Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English
Persian
production possibility bondary
مرز امکانات تولید
production possibility frontier
مرز امکانات تولید
Search result with all words
production possibility curve
منحنی امکانات تولید
Other Matches
capacity cost
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
pilot line operation
کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
embryophyte
گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
components
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
component
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
possibilities line
خط امکانات
capabilities
امکانات
facilities
امکانات
producer's goods
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
seconding
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
employment opportunities
امکانات اشتغال
facilities management
مدیریت امکانات
consumption possibility line
خط امکانات مصرف
dispatching
توزیع امکانات
upgrade
بهبود امکانات
dispatches
توزیع امکانات
despatched
توزیع امکانات
upgraded
بهبود امکانات
dispatch
توزیع امکانات
upgrades
بهبود امکانات
despatching
توزیع امکانات
actions
لیست امکانات
despatches
توزیع امکانات
upgrading
بهبود امکانات
dispatched
توزیع امکانات
action
لیست امکانات
euler theorem
در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
investment opportunities
امکانات سرمایه گذاری
diagnostics
امکانات عیب شناسی
utility possibility frontier
مرز امکانات مطلوبیت
dispatcher
اعزام کننده امکانات
dispatcher
توزیع کننده امکانات
utility possibility curve
منحنی امکانات مطلوبیت
production overheads
هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
ate
امکانات بررسی کنترل کامپیوتر
system diagnostics
امکانات عیب شناسی سیستم
out of
<prep.>
بیرون از
[فضایی یا فاصله ای]
[امکانات]
threat study
بررسی امکانات رزمی دشمن
increasing cost industry
حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
inverter
دروازه منط قی برای امکانات بر عکس کردن
planar
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
derived demand
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
cost fraction
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
declassified cost
هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
saunter
در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید
saunters
در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید
interface human machine interface
امکانات بهبود رابط ه بین کاربرد و سیستم کامپیوتری
sauntering
در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید
sauntered
در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید
oem
شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
human computer
امکانات تامین بهبود ارتباط بین کاربر و سیستم کامپیوتر
newsgroup
خصوصیتی در اینترنت که امکانات ای که برای همه مسیر است را فراهم میکند
text
نرم افزاری که برای کاربر امکانات ویرایش متن را فراهم میکند
texts
نرم افزاری که برای کاربر امکانات ویرایش متن را فراهم میکند
matrix
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrixes
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
Windows .
اولین نسل جدید ویندوز که حاوی امکانات OLE و کشیدن و قراردادن بود
topology
که کابل بندی و واسط های لازم و امکانات موجود درشبکه را مشخص میکند
foreground processing
اجرای خودکار برنامههای کامپیوتر که برای به انحصاردر اوردن امکانات کامپیوترطراحی شده اند
unix
امکانات نرم افزاری که کپی کردن داده را برای کاربر از یک کامپیوتر ساده تر میکند.
acceleration principle
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
centralized
امکانات پردازش داده که در یک محل متمرکز و قابل دستیابی توسط سایر کاربران انجام می شوند
spermary
غده تولید کننده منی محل تولید منی
common carrier
شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک
input/output
پردازندهای که ارسال ورودی /خروجی را برای CPU انجام میدهد شامل DMA و امکانات تصحیح خطا
interrupts
اتصال به واحد پردازش مرکزی از خارج سیستم که به رسانههای خارجی امکان استفاده از امکانات وقفه CPU را میدهد
interrupting
اتصال به واحد پردازش مرکزی از خارج سیستم که به رسانههای خارجی امکان استفاده از امکانات وقفه CPU را میدهد
interrupt
اتصال به واحد پردازش مرکزی از خارج سیستم که به رسانههای خارجی امکان استفاده از امکانات وقفه CPU را میدهد
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
mixed capitalism
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
fullest
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
full
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
gnp gap
شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
system diagnostics
امکانات عیب شناسی سیستم تشخیص خرابی سیستم
automatic
کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
automatics
کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
background program
برنامهای که به هنگام عدم نیازمندیهای برنامههای باتقدم بالا به امکانات سیستم کامپیوتری چند برنامهای قابل اجرا میباشد
half
جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
Video for Windows
مجموعه درایورهای نرم افزاری و امکانات ویندوز ماکروسافت . سافت ماکروسافت که به فایلهای با فرمت AVI امکان نمایش روی یک پنجره می دهند
development support library
امکانات خودکار که با ان یک منشی برنامه نویسی فایلهای توسعه برنامه را که شامل نسخههای اصلی مجموعههای تست داده واسناد گزارش میباشدنگهداری میکند
producers burden of tax
بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
user freindly
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
genesis
تولید
output
تولید
generations
تولید
generation
تولید
articulation
تولید
productions
تولید
production lines
خط تولید
progeniture
تولید
production rule
تولید
production technique
فن تولید
production
تولید
assembly
تولید
assembly lines
خط تولید
production line
خط تولید
outputs
تولید
turn out
تولید
total output
تولید کل
assembly line
خط تولید
aggregate output
تولید کل
low productivity
تولید کم
total product
تولید کل
products
تولید
manufactures
تولید
manufactured
تولید
product
تولید
fabrication
تولید
manufacture
تولید
aggradation of permafrost
تولید مه شبنم
producer
تولید کننده
overproduction
اضافه تولید
overproduction
تولید مازاد
begat
تولید کردن
optimum output
تولید مطلوب
manufacturer
تولید کننده
optimum output
تولید بهینه
production
تولید دستهای
manufacturers
تولید کننده
aggregate production function
تابع تولید کل
per capita output
تولید سرانه
production control
کنترل تولید
period of production
دوره تولید
average product
تولید متوسط
pedogenesis
تولید خاک
productions
تولید دستهای
peak output
حداکثر تولید
output per head
تولید سرانه
productions
تولید محصول
output rate
نرخ تولید
productions
تولید کردن
begotten
تولید کرده
production cost
هزینه تولید
production efficiency
کارائی تولید
reproductions
تولید دوباره
aggradation of permafrost
تولید شبنم
overproduction
تولید بیش از حد
generations
تولید کردن
production factors
عوامل تولید
output variability
تغییرات تولید
generations
تولید نیرو
agents of production
عوامل تولید
factors of production
عوامل تولید
reproductions
تولید مجدد
production
تولید کردن
producers
تولید کننده
mass-production
تولید انبوه
reproduction
تولید مثل
reproduction
تولید مجدد
reproduction
تولید دوباره
reproductions
تولید مثل
production
تولید محصول
production method
روش تولید
beep
تولید صدا
production program
برنامه تولید
production programme
برنامه تولید
net output
تولید خالص
neogenesis
تولید جدید
production routine
روال تولید
begetting
تولید کردن
begets
تولید کردن
beget
تولید کردن
procreating
تولید کردن
procreates
تولید کردن
beeped
تولید صدا
beeping
تولید صدا
production management
مدیریت تولید
production part
بخش تولید
production period
دوره تولید
production index
شاخص تولید
producible
قابل تولید
chymification
تولید کیموس
chylification
تولید کیلوس
productivity
قابلیت تولید
raises
تولید کردن
raise
تولید کردن
production process
فرایند تولید
production process
جریان تولید
beeps
تولید صدا
procreated
تولید کردن
procreate
تولید کردن
potential output
تولید بالقوه
pilot production
تولید نمونه
produced
تولید کردن
produce
تولید کردن
calorification
تولید حرارت
bring forward
تولید کردن
branches of production
رشتههای تولید
production capacity
فرفیت تولید
branches of production
شاخههای تولید
power of production
نیروی تولید
sparking
تولید جرقه
production account
حساب تولید
national product
تولید ملی
carcinogenesis
تولید سرطان
capital intensive technique
فن تولید سرمایه بر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com