Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
milord
مرد اشرافی ونجیب زاده انگلیسی
Other Matches
grand tour
سفر وسیاحتی که جوانان اشراف زاده انگلیسی بعنوان قسمتی ازتعلیم وتربیت خود میکردند
grand tours
سفر وسیاحتی که جوانان اشراف زاده انگلیسی بعنوان قسمتی ازتعلیم وتربیت خود میکردند
cousinry
عموزاده هاودایی زاده هاوعمه زاده هاوخاله زاده ها
nepotism
انتصاب برادر زاده یا خواهر زاده واقوام نزدیک به مشاغل مهم اداری
blue blood
نجیب زاده اشراف زاده
anglicization
انگلیسی منشی اتصاف بصفات و خصوصیات انگلیسی
anglicism
اصطلاح زبان انگلیسی انگلیسی مابی
nepew
پسر خواهر برادر زاده یا خواهر زاده
cousinly
دایی زاده وار خاله زاده وار
lime juicer
ملوان انگلیسی انگلیسی
noblewomen
اشرافی
noblewoman
اشرافی
silk stocking
اشرافی
plutocrats
اشرافی
plutocrat
اشرافی
patricians
اشرافی
aristocratic
اشرافی
patrician
اشرافی
aristocratical
اشرافی
milady
زن اشرافی
anglicised
انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicises
انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicising
انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicize
انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicized
انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicizes
انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicizing
انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
patricians
شریف اشرافی
aristocracy
حکومت اشرافی
patrician
شریف اشرافی
aristocracies
حکومت اشرافی
bon ton
خوش نژاد اشرافی
peerages
مقام اشرافی اعیانی
commoner
شخص غیر اشرافی
peerage
مقام اشرافی اعیانی
peer
صاحب لقب اشرافی
peered
صاحب لقب اشرافی
peering
صاحب لقب اشرافی
peer
هم درجه کردن بدرجه اشرافی
peeresses
زوجه سناتور بانوی اشرافی
peering
هم درجه کردن بدرجه اشرافی
peered
هم درجه کردن بدرجه اشرافی
peeress
زوجه سناتور بانوی اشرافی
high hat
متکبر وپر افاده اشرافی ماب
life peers
لرد یا اشرافی غیر قابل توارث
life peer
لرد یا اشرافی غیر قابل توارث
mohock
تنی ازگردن کلفتهای اشرافی درسده هجدهم درخیابانهای لندن اوباشی می کردند
descended
زاده
progeniture
زاده
nee
زاده
fitz
زاده
descendant
زاده
frying
زاده
fry
زاده
descendent
زاده
fries
زاده
aristocrats
اشراف زاده
levite
زاده لاوی
cousin german
عمه زاده
high born
نجیب زاده
cousin german
عمو زاده
aristocrats
نجیب زاده
aristocrat
اشراف زاده
cousins
عمه زاده
cousins
خاله زاده
cousins
عمو زاده
cousins
دایی زاده
aristocrat
نجیب زاده
coz
عمه زاده
coz
دایی زاده
firstborn
نخست زاده
earth born
زاده خاک
evite
زاده حوا
born in lawful wedding
حلال زاده
born in the purple
دارا زاده
born in the purple
غنی زاده
first ling
نخست زاده
firstling
نخست زاده
bashaw
نجیب زاده
hamite
زاده حام
chevalier
نجیب زاده
hagseed
زاده عجوزه
grandee
اصیل زاده
freeborn
ازاد زاده
coz
خاله زاده
first begotten
نخست زاده
patricians
نجیب زاده
patrician
اعیان زاده
patrician
نجیب زاده
knight
نجیب زاده
knighted
نجیب زاده
sea born
زاده دریا
knighting
نجیب زاده
knights
نجیب زاده
magnate
نجیب زاده
magnates
نجیب زاده
legitimate
حلال زاده
thane
نجیب زاده
legitimated
حلال زاده
legitimates
حلال زاده
legitimating
حلال زاده
noblewoman
نجیب زاده
noblewomen
نجیب زاده
patricians
اعیان زاده
first-born
نخست زاده
blue blooded
نجیب زاده
illegitimate
زنا زاده
nobleman
نجیب زاده
childe
نجیب زاده
cousin
عمه زاده
noblemen
نجیب زاده
first born
نخست زاده
cousin
دایی زاده
blue-blooded
نجیب زاده
cousin
عمو زاده
cousin
خاله زاده
don
لرد یا نجیب زاده
speak of the devil and he appears
<idiom>
حلال زاده بودن
cousinly
عمه زاده وار
donning
لرد یا نجیب زاده
feringhee
پرتغالی زاده هند
donned
لرد یا نجیب زاده
dons
لرد یا نجیب زاده
underbred
نااصل زاده بی تربیت
gentleman of fortune
نجیب زاده حادثه جو
mulatto
زاده اروپایی وزنگی
well born
اصیل نجیب زاده
junker
اصیل زاده المانی
true born
حلال زاده اصیل اصل
junker
جوان نجیب زاده المانی
hagborn
شیطان زاده فرزند ساحره
household troops
هیئت محافظ پادشاه یا نجیب زاده
wellborn
نجیب زاده دارای خصوصیات نجابت
africander
اروپایی نژادی که درافریقای جنوبی زاده شد
knickerbocker
زاده هلندی هایی که به york new کوچ کردند
mestizo
کسیکه زاده اسپتنیولی و هندی و امریکایی باشد
mestiza
کسیکه زاده اسپانیولی و هندی وامریکایی باشد
Britisher
انگلیسی
British
انگلیسی
Englishman
انگلیسی
limeys
انگلیسی
english woman
زن انگلیسی
Englishwoman
انگلیسی
limey
انگلیسی
Englishwomen
انگلیسی
Englishmen
انگلیسی
Briton
انگلیسی
knuckle bow
انگلیسی
knuckle guard
انگلیسی
johnny
انگلیسی
Britishers
انگلیسی
Britons
انگلیسی
English
انگلیسی
tommy atkins
سرباز انگلیسی
arabic numeral
اعداد انگلیسی
association croquet
کروکه انگلیسی
king's english
انگلیسی اصیل
anglophile
انگلیسی دوست
redcoat
سرباز انگلیسی
anglicization
انگلیسی مابی
cleat knob
دگمه انگلیسی
after the english f.
به سبک انگلیسی ها
lime juicer
کشتی انگلیسی
in plain english
به انگلیسی ساده
is a monetary sign
انگلیسی است
middle english
انگلیسی تا 0051میلادی
British
زبان انگلیسی
cleat
عایق انگلیسی
English altar
محراب انگلیسی
english system
سیستم انگلیسی
english self taught
خوداموز انگلیسی
english opening
گشایش انگلیسی
jardin anglais
باغ انگلیسی
english billiards
بیلیارد انگلیسی
ale
ابجو انگلیسی
johnny
مرد انگلیسی
HMS
کشتی انگلیسی
In simple (plain) English.
به انگلیسی ساده
english speaking
انگلیسی زبان
large white
خوک سفید انگلیسی
English bond
آجر چینی انگلیسی
unite
سکه قدیم انگلیسی
unites
سکه قدیم انگلیسی
zed
تلفظ انگلیسی حرف Z
limey
سرباز یا ملوان انگلیسی
structured english
انگلیسی ساخت یافته
He is good at English.
انگلیسی اش خوب است
limeys
سرباز یا ملوان انگلیسی
The English - speaking world.
دنیای انگلیسی زبان
The English speaking-countries.
کشورهای انگلیسی زبان
uniting
سکه قدیم انگلیسی
old english
زبان انگلیسی قدیم
anglo saxon
نژاد انگلیسی وساکنسونی
english thread
پیچ و مهره انگلیسی
anglicise
انگلیسی ماب کردن
half and half
نوعی ابجو انگلیسی
anglicise
انگلیسی ماب شدن
broken english
انگلیسی دست و پا شکسته
eeglish persian dictionary
فرهنگ انگلیسی به فارسی
english words
واژه ها یا لغات انگلیسی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com