Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 69 (4 milliseconds)
English	Persian
boundaries	مرزی
boundary	مرزی
borderline	مرزی
marginal	مرزی
paralic	مرزی
Other Matches
border	خط مرزی
mete	: خط مرزی
bordered	خط مرزی
bordering	خط مرزی
limiting voltage	ولتاژ مرزی
frontier treaty	معاهده مرزی
frontalier	یکان مرزی
frontalier	نیروهای مرزی
extraterritoriality	برون مرزی
critical frequency	فرکانس مرزی
extraterritorial	برون مرزی
cleavage plane	سطح مرزی
exterritorial	برون مرزی
marchland	زمین مرزی
marginal check	مقابله مرزی
rubicon	مرز خط مرزی
border installations	تاسیسات مرزی
oversea	برون مرزی
marginal test	ازمون مرزی
marginal consciousness	هشیاری مرزی
marginal checking	بررسی مرزی
marginal check	برسی مرزی
boundary trench	نهرچه مرزی
frontier	خط فاصل مرزی
boundar trench	نهرچه مرزی
borderline state	حالت مرزی
borderline schizophrenia	اسکیزوفرنی مرزی
mete	سنگ مرزی
border stone	سنگ مرزی
border land	زمین مرزی
outposts	پایگاه مرزی
outpost	پایگاه مرزی
boundary conditions	شرایط مرزی
boundary surface	سطح مرزی
boundary layer	لایه مرزی
boundary effect	اثر مرزی
barrier combat air patrol	گشتی مرزی هوایی
catchment	حوزه ابریز مرزی
laminar boundary layer	لایه مرزی خطی
inland	درون مرزی داخله
surface boundary layer	لایه مرزی سطح
terry	سربازمدافع مرزی انگلیس
coastal frontier	نوار مرزی ساحلی
costal frontier	نوار مرزی ساحلی
borderline mental deficiency	نقص عقلی مرزی
extraterritoriality	حقوق برون مرزی
exterritoriality	حقوق برون مرزی
frontalier	جزو یکان مرزی
high seas	ابهای برون مرزی
borderline psychosis	روان پریشی مرزی
touch in goal	محدوده بین خط دروازه و خط مرزی
borderline mental retardation	عقب ماندگی ذهنی مرزی
touch in goal line	ادامه خط بین خط دروازه و خط مرزی
boundaries	6 یا 4 امتیاز برای عبور توپ از خط مرزی
boundary	6 یا 4 امتیاز برای عبور توپ از خط مرزی
overseas	ماموریت برون مرزی یا خارج از کشور
drop shot	ضربه اهسته بالای حد مرزی و افتادن به زمین
service line	خط مرزی روی زمین در بازی اسکواش دوبل
service line	حد مرزی سرویس روی دیوار مقابل اسکواش
oversea command	یکان خارج از کشور فرماندهی برون مرزی
reynolds stress	تنش برشی در لایه مرزی خطی در سیال نارون
This new frontier incident probably means war.	این رویداد مرزی جدید معنیش احتمالآ جنگ است
intercoastal	رفت و امد داخل مملکتی درون ساحلی درون مرزی
limitrophe	مجاور مرزی مجاور

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com