English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
scoter مرغابی سیاه
Other Matches
basalt نوع سنگ چخماق یا اتش نشانی سیاه مرمر سیاه
silhouette نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
silhouettes نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
melanin رنگ سیاه ولکههای سیاه روی پوست
crape نوار ابریشمی سیاه سیاه پوشانیدن
duck مرغابی
ducked مرغابی
drakes مرغابی نر
drake مرغابی نر
redshank مرغابی
ducks مرغابی
duckings مرغابی
kingduck مرغابی شمالی
goldeneye نوعی مرغابی
duckling جوجه مرغابی
sarcelle مرغابی جره
ducking شکار مرغابی
teal مرغابی جره
eider مرغابی شمالی
gaggles دسته مرغابی
gaggle دسته مرغابی
smew مرغابی شمال اروپاواسیا
mallards نوعی مرغابی وحشی
mallard نوعی مرغابی وحشی
horned grebe مرغابی شانه بسر
smutted whcat گندم سیاه یا زنگ سیاه
ethiops سیاب سیاه جیوه سیاه
sables رنگ سیاه لباس سیاه
sable رنگ سیاه لباس سیاه
black hole حفره سیاه چاله سیاه
black holes حفره سیاه چاله سیاه
bold face طرح سیاه حرف سیاه
ducker غوطه خور مرغابی گیر
grebe اسفرود بی دم مرغابی شابه بسر
decoy duck مرغابی ای که مرغان دیگررابدام میاندازد
marionette عروسک خیمه شب بازی نوعی مرغابی
marionettes عروسک خیمه شب بازی نوعی مرغابی
crepuscular birds مرغابی که درسرخی شامگاه بیرون می اید
eiderdown پرنرمی که از مرغابی شمالی بدست می اید
eiderdowns پرنرمی که از مرغابی شمالی بدست می اید
frigate bird مرغابی دریاهای گرمسیری که بالهای بلندقوی دارد
albatross یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae
albatrosses یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae
pass shooting شکار مرغابی هنگام گذشتن ازبالای موضع شکارچی
man darin duck یکجور مرغابی کاکل دار که اصل ان از چین است
black body radiation تابش جسم سیاه پرتو جسم سیاه
paper white monitor صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه
bog سیاه اب
blackest سیاه
grimy سیاه
sad coloured سیاه
blacker سیاه
ebon سیاه
bogs سیاه اب
night black سیاه
sooty سیاه
pitch dark سیاه
pitchy سیاه
marsh سیاه اب
marshes سیاه اب
blacks سیاه
dogwood سیاه ال
swamped سیاه اب
mossy سیاه اب
jetties سیاه
swamping سیاه اب
jetty سیاه
Negro سیاه
swamps سیاه اب
Negroes سیاه
jet-black سیاه سیاه
quagmires سیاه اب
quagmire سیاه اب
swamp سیاه اب
blacked سیاه
glaucoma اب سیاه
black سیاه
saracen corn گندم سیاه
black sheet ورق سیاه
black wool پشم سیاه
bottle-dungeon سیاه چال
black propaganda تبلیغات سیاه
black coffee قهوه سیاه
donjon سیاه چال
charbon سیاه زخم
bone black عاج سیاه
black short شکستگی سیاه
french wheat گندم سیاه
boldface حروف سیاه
blackcock باقرقره سیاه نر
blackcap کاکل سیاه
hohlraum جسم سیاه
blackbody جسم سیاه
blackamoor سیاه زنگی
black wash رنگ سیاه
buck wheat گندم سیاه
black shortness ترک سیاه
shame on you! <idiom> رویتان سیاه
black powder باروت سیاه
black load سرب سیاه
black body جسم سیاه
black bile صفرای سیاه
black ash خاکستر سیاه
black anneal سیاه گداختن
blach hulled سیاه پوست
black eyed سیاه چشم
bitumen macadam ماکادام سیاه
biotite میکای سیاه
begrime سیاه کردن
aniline black سیاه انیلینی
achromatic سیاه و سفید
caraway زیره سیاه
livers جگر سیاه
liver جگر سیاه
pitch-black خیلی سیاه
pitch black خیلی سیاه
black book کتاب سیاه
black list فهرست سیاه
black list لیست سیاه
black liqour شربت سیاه
black light نور سیاه
black level تراز سیاه
black letter حرف سیاه
black lead سرب سیاه
black gang غلام سیاه
black finish پوشش سیاه
negrillo کوتوله سیاه
black diamond الماس سیاه
black cap کلاه سیاه
black brittleness ترک سیاه
black brittleness شکستگی سیاه
black holes سیاه چال
schorl کهربای سیاه
to wear willow سیاه پوشیدن
pertussis سیاه سرفه
viper's grass سفورجنه سیاه
wash drawing ابرنگ سیاه
water proofed mortar اهک سیاه
black and white سیاه و سفید
oubliette سیاه چال
nigritian سیاه افریقایی
nigrify سیاه کردن
nigrescent سیاه شونده
nigrescence سیاه شدگی
black eye چشم سیاه
nigella seed زیر سیاه
nigella seed سیاه دانه
niello مینای سیاه
niello سیاه قلم
niellist سیاه قلم
pertussus سیاه سرفه
to black out سیاه کردن
sadly dressed سیاه پوش
sabled سیاه پوش
sealing coat روکاری سیاه
robed in bleck سیاه پوشیده
robed in bleck سیاه پوش
substantia nigra جسم سیاه
red cent پول سیاه
quercitron بلوط سیاه
sycamine توت سیاه
tamarack سیاه کاج
plumbago سرب سیاه
plumbaginous مانندسرب سیاه
the black race نژاد سیاه
platinum black پلاتین سیاه
piper nigrum فلفل سیاه
negrophilism سیاه دوستی
negrophil سیاه دوست
negro slave غلام سیاه
ethiopian سیاه پوست
ethiope سیاه پوست
eriochrome black سیاه اریوکروم
stoned سیاه مست
zonked سیاه مست
dunggeon سیاه چال
doit پول سیاه
I was put to shame. I was shame-stricken. رو سیاه شدم
darky سیاه زنگی
dark coloured سیاه رنگ
d.'s cow سوسک سیاه
crowberry سنگروی سیاه
the black sea دریای سیاه
Congo یکجورچای سیاه
colly سیاه کردن
ethiops مهجون سیاه
sozzled سیاه مست
black eyes چشم سیاه
negress زن سیاه پوست
melanuria پیشاب سیاه
melanotic سیاه پوست
melanite لعل سیاه
jet-black سیاه شبقی
melanic سیاه پوست
mammy دده سیاه
lampblack سیاه یکدست
kibitka سیاه چادرنمدی
iron mould سیاه کردن
in mourning کثیف سیاه
in mourning سیاه پوش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com