جهان زنان هرجایی
women labor force
نیروی کار زنان
music stool
کرسی پیانو زنان
women's army corps
قسمت زنان ارتش
lothario
گمراه کننده زنان
ladykiller
مرد محبوب زنان
to catch napping
چرت زنان گرفتن
ladykillers
مرد محبوب زنان
catamenia
عادت ماهیانه زنان
heats
تحریک جنسی زنان
chlorosis
سبزرنگی زنان کم خون
heat
تحریک جنسی زنان
columbia round
تیراندازی مخصوص زنان
female participation rate
نرخ مشارکت زنان
wanderlust
علاقه مند به سیاحت سفر دوستی
It is of no interest to me at all.
من به این موضوع اصلا"علاقه ای ندارم
turfman
صاحب اسب و علاقه مند به اسبدوانی
uncommunicative
بی علاقه به مکالمه و تبادل فکر و خبر
housecoats
لباسی که زنان درخانه می پوشند
housecoat
لباسی که زنان درخانه می پوشند
gynaecophysiology
علم ووفایف جهازتناسلی زنان
plead for the widow
در حق بیوه زنان دادخواهی کنید
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com